هادی قائمی
درحالی که میلیون ها نفر – ازجمله تعداد زیادی از ایرانیان- منتظر بودند تا ببینند فرهادی زمانی که جایزه اسکار را می گیرد چه می گوید، اصغر فرهادی کارگردان ایرانی درمورد نگرانی اش برای مردم ایران و از “گرد و غبار سیاست ” گفت که روی رویاها و آرزو هایشان نشسته است.
فرهادی، کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین، برنده بهترین فیلم خارجی می توانست به سادگی از آکادمی و دوستان و اقوامش تشکر کند. یا، بعنوان فیلمسازی که در ایران کار می کند می توانست چند کلمه ای درباره فشار هایی که در کشورش به صنعت سینما وارد می شود، سانسور شدید و دشواری های هنرمند بودن در ایران بگوید.
اما فرهادی تصمیم گرفت تا از تریبونی که در اختیارش قرار گرفته بود استفاده کند تا شان مردمی را بالا ببرد که در گفتگوی جهانی در مورد برنامه های اتمی ایران و تاثیری که تحریم ها بر زندگی آنها می گذارد نادیده گرفته شدند.
سیاستمداران به برنامه اتمی ایران به عنوان یک مسئله امنیت بین المللی نگاه می کنند و ایران با به حمله نظامی و تحریم تهدید می کنند. اما زمانی که کار به حمله نظام می کشد، ما نمی توانیم دولت را از مردم جدا کنیم.
کارگردان شاهکاری با عنوان جدایی نادر از سیمین، تنها کسی نیست صدای کسانی که حمله نظامی به ایران را کابوسی توصیف ناپذیر می دانند، به گوش جهان می رساند. ماه ژوئیه سال گذشته، زمانی که مطرح بودن گزینه حمله نظامی توسط اتحادیه اروپا، اسرائیل و آمریکا مطرح شد، 35 فعال اجتماعی مطرح و موثر ایرانی، وکلا، روشنفکران و هنرمندان و شخصیت های فرهنگی که همگی در ایران زندگی می کنند، کمپین حقوق بشر برای ایران را ایجاد کردند.
در گزارشی آمده است:« واکنش جامعه مدنی ایران به حمله نظامی به ایران”، در این گزارش آمده است که حمله نظامی به ایران نه فقط منجر به نابودی کامل ایران می شود بلکه به زندگی و جنبش دموکراسی خواهی ایران نیز ضربه می زند.
در این گزارش از قول یک دانشجوی فعال ایرانی نوشته شده است:« اگر جنگ بشود، دموکراسی، حقوق بشر و جامعه مدنی، بازندگان این جنگ خواهند بود. دولت ایران نظامی می شود و چنین دولتی قابلیت کشتار مخالفانش را دارد.
فرهادی آدم سیاسی نیست؛ او هرگز درباره سیاست حرف نمی زند و فیلم هایش ربطی به سیاست ندارند. با این حال فرهادی مثل همه کسانی که تابستان گذشته در این مورد حرف زدند، احساس مسئولیت کرد و درباره افراد و اقشاری که در کشورش زندگی می کنند و غالبا از طریق سیاستمدارانشان معرفی می شوند، حرف زد.
تصمیم فرهادی مبنی بر اشاره به جنبه های فرهنگی و انسانی ایران زمانی صورت گرفت که هنرمندان ایرانی در بیشتر از همیشه سرکوب می شوند. سینمای ایران بطور خاص تحت فشار است: ماه گذشته دولت بزرگترین نهاد سینمایی کشور خانه سینما را تعطیل کرد. بیش از دو سال است که کارگردان ها و هنرپیشه های سینما دستگیر می شوند و به دلایل سیاسی به زندان می افتند.
مقامات ایرانی می خواهند که سینماگران، بجای نمایان کردن روح جامعه شان، ابزار تبلیغاتی دولت شود. دولت بطور دائمی عرصه را بر سینما گران مستقل تنگ تر می کند. فرهادی می گوید:« فرهنگ کهن و غنی که زیر گرد و غبار سیاست پنهان مانده است.»
اخیرا برخی از سینماگران از فیلم ساختن منع شده اند. وزارت فرهنگ باید فیلمنامه فیلم هایی که در ایران ساخته می شود را تصویب کند، روندی طولانی که منجر به فیلم سازی بسیاری شده است، مثل بهمن قبادی، محسن مخملباف و بهرام بیضایی.
مقامات ایرانی در سال 2010، جعفر پناهی، کارگردان ایرانی را به جرم “تبلیغ علیه نظام” دستگیر کرد. دادگاهی در ایران او را محکوم به شش سال زندان و 20 سال ممنوعیت از فیلمسازی کرد. محمد رسول اف، همکارش نیز در ابتدا به شش سال زندان محکوم شد و دادگاه تجدیدنظر این حکم را به یک سال تغییر داد.
پاییز سال گذشته، نیروهای امنیتی ایران پنج فیلمساز را به اتهام همکاری با بی بی سی، دستگیر کردند، این پنج نفر بدون اینکه دادگاهی برایشان تشکیل بشود، یک هفته بعد، آزاد شدند. بسیاری از فیلمسازان و بازیگران به دلیل اینکه قادر به ادامه کار نبودند، ایران را ترک کردند.
لحظه ای که یک هنرمند ایرانی در مراسمی مثل مراسم اسکار، که میلیون ها نفر بیننده آن هستند، صدای مردمش شد، بیاد ماندنی بود. دنیا ممکن است به دولتمردان ایرانی به دلایل مختلف اعتماد نکند، اما در یک حمله نظامی بمب ها نمی توانند مردم عادی و دولتمردان را از هم تشخیص بدهند. باید عواقب ناشی از این اقدامات را برجسته کرد و مردم ایران و سرنوشتشان را با آن همسو کرد.
هافینگتون پست، 29 فوریه