آیا برجام را که اینک از تصویب نهادهای قانونگذاری ایران و امریکا گذشته، می توان نقشه راه برای پایان چالش هسته ای ایران و غرب (امریکا و متحدانش) دانست؟
این پرسش اگر از طرف های غربی، پرسیده شود، پاسخ آنان روشن است. آنان متن برجام را متنی نهایی شده با ایران دانسته و آن را از طریق مجاری قانونی خود به تصویب رسانده اند. در عین حال طرف های غربی شاهد بودند، این متن عینا از تأیید مجاری قانونی ایران (مجلس شورا، شورای نگهبان و شورای عالی امنیت ملی) نیز گذشته است.
اما، اگر پرسش فوق را از طرف دیگر مذاکره کننده، یعنی جمهوری اسلامی بپرسم، مستنبط از نامه آیت الله خامنه ای به رییس جمهور این است که وی با متن برجام “موافقت مشروط” کرده است. بنا به تشخیص برخی نمایندگان مخالف برجام از جمله محمود نبویان، موافقت آیت الله خامنه ای مشروط به رعایت 28 شرط است. به این معنا که اگر حتی یک شرط از شروط عدیده وی رعایت نگردد، اجرای برجام از سوی نظام جمهوری اسلامی منتفی است.
پر واضح است که شروط آیت الله خامنه ای بر برجام برای طرف های غربی الزام آور نیست. چرا باید آنها شروطی را گردن نهند که در متن توافق نیامده است؟ آیا اگر امروز امریکا یک حرف به متن برجام بیافزاید مورد قبول تهران قرار خواهد گرفت که آیت الله خامنه ای ۲۸ شرط (به قول نبویان) بر آن افزوده است؟
پس وضع چنین شروطی از سوی آیت الله خامنه ای با کدام هدف صورت گرفته است؟
ماهیت تعجیزی شروط رهبری
افزوده های آیت الله خامنه ای بر برجام، چه یک شرط و چه ۲۸ شرط باشد، افزوده هایی است که قطعا “شروط خارج از توافق” هستند. چه الزامی در میان است که طرف های غربی به شروط خارج از توافق گردن نهند؟ آیت الله خامنه ای خود نیز بر این نکته واقف است که شروط او هیچ وجه الزام آوری برای کسانی که تابع اوامر او نیستند و از آن مهم تر دشمنان او هستند، ندارد. پس چرا وی چنین شروطی را وضع کرده است؟
برای مثال او شرط موسعی نهاده که “وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد”.
این شرط او صراحتا مخالف اظهارات صریح رییس جمهور امریکاست که رفع احتمالی تحریم ها را محدود به مذاکرات هسته ای دانسته بود.
چنین شرط موسعی را بر فرض اینکه امریکا و متحدانش گردن نهند، پیروزی برای آیت الله خامنه ای تلقی می شود ولی اگر فرض بگیریم در خلال روند اجرایی برجام تحریمی با مضمون حقوق بشر یا تروریسم بر ایران وضع گردد، قاعدتا دولت روحانی را در موقعیتی دشوار قرار می دهد.
شرط آیت الله خامنه ای بیش از آنکه برای طرف های غربی “شروط الزام آور” باشد برای دولت روحانی “شرط تعجیزی” است. شرط تعجیزی، شرطی است که فرد مقابل از تهیه و تأمین آن عاجز و ناتوان است. حکایت است ملانصرالدین مادر خود را برای فروش گذاشته بود. وقتی پرسیدند که این رفتار غیر اخلاقی چیست، پاسخ داد قیمتی برای فروش می گذارم که کسی نتواند بخرد.
روشن است اگر روحانی از تعهدات هسته ای احتراز کند، خواست معدود مخالفان توافق در ایران و همچنین خواست نتانیاهو در اسرائیل و خواست مخالفان برجام در کنگره تأمین شده است. جمهوری اسلامی ناقض برجام شمرده می شود و راه برای بازگشت تحریم ها و ای بسا تحریم های سخت تر گشوده می شود.چنین رویدادی درآمدن از چاه و افتادن در چاله است و مسئولیت بازگشت پذیری تحریم ها در این صورت متوجه شخص آیت الله خامنه ای است.
حال اگر دولت روحانی شرط خامنه ای را خارج توافق قلمداد کند و تعهدات هسته ای خود را اعمال کند، در درون کشور مخالف “فرمایشات رهبری” و متمرد از فرامین رهبری قلمداد می شود.
بدین ترتیب دیده می شود که دولت روحانی در “تله ای” قرار گرفته که رهبر آن را ساخته؛ تله ای که در صورت احتراز از اجرای برجام، روحانی باید بازگشت پذیری تحریم ها را گردن نهد یا با اجرای برجام، مخالف با رهبری شمرده شود.
شروط تعجیزی، گریز از جام زهر
سخن علی اصغر زارعی نماینده مجلس که با چهره ای گریان در روز تصویب برجام در مجلس فریاد می زد “اقلا ظاهر را حفظ می کردید. بی آبرویی کردید” نشان داد که نرمش آیت الله خامنه ای نرمشی قهرمانانه از آب در نیامده است.
روز تصویب برجام در مجلس نشان داد که چه شکاف بزرگی در عقبه طرفداران رهبری ایجاد شده است. در یک سو، طیف اصولگرایانی همچون علی لاریجانی طرفدار تصویب فوری برجام بودند و در سوی دیگر اصولگرایانی همچون زارعی گریان و نالان.
چه ترفندی را می شد برگزید که این جمع متلاشی شده اصولگرایان را در آستانه انتخابات آتی مجلس و خبرگان اندک سامانی داد؟ چه ترفندی ممکن بود تا دلجویی از همه آنان کرد که به چشم خود دیدند، نرمش آیت الله خامنه ای نرمش قهرمانانه از آب در نیامد؟ چه ترفندی متصور بود تا موضع اصلاح طلبان حامی برجام را تقویت نکند؟ چه ترفندی میسر بود تا این تلقی حاصل نشود که جام زهر نوشیده شده است؟
این ترفند آن بود که رهبر جمهوری اسلامی “موافقت مشروط” با برجام کند؛ موافقت مشروطی که جمع متلاشی شده اصولگرایان را دلگرم نگه دارد، موضع اصلاح طلبان را تقویت نکند و تلقی نوشیدن جام زهر را ایجاد نکند.
چنین موافقت مشروطی در شروط تعجیزی است که آیت الله خامنه ای ترسیم کرده؛ شروطی که گر قرار باشد مو به مو به اجرا گذاشته شود دولت روحانی را عاجز و ناتوان از اجرای برجام خواهد کرد و اگر قرار است با مماشات و چشم پوشی از یک یک آن شروط گذر شود، جایگاه رهبری را بیش از پیش تضعیف می کند.
اگر آیت الله خامنه ای اصرار بر اجرای شروط تعجیزی خود داشته باشد و اگر دولت روحانی نتواند برجام را به اجرا بگذارد، آنگاه راه حل رهبر جمهوری اسلامی برای خروج از تحریم ها چیست؟ مگر او خود ننوشته که “پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریم های ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است”؟
آیا آیت الله خامنه ای هنوز بر این باور است که تحریم ها هیچ اثری ندارد؟ آیا او هنوز باور دارد که می توان تحریم ها را دور زد؟