روز حادثه

نویسنده
مهرداد شیبانی

مهرداد شیبانی

“روز حادثه” چنان نزدیک است که کیهان تهران هم آن را درآستانه می بیند. ارگان مرکزی “طالبان ایرانی” که توانستند در کمترین مدت ایران را در وضعیت افغانستان و عراق قرار دهند، طلب آمادگی برای این روز را دارد. سرداران همسنگر کیهان برای آمادگی سیستم دفاعی پیشرفته “تورام یک” را از روسیه تحویل می گیرند. ارقام نجومی که صرف خرید این سلاح ها شده، همان پول نفت است که بقول سعیدمدنی” بجای سر سفره مردم توی جیب چین و روسیه” می رود. سپاه درگرمساراین سیستم را امتحان می کند تا ببیند می تواند حریم دفاعی تهران را حفظ کند یا نه. سردار رحیم صفوی، فرمانده کل سپاه پاسداران، که ازآتش بیاران اصلی معرکه است، از سرکوب تجاوز در روز حادثه می گوید.

“حادثه” آنطور که روزنامه انگلیسی تایمز از قول رهبر جمهوری اسلامی می نویسد و سایت سردار محسن رضائی بازتاب می دهد، تنها قصد “توقف برنامه هسته ای ایران را ندارد” بلکه “به نابودی رژیم ایران” کمر بسته است. بی بی سی هم از قول یک مقام امریکائی این نظر راتائید می کند: “حمله تنها به از کار انداختن تاسیسات اتمی ایران محدود نمی شود، بلکه ممکن است دامنه گسترده تری پیداکند.” در آخرین ساعات روز چهارشنبه عمرو موسی، دبیرکل اتحادیه عرب در آستانه تشکیل کنفرانس داوس گفت: “احتمال حمله آمریکا به ایران وجود د ارد.”

این اخبار ـ که خلاصه و آخرین آنهاست و فقط مشتی نمونه خروار- زیر سانسور شدید، شکسته بسته به گوش مردم ایران می رسد و نگرانی گسترده ای رادامن می زند. غیر از احمدی نژاد که به تلویزیون می آید تاپاسخ دو مشکل اصلی رابدهد: “کدام گرانی؟ کدام نگرانی؟” و با تاکید می گوید: “آمریکا قصدحمله به ایران راندارد” فقط علی لاریجانی که باشراکت هم این فاجعه را سبب شده اند، با او موافق است. او که بااجرای دکترین برادرش محمد جواد لاریجانی کار را به اینجا رسانده، خودرا به قم می رساند تا نگرانی” آیات عظام” را رفع کند و لابد مانند مصاحبه مطبوعاتی خود بگوید: “ دشمنان، قدرت حمله نظامی به ایران را ندارند.”

بقیه نگرانند. همه نگرانند. از آیت اله منتظری در محدودیت تا ما اسیران غربت که خانه پدری را در خطر می بینیم. اصلاح طلبانی که دردفتر مهدی کروبی گردآمده اند، حرف هایشان راجمع بندی می کنند: “مردم از اوضاع کشور نگران هستند.” حسین مرعشی که همیشه می توان، در سخنان او نظریات هاشمی رفسنجانی را دید، درهمین جلسه می گوید: “سخنان احمدی نژاد دشمنان راعلیه ما بسیج کرده است.” همان حرفی که مارگارت بکت، وزیر خارجه انگلستان می زند: “جهان در مقابل ایران متحد است.” اطلاعات موجود هم نظر او را تائید می کنند. سایت “جهان سوسیالیسم” این هفته آخرین آمار نیروهای امریکائی درمنطقه را می دهد: “درحال حاضر امریکا علاوه بر نیروئی که درعراق و افغانستان مستقر کرده، 40 هزار نیروی نظامی نیز در کشورهای حوزه خلیج فارس دارد. از جمله در کویت حدود 25 هزار، در قطر حدود 6500 و دربحرین حدود 3 هزار و در امارت عربی 1300 نیروی نظامی دارد. همچنین واحدهای ویژه ای نیز در کشور های عمان و عربستان سعودی مستقرند.”

بیانیه شدید اللحن وبی سابقه اتحادیه اروپا فقط به ایران تا اوائل فوریه- 5 روز دیگر- مهلت می دهد. خبر می رسد که امریکائی ها به سرعت در مرز ایران و عراق مشغول ایجادپایگاه نظامی هستند. ژاک شیراک، رئیس جمهور فرانسه اعلام می کند که سفر “فرستاده ویژه” به ایران به حالت تعلیق در آمده است. خانم سگولن رویال که دارد آماده می شودتا جای ژاک شیراک بنشیند، حتی مخالف این است که ایران انرژی هسته ای صلح آمیز داشته باشد. کوندولیزا رایس مذاکره با ایران را تنها در صورت توقف غنی سازی ممکن می داند و برای اولین باراز خواست جمهوری اسلامی پرده بر می دارد: “ایران باج می خواهد. این تلکه است. سیاست نیست.” می توان حدس زد به “تضمین بقای نظام” که مقامات جمهوری اسلامی شرط هرنوع توافق اعلام کرده اند، اشاره دارد.

چهارشنبه ای که هفته ایرانی رو به پایان است، نیکلاس برنز در واقع به ایران “اعلام جنگ” می دهد. او می گوید: “خلیج فارس جایی نیست که ایران هوس کنترل آن را در سر داشته باشد.” چند ساعت بعد از این سخنان، جرج بوش در سخنرانی سالیانه خود در برابر جلسه مشترک نمایندگان و سنای آمریکا 5 بار از ایران نام می برد و دست روی موضوعی می گذارد که استراتژی جدید آمریکا بر آن استوار است. بوش می گوید: “در این مقطع هیچ چیز برای آمریکا حیاتی تراز پیروزی در خاورمیانه نیست. همانطور که شبکه القاعده از سنی های افراطی درعراق و افغانستان حمایت می کند، ایران هم به تروریست های شیعه در عراق و لبنان کمک می رساند.”

صحنه نبرداصلی آغاز قرن حاضر، خاورمیانه است که به گفته منوچهرمتکی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی: “ درحال ورود به یک موقعیت جنگی است.” میدان نبردی که جمهوری اسلامی میلیون ها دلار هزینه کرد تا “ روز حادثه” در آن سنگر بندی شود: عراق و لبنان. تجهیز نیروهای شبه نظامی زیر نظر سپاه قدس و آماده سازی افکارعمومی مسلمانان منطقه باسخنرانی های ضد اسرائیلی احمدی نژاد، دو بال سیاستی بود که می خواست امریکا را درباتلاق گرفتار کند و در ازای نجاتش سند بقا بگیرد.

آمریکا و جهانی که توانست با خودمتحد کند، حمله را درست به این دوبال شروع کرد. حمله به ایران از خارج ایران شروع شد، با این بر آورد که انعکاس این حمله در داخل تاثیر جدی خود را خواهد گذاشت.

جداسازی سوریه از ایران، در پی مذاکرات طولانی و پنهان سوریه ـ اسرائیل در آستانه رسیدن به نتیجه است. روزنامه اعتماد ملی، چهارشنبه این هفته نوشت: “صلح بین سوریه و اسرائیل ظرف شش ماه آینده امکان پذیر است.” صلحی که نتیجه آن تنها ماندن جمهوری اسلامی در منطقه در برابر آمریکا، اروپا و اعراب میانه رو- ازجمله تمامی همسایگان عرب ایران - است. تنها می ماند هوگوچاوز که “روز حادثه” در آن سر دنیا معجزه ای بکند.

تاکتیک بعدی آمریکا، حذف جمهوری اسلامی از عراق است که با دستگیری 5 افسر امنیتی ایران دراربیل آغاز شد.زلمای خلیل زادهم در آخرین ساعات روز چهارشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که در چند روز آینده مدارکی از دخالت افراد دستگیر شده که افسران ارشد سپاه پاسداران هستند در قاچاق اسلحه به عراق ارائه خواهد شد. بازداشت 400 عضو “جیش مهدی” و از جمله یک عضو رهبری این گروه وابسته به سپاه قدس ادامه عملیاتی است که هدفش از میان بر داشتن “تروریست های شیعه” درعراق است. سخنان بوش درکنگره آمریکا، ادامه سیاستی است که مقابله اسرائیل ـ اسلام را به نبرد سنی ـ شیعه تبدیل می کند. تاکتیکی که به نوشته سایت انتخاب سبب “آتش افروزی اعراب منطقه” علیه جمهوری اسلامی خواهد شد.

طالبان ایرانی که دربازی های امنیتی ـ نظامی مهارت دارند، بلافاصله بعد از اولین پیروزی های تاکتیکی درمتن استراتژی جدید آمریکا، توپ را به زمین لبنان انداختند. تظاهرات به سبک “انقلاب اسلامی” که آخر هفته درلبنان و توسط “حزب اله” براه افتاد و کیهان هم آن را” اعتصاب ملی” نامید، درهمین چهارچوب ارزیابی می شود.

آیا جهان متحد علیه ایران به این تاکتیک نیاندیشده است؟ آیا مردم لبنان سرنوشت کشور خود را بدست حزب اله خواهند سپرد؟

رویدادهای منطقه، که با وجود خفقان و سانسور بی سابقه در ایران منعکس شد، در تغییر آرایش قوای سیاسی تاثیر بخشید و راه برون رفت از بحران کنونی و چشم انداز آینده سیاسی رادر دستور کار قرار داد.

محور خاتمی- هاشمی ـ کروبی با اعزام فوری سیدمحمدخاتمی به کنفرانس جهانی “داوس” سیاست همیشگی “مذاکره با جهان” برای “حفظ نظام” را فعال کرد. آیا رهبران اصلی اقتصاد و سیاست جهان که دراین کنفرانس گرد آمده اند، به سخنان خاتمی اعتماد خواهند کرد؟

جواب این پرسش هرچه باشد، فضای عمومی ایران متوجه آینده دورتری است. گسترش بی سابقه شایعه درگذشت رهبر جمهوری اسلامی، چاپ عکس دو نفره آیت اله خامنه ای با هاشمی رفسنجانی و پخش مکرر سخنرانی معروف آیت اله خمینی ازتلویزیون، راه را برای تحلیل های گوناگون باز کرده است. پخش این سخنان رهبر پیشین انقلاب اسلامی: “اگر من هم نباشم، کس دیگری هست” تغییر رهبری را به مرکز شایعات در کشوری که شایعه از خبرموثق بیشتر در آن به واقعیت می پیوندد، تبدیل کرده است.

چه خواهدشد؟ آیا رهبر جمهوری اسلامی به توصیه یوشکا فیشر گوش خواهد کردو به “مصلحت ها” خواهد اندیشید وجام تلخی رابه سیاق آِیت آله خمینی سر خواهدکشید؟ آیا دراقدامی درونزا رهبری انقلاب به شورای سه نفر خاتمی ـ هاشمی ـ کروبی منتقل خواهد شد و ایران با جهان در پای میز مذاکره خواهد نشست؟ آیا طالبان ایرانی مصاف را با همتایان تند روی آمریکائی خود ادامه خواهند داد و ایران را به سرنوشت افغانستان و عراق دچار خواهند کرد؟

پاسخ این پرسش ها کار فرداست. اما، امروز یک چیز کاملا روشن است. میهن ما درخطر است. ایران در آستانه حادثه ای تاریخی است که آن راقربانی “ایدئولوژی” گروهی خاص خواهدکرد که فارسی حرف می زنند اماچفیه عربی می بندند.

خطر، تنها ویرانی شهرها، کشتار مردمان و نابودی زیر بنای اقتصاد کشور نیست؛ تاریخ ایران انباشته از این ماجراهاست. خطر هولناک، تجزیه ایران است. ایران تنها کشور بزرگ منطقه است که در دو قرن گذشته مرزهایش جابجا نشده است. شاهان قاجار که در شهوت جهانگشائی شرایط روز را در نیافتند، به استخاره روحانیون به نبرد “کفار” رفتند و 12 استان زرخیز ایران راتسلیم روسیه کردند. نتیجه “صدور انقلاب” حاکمان کنونی، از میان بردن اسرائیل و جهانی کردن اسلام، این خواهد بود که سالی دیگر، سالیانی دیگر مانند رفتن به ترکمنستان و…..برای سفر به خوزستان و کردستان و آذربایجان و بلوچستان باید ویزا گرفت؟

وای بر ما. وای برویرانگران ایران.

چشم انداز “روز حادثه” پیداست. اما این روز تکرار “عاشورا” نیست. شهید این روز، سر زمینی باستانی به نام ایران است.