اگر رای مردم معتبرست، زندان کردن چه معنایی دارد؟

نویسنده
جلال یعقوبی

» انتقاد دوباره هاشمی رفسنجانی

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: “این دو جمله ای را که آقا گفتند بسیار مهم می دانم، ایشان در انتخابات فرمودند که رای مردم حق الناس است و کسی نمی تواند آن رای را غصب بکند، یک جمله هم چند هفته پیش در جمع مسئولان گفتند،که من عمیقاً به اعتدال عقیده دارم و قبول دارم. اگر به همین دو اصل در جامعه ما، نیروهای اجتماعی، نهادهای ما و همه پاییند باشند در تمام انتخابات ها همان رای مردم را تبلور می دهد ومردم اشتباه حرکت نمی کنند چرا که افکار عمومی کمتر از افکار شخصی اشتباه می کند.” به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رسمی هاشمی رفسنجانی، او در جمع گروهی از کارمندان آموزش و پرورش “به شدت از روند زندانی کردن ها آنهم در فضای نظام اسلامی که مبنای آن اعتدال و حق النّاس است”، انتقاد کرد و افزود: “اگرحق الناس رای مردم همیشه معتبر باشد و اگر روش هم اعتدال باشد دیگر این اختلافات سیاسی و اینها چه معنی دارد، این دعواها این تهمت ها این فحاشی این زندان کردن ها این محروم کردن ها و امثال اینها چه معنایی پیدا می کند؟”

هاشمی رفسنجانی چند روز پیش هم در دیدار با خانواده گروهی از زندانیان سیاسی، تاکید داشت که “در همه سطوح نظام کسی منفعتی برای جامعه متصور نمی‌شود که عده‌ای با اتهامات سیاسی محبوس باشند.” او به خانواده زندانیان وعده داد که “مطمئن باشید مطالب شما را به جاهایی که لازم است، منتقل می‌نمایم.”

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، اکنون موضوع زندانیان را با “رای مردم” نیز مرتبط کرده است. با اینحال نباید فراموش کرد که رای مردم در “نظام مقدس جمهوری اسلامی” تعاریف گوناگونی دارد. همین چند روز پیش بود که حجت‌الاسلام کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران در خطبه های نماز جمعه گفت: “برای ما افتخار این است که دولت‌ها اجازه کارشان را از مقام معظم رهبری می‌گیرند. ما رأی ملت را با نظر ولایت مشروع می‌دانیم.”

سایت برهان، وابسته به سپاه پاسداران نیز دوازدهم شهریور در یادداشتی با عنوان “چرا حکم رئیس‌جمهور باید تنفیذ شود؟” نوشت: “مشروعیت برای رئیس‌جمهور در قوه‌ی مجریه در پرتو فرایندی به‌ نام تنفیذ و نافذسازی رأی ملت از سوی ولی‌فقیه و تضمین عدم انحراف نظام از وظایف اسلامی پدید می‌آید.”

 نویسنده با اشاره به دو گونه تفسیر درباره تنفیذ حکم رئیس جمهور در قانون اساسی اضافه کرده بود: “در یکی از این تفاسیر، امضای حکم ریاست‌جمهوری از وظایف ولی‌فقیه دانسته می‌شود که جنبه‌ای تشریفاتی پیدا می‌کند و در تفسیر دیگر، امضای حکم ریاست‌جمهوری از اختیارات ولی‌فقیه شمرده می‌شود.”

در ادامه این مقاله ضمن دفاع از تفسیر دوم آمده بود: “در قوه‌ی مجریه، مقبولیت حاصله از آرای میلیونی آحاد ملت، همراه با مشروعیت حاصله از اذن و نصب رهبری، زمینه‌ی چرخش و جریان‌یابی امور را در کشور آماده می‌سازد.”

نظریه پرداز اصلی این رویکرد آیت الله مصباح یزدی است. او تیرماه گذشته و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، در دفتر آیت الله خامنه ای سخنرانی کرد و گفت: “اگر قرار باشد بر اساس فرهنگ لیبرال جهانی تابع اکثریت باشیم، حق و باطلی باقی نخواهد ماند؛ هم‌چنان‌که بسیاری از مکاتب فلسفه ارزش‌ها عقیده‌شان این است که اصلاً حق و باطلی وجود ندارد؛ حق همان است که اکثریت مردم می‌خواهند؛ حکومت مشروع همان است که مردم با آن موافق‌اند؛ مشروعیت به رأی مردم است و… اگر هم کسی از خدا و نقش او در مشروعیت حکومت و تعیین حاکم صحبت کند، مسخره‌اش می‌کنند!”

مصباح یزدی تاکید داشت: “باید از ابتدا مراقب باشیم، مسائل دینی و اعتقادی را جدی بگیریم؛ توجه داشته باشیم که حق و باطل با حرف مردم درست نمی‌شود؛ ما باید ملاک‌مان قرآن باشد؛ اگر کلام خدا چیزی را حق دانست، همان است؛ حتی اگر همه مردم آن را باطل بدانند؛ و اگر خدا چیزی را باطل معرفی کرد، باطل است؛ حتی اگر همه مردم بگویند حق است.”

 او اضافه کرد: “حدیثی به این مضمون نقل شده که اگر گوهری در دست داشته باشید و همه مردم بگویند این گردو است، آیا به گفته مردم گوهر شما گردو می‌شود؟ و اگر گردویی داشته باشید و همه مردم بگویند عجب گوهر قیمتی! آیا به گفته مردم شما ثروتمند می‌شوید؟”

مصباح یزدی مشابه این سخنان بسیار گفته و اکنون بخش قدرتمندی از حاکمیت جمهوری اسلامی هم با همین نظریه ها اداره می شود. در نمونه ای دیگر، او در خرداد سال ۱۳۸۹ طی سخنانی تاکید داشت: “عده ای اعتبار ولایت فقیه را به قانون اساسی می دانند و قانون اساسی نیز به رأی مردم گذاشته شده و اگر روزی مردم نخواستند می تواند قانون اساسی عوض شود، در حالیکه اصلا اعتبار قانون اساسی به ولایت فقیه است و اگر به تنفیذ و امضای ولی فقیه نرسد، حجیتی ندارد و امتیاز قانون اساسی کشورمان بر سایر قوانین اساسی کشورهای دیگر اینست که قانون اساسی کشور ما به امضای نائب امام زمان رسیده است.”

 او اضافه کرد: “طبق نظر حضرت امام –رضوان الله علیه- حتی اگر رئیس جمهور منتخب مردم، از سوی ولی فقیه منصوب نشود، این حکومت طاغوت است، یعنی رأی مردم حجیت ایجاد نمی کند و آن حضور ولایت فقیه و نصب اوست، که می تواند حجت باشد، اما متأسفانه در تبیین این مسائل کمتر تلاش صورت گرفته است.”

این نگرش به رای و خواسته مردم، موجب شده است که حاکمان جمهوری اسلامی تاکید کنند حتی در صورتی که در اقلیت باشند هم حاضر به واگذاری قدرت نیستند. دی ماه سال گذشته آیت الله جنتی، دبیر شورای نگهبان در جمع تعدادی از سرپرستان دفاتر نظارت و بازرسی انتخابات شهرستانها، گفته بود: “حفظ نظام جمهوری اسلامی برعهده کسانی است که خدمتگزار برای خدا باشند، و لو اینکه در اقلیّت باشند. بنابراین باید با بصیرت افزایی، بتوانیم مردم را توجیه کنیم.”

او با اشاره به بحران سال 1388 اضافه کرده بود: “ عده ای آگاهانه و هدفدار با هدف براندازی نظام وارد صحنه شدند و دست به آشوبگری، فتنه انگیزی و حیثیت زدایی زدند و عده ای از مردم هم به دلیل فقدان بصیرت، فریب آنان را خوردند.”

سخنان هاشمی رفسنجانی درباره “رای مردم” و یادآوری تعارفات سیدعلی خامنه ای مبنی بر “حق الناس” بودن آن، در واقع ادامه جنگ قدرت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با رقیبان اش در جمهوری اسلامی محسوب می شود. رفسنجانی یکبار هم در مهرماه سال ۱۳۹۰ تاکید کرده بود: “مردم چیزی جز این نمی‌خواهند که در سرنوشت و آینده خود تأثیرگذار باشند، مردم می‌خواهند رأیشان تأثیرگذار باشد و تزئینی نباشد.”

او در آبان ماه سال بعد نیز طی سخنانی گفت: “جنایت بزرگی مرتکب می‌شوند کسانی که می‌خواهند افکار و آرمان‌های امام راحل عظیم‌الشأن را مطرود و مردم و رأیشان را تزئینی و از صحنه خارج کنند.”