آیا جوادلاریجانی می تواند هم در یکی از عالی ترین سمت های قوه قضاییه نقش ناظر بر وضعیت حقوق بشر را بازی کند و هم همزمان خود برای یک پرونده قضایی به عنوان متهم در دادگاه حاضر شود؟ آیا وی نباید برای جلوگیری از تضاد منافع جدی که این دو نقش ایجاد می کند، از سمت خود به عنوان رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه استعفا کند؟
مدتهاست نام جواد لاریجانی به عنوان یکی از افرادی که خود در قوه قضاییه پرونده زمین خواری دارد ـ- یا هر عنوان دیگری که به آن بدهیم ـ- مطرح است. در تمام این مدت، او رییس ستاد حقوق بشر این قوه بوده است و در محافل بین المللی مدافع سرسخت عملکرد دستگاه های نظام جمهوری اسلامی در تضمین حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی شهروندان ایرانی بخصوص در یکی از سیاهترین زمان ها طی دو دهه گذشته. اما با علنی شدن پرونده وی توسط محسنی اژه ای درآخرین روزهای تیرماه، تردیدی باقی نمی ماند که او به عنوان متهم باید پاسخگوی سئوالاتی باشد که ظاهرا مدتهاست به دلایلی مطرح نمی شود.
وظیفه جوادلاریجانی نظارت بر عملکرددستگاه هایی مانند وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه، دادستانی، سازمان زندان ها، نیروی انتظامی و دیگر نهادها وسازمان هایی است که نقض حقوق شهروندان می تواند به اشکال مختلفی در آن رخ بدهد. از طرف دیگر او پرونده ای دارد که در صورتی که به اثبات برسد به عنوان مجرم یا باید به زندان برود یا جریمه بدهد و یا زمین ها را برگرداند. خلاصه به نحوی منافع شخصی آقای لاریجانی ایجاب می کند که بتواند خود را از این وضعیت رهایی بخشد آن هم با دستگاه هایی که خود او باید نقش نظارتی بر آنها را ایفا می کرده و احیانا درمواردی به آنها تذکر می داده است.
این به این معنا نیست که هر کسی که شغل دولتی دارد به محض درگیر شدن در یک پرونده قضایی باید استعفا بدهد، اما قطعا مشاغلی وجود دارد که موضوع تضاد منافع و احتمال به خطر افتادن منافع مردم ایجاب می کند که افراد برای دور شدن از این شائبه تا پایان مراحل قضایی شغل خود را رها کنند، تا از یک سو نخواهند با استفاده از نفوذ خود در منصب دولتی که دارند، برنتیجه تحقیقات قضایی تاثیر بگذارند ویا با نفوذ خود نتیجه آن را تغییر دهند و نه اینکه مجبور شوند برای سروسامان دادن به پرونده با دستگاه هایی که موضوع کارش هستند تن به مصالحه بدهند.
اگر چه آقای محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه گفته این پرونده هشت ماه است که تشکیل شده و اضافه کرده که رییس قوه قضاییه - که دست برقضا برادر متهم است - پرونده را صرف نظر از هر ملاحظه ای تحت بررسی قرار دهد و هر کجا تخلفی صورت گرفته با آن برخورد کند، اما عملا با سمتی که آقای لاریجانی در قوه قضاییه و همچنین برادرش به عنوان رییس قوه قضاییه دارند (توجه کنیم اگر این دو مثلا دروزارت تعاون مشغول به کار بودند ماجرابسیار متفاوت بود)، نمی توان به رسیدگی قضایی بی طرفانه خوشبین بود.
به عنوان کسی که از زمان حضور جوادلاریجانی در منصب سخنگوی قوه قضاییه، فعالیت ها و عملکرد و سخنانش را همواره دنبال کرده است، به نظرم، نگرانی عمده این است که جوادلاریجانی برای منافع شخصی چشم بر موارد نقض حقوق بشر در مورد دستگاه هایی ببندد که درصورت انتقاد از آنان می توانند او را به لحاظ منافع شخصی تحت فشار قرار دهند و هر آنچه اعتبار وآبروی سیاسی دارد را ببرند.
مروری بر اظهارات جوادلاریجانی بخصوص بعد از سرکوب گسترده بعد از انتخابات این تردیدها را جدی تر می کند. موضع گیری های او و دفاع بدون چون و چرای او از عملکردافراد و دستگاه های ناقض حقوق بشر و سرپوش گذاشتن بر وقایع رخ داده بعد از انتخابات -وقایعی که برای دیدن و فهم آن هوش نوابع هم نمی خواهد- شائبه تاثیر عامل منافع شخصی و یا اعمال فشار نهادهای قدرتمند بر وی را بسیار برجسته می کند.
کمی وجدان کفایت می کند برای دیدن اینکه -برخلاف اظهارات جواد لاریجانی که در ایران زندانی سیاسی نیست- دهها و بلکه صدها زندانی سیاسی در زندان ها هستند. یا اینکه برخلاف اظهارات او در شورای حقوق بشر که گفت بهاییان می توانند به تحصیلات عالی ادامه دهند و زندگی و کسب و کار متعارف خود را داشته باشند، هر روزه این بخش از جامعه ایرانی به صورت سیستماتیک از حقوق اولیه زندگی خود محروم می شود.
یا هرانسانی با هوش متوسط می داند که دلیل زندانی شدن نسرین ستوده، محمدسیف زاده و عبدالفتاح سلطانی ،وکالت کردن پرونده های سیاسی و صحبت کردن در مورد موکلانشان است نه چنانکه آقای لاریجانی گفته کسی به خاطر وکالت کردن در زندان نیست و این افراد جرم های دیگری دارند.
حضور جواد لاریجانی نه برای افرادی که حقوق آنها نقض می شود بلکه برای ناقضان حقوق بشر، یک فرصت استثنایی است تا از قوه قضاییه با حضور مردی که اتفاقا اهل «مذاکره» هم است، یک حیاط خلوتی بسازند و هر آنچه می خواهند بکنند. چرا که اگر حمام خون هم در تهران راه بیافتد جواد لاریجانی نه تنها چیزی نخواهد گفت بلکه سینه چاکانه چنان دفاعی از ناقضان حقوق بشر می کند که شاید خود آنها هم به این همه امتثال به امر و عنایت راضی نباشند.
کشیدن پای جوادلاریجانی به میدان چانه زنی های سیاسی-قضایی و شاخ و شانه کشیدن های رقیبانش و طرح پرونده زمین خواری وی، جدای آنکه نشان می دهد فساد تا چه اندازه در منصب های عالی کشور رخنه کرده بلکه نشان می دهد چگونه محافل قدرت از فاسد بودن افراد می توانند برای مقاصد خود استفاده کنند. برای خیلی ها البته یک رییس ستاد حقوق بشری مثل جوادلاریجانی با یک پرونده حجیم زمین خواری – به عنوان یکی از اقلامی که تا به حال مطرح شده و معلوم نیست همه ماجرا هم همین باشد- یک سرمایه گذاری مطمئن و با سود وبازده رضایت بخش است- متاسفانه آن خیلی ها مردم نیستند.