در گذار به دموکراسی

علی افشاری
علی افشاری

عرضه راهکار برای گذار مسالمت آمیز به دموکراسی دغدغه و دلمشغولی کوشندگان سیاسی دموکراسی خواه ایران در طول دو دهه گذشته بوده است. در این دو دهه دموکراسی به ارزشی غالب در فضای اپوزسیون ایران بدل گشت. اما ناکامی های پیاپی باعث شده است تا این وادی کماکان گشوده بماند و بحث های زیادی پیرامون آن صورت بگیرد. افول جنبش سبز، تلاش ها برای ارائه استراتژی های نوین سیاسی به منظور خروج جنبش دموکراسی خواهی از بن بست کنونی را شتاب بخشیده است. اما تدوین استراتژی برای گذار به دموکراسی امر ساده ای نیست و نیازمند شرایط ویژه ای است. در این نوشتار کوشش می شود در حد وقت محدود جلسه نکاتی ارائه گردد.

نخست باید توجه داشت استراتژی سیاسی از جنس تحقیق و پژوهش و امری آکادمیک نیست. بلکه کاملا در حیطه پراتیک سیاست قرار دارد. آکادمیک ها استراتژی های سیاسی ارائه شده را مورد مطالعه و تطبیق قرار می دهند اما در مقام تدوین و شکل دهی آنها قرار نمی گیرند. پروسه شکل گیری استراتژی سیاسی جمعی است و حالت فردی ندارد. نمی توان اراده گرایانه و منفردانه استراتژی عرضه کرد. استراتژی موثر در بستر فعالیت جمعی و در ارتباط تنگاتنگ با نیرویی که قرار است حامل این استراتژی باشد، خلق می شود. و گرنه جنبه تفننی و نمایشی پیدا می کند. از این منظر تدوین راهبرد سیاسی با مقوله رهبری و موجودیت یک حرکت سیاسی ارتباط وثیقی پیدا می نماید. باید یک حرکت مشخص وجود داشته باشد و جمعی پیشاپیش تمایل به انجام فعالیت سیاسی داشته باشند. در چنین فضایی است که با توجه به تمایلات این جمع و میزان توانایی آنها استراتژی باید تعریف شود. از آنجاییکه استراتژی برنامه میان مدت و دراز مدت فعالیت سیاسی را مشخص می سازد لذا باید واقع بینانه بوده و قابلیت بالایی برای تامین اهداف مورد نظر را داشته باشد. استراتژی انتخاب شده باید کارایی داشته و بتواند از معضلات موجود گره گشایی کرده و هم چنین توانایی بسیج و ترغیب جامعه مخاطب خودش را داشته باشد. وجود منابع و امکانات لازم شرط تدوین استراتژی است. استراتژی با هدف رسالت ، خواسته و مقصد مطلوب تفاوت دارد. استراتژی مجموعه فعالیت ها در دراز مدت و جهت گیری کلی  است که باعث می شوند تا از نقطه موجود به نقطه موعود بر اساس اهداف و رسالت تعریف حرکت شود. دسترسی به اطلاعات لازم و مفید دیگر شرط لازم برای استراتژی سازی است. بنابراین لازمه تدوین استراتژی سیاسی وجود مهارت و دانش لازم، اطلاعات کافی، کارایی، وجود منابع و از همه مهمتر وجود حرکت و یا تمایلی مجموعه مشخص برای عمل سیاسی است. تولید استراتژی سیاسی نیرو های خاص خودش را می طلبد که توانایی ها و شایستگی های لازم برای این مهم را داشته باشند. حال با این مقدمه می پردازیم به ملاحظات استراتژیکی که موفقیت گذار مسالمت آمیز به دموکراسی نیازمند توجه به آنها است.

 

توجه به ماهیت تعاملی و اندر کنشی استراتژی

استراتژی در خلا شکل نمی گیرد بلکه باید در ارتباط دو سویه با جامعه مخاطب باشد. به عبارت دیگر باید مجموعه واقعی و تاثیر گزار در تحولات سیاسی وجود داشته باشد تا استراتژی به آنها عرضه شود و در عمل پیاده شود. به صورت محفلی و جمع کردن یک سری از افراد منفرد که نسبت مشخصی با جامعه ندارند و معلوم نیست چه شخص و گروهی را نمایندگی می کنند، در تدوین استراتژی کارساز نیست. استراتژی نیازمند وجود حرکتی مشخص و جماعتی آماده کنشگری سیاسی است که توانایی انجام فعالیت تاثیرگزار دارند. این استراتژی از دل گفتگو و بحث متقابل بین جمع بزرگی از نیرو های سیاسی همسو بر می خیزد و نهایی می شود.البته منظور تعیین استراتژی برای جنبش دموکراسی خواهی است. اگر گروهی چنین ویژگی هایی ندارند می توانند سطح کار را پایین تر آورده و در حد پروژه های محدود فعالیت کنند. موفقیت در این پروژه ها می تواند اندوخته لازم برای ارتقاء مجریان آنها به تدوین استراتژی برای گذار به دموکراسی در ایران را فراهم نماید.

 

کارایی و کارآمدی

استراتژی باید کارایی داشته باشد و بتواند بن بست موجود را بشکند. ارائه استراتژی هایی که چشم انداز متفاوتی با استراتژی های شکست خورده ندارد فایده ای ندارد. استراتژی موثر نیازمند آفرینش چشم انداز جدیدی است که امید موفقیت در آن وجود دارد. در این مسیر واقع بینی، اتکاء به اطلاعات درست و پرهیز از توهم و بزرگنمایی و خوشبینی ضروری است. البته توجه به واقعیات ناظر بر این نکته است که حداقلی برای شکل گیری حرکت وجود داشته باشد و سپس این قدرت اقناع کنندگی و جذب استراتژی تدوین شده است که می تواند نیروی زیادی را به حرکت در آورد و به جنبش اضافه نماید البته موفقیت استراتژی بدین معنا نیست که به سرعت باید پاسخ بدهد. اما باید دورنمای موفقیت آمیزی را ترسیم کند که مرحله به مرحله رشد می کند. مداومت، انسجام و استمرار نقش مهمی در همه گیر شدن استراتژی ایفا می نماید.

 

رابطه متوازن و متناسب با تاکتیک

رابطه متوازن و انتخاب تاکتیک های متناسب امری کلیدی است. تاکتیک نباید بگونه ای انتخاب و یا اجرا شود که با استراتژی در تعارض باشد. گزینه های انتخاب و انعطاف در تاکتیک بیشتر است اما باید در خدمت استراتژی باشد. به عنوان مثال انتخابات در عرصه سیاسی ایران جدا از ویژگی های ان بزرگترین موسم سیاسی است. نمی توان نسبت به آن بی اعتنا بود اما برای جریانی که قائل به تغییرات ساختاری است سمت گیری در خصوص انتخابات باید بگونه ای باشد که آب به آسیاب راهبرد انتخابات محور نریزد.

 

گسست گرایی

شرایط ایران بگونهای است که مدل فرانسوی با آن تطبیق می کند نه مدل انگلیسی. قانون اساسی و ساختار قدرت موجود به لحاظ نهادی صلب وفاقد ظرفیت موثر برای جذب موازین دموکراسی است. از سوی دیگر حاکمان و کسانی که منابع اصلی قدرت را در دست دارند تمامی منافذ و روزنه های اصلاح را بسته اند. راهکار آنها در مواجهه با اعتراضات به رسمیت نشناختن ، منتسب کردن اعتراضات به توطئه خارجی، سرکوب خشن و خونین، گسترش اقتدار گرایی و پرهیز از گشایش سیاسی است. طبیعی است فقدان جامعه مدنی قوی و اپوزیسیونتوانمند، جامعه را در موقعیت انفجاری قرار می دهد. حال با توجه به زمینگیر شدن جنبش سبز، و حاشیه ای شدن فزاینده نیرو های میانه رو در درون بلوک قدرت و تنگ تر شدن صدای های آشتی جو در درون حکومت تنها نیرویی که می تواند به مصاف تمامیت خواهی گسترش یافته حکومت برود، غلیان قدرت عمومی مردم است.

چنین امری نیازمند استراتژی است که فرض اصلاح پذیری و ساختن فضای مطلوب آینده بر تداوم وضع موجود را کنار بگذارد بلکه در اندیشه ساختار جدید باشد. این مسئله موضوع کلیدی در فضای کنونی سیاسی ایران است. حتی اگر پتانسیلی در درون نیرو های وابسته به نظام سیاسی وجود داشته باشد که هنوز در قدرت باقی مانده اند، زمانی می تواند شکوفا شود که جنبش قدرتمند اجتماعی برای پایان خودکامگی شکل بگیرد. در این خصوص تجربه یمن کارگشا است. وجود جنبش انقلابی که خواهان استعفای رئیس جمهور و شکل گیری قانون اساسی جدید بود منجر به مصالحه و تفویض قدرت به معاون وی برای مدیریت دوره انتقالی شد.

 

پذیرش موقعیت بالا دستی داخل نشینان

از آنجاییکه ارائه استراتژی نیازمند درهم تندیگی با نیرویی است که می خواهد حامل استراتژی برگزیده باشد لذا طبیعی است مرکز ثقل با داخل کشور می شود. نیرو هایی که در درون کشور هستند درک و شناخت دسته اولی از واقعیات سیاسی و میزان آمادگی و میل برای پرداخت هزینه دارند. مشارکت و حضور دست اولی آنها باعث می شود تا استراتژی مورد نظر حالت انتزاعی و مجرد پیدا نکند و قابلیت تحقق پذیری مناسب پیدا نماید. نیرو های سیاسی داخل کشور و مردم در نهایت هستند که باید بار اصلی مبارزه برای تغییر را بر دوش بکشند و انواع و اقسام مخاطرات را به جان بخرند. لذا مشارکت موثر آنها در پروسه تدوین استراتژی ضروری است. تصور غلطی در میان برخی از کنشگران سیاسی برون مرزی وجود دارد که فکر می کنند بریده از نیرو های سیاسی داخل کشور و تحولات جدید جامعه می توان از خارج از کشور یک جنبش سیاسی راه انداخت. آنها تفسیر نادرستی از رهبری انقلاب در نوفللوشاتو دارند. آیت الله خمینی در نوزده دی 1356 که حرکت اعتراضی در قم راه افتاد موقعیت برتر پیدا کرد نه اینکه با حضور در نوفللوشاتو و جمع شدن برخی از نیرو های سیاسی در کنار وی در موقعیت هدایت انقلاب قرار گرفت.

استراتژی می تواند در گذار به دموکراسی مفید واقع شود که مرکز ثقل آن بر روی نیرو های سیاسی و جنبش های اجتماعی داخل قرار داشته باشد. نیرو های سیاسی برون رمزی در بهترین حالت کارکرد حمایتی می توانند داشته باشند و در تولید محتوا و کار های فکری و انتقال تجربه مفید واقع بشوند. انتقال رهبری به خارج از کشور و با اتکاء به تکنولوژی های اطلاعاتی جدید فاقد ظرفیت موثر برای راه اندازی یک جنبش سیاسی قدرتمند هستند.

 

تقدم حرکت

زمانی می توان در مقام تدوین یک استراتژی برای گذار به دموکراسی نشست که زمینه یک حرکت بالقوه وجود داشته باشد. این حرکت باید به صورت عینی متبلور باشد نه اینکه در ذهن برخی کنشگرانخلجان کند و یا آرزوی آنها را بازتاب دهد. نشستن و گفتگو بین گروه ها و کنشگران سیاسی زمانی مفید است که حرکتی وجود داشته باشد و گرنه جمع شدن این گروه ها فی نفسه منجر به ایجاد حرکت نمی شود. در واقع مسیر بروز استراتژی سیاسی موثر بدینگونه است که ابتدا حرکتی محدود شکل می گیرد و سپس بر اساس استراتژی، گام به گام جلو می رود آنگاه اجتماع و توافق گروه های سیاسی مختلف می تواند با ترمیم و اصلاح استراتژی کار را به سرانجام برساند.

استراتژی وقتی مورد توجه قرار می گیرد که نیرویی در داخل کشور نسبت به آن سمت گیری کرده و یا در ان چهارچوب حرکت بکنند. در این صورت است آن استراتژی که توسط گروه و یا گروه های خاص و محدودی ارائه شده است، می تواند در سطح بزرگتری موضوع بحث و مذاکره جمع بزرگتری از نیرو های سیاسی قرار بگیرد. بعید است در صورتی که ترکیبی از نیرو های متنوع سیاسی در خارج از کشور بنشینند و هر کدام برنامه و راهبرد سیاسی خاصی ر ا ارائه بدهند آنگاه بر اساس توافق آنها حرکتی حول یک استراتژی مشخص راه بیفتد. این جلسات می تواند برای ارزیابی راهکار های موجود و بالقوه مفید باشد و زمینه را برای درک بهتری از مسائل مربوط به تدوین راهبرد مناسب برای گذار به دموکراسی در ایران فراهم نماید. اما لازمه موفقیت این نشست ها وجود ارتباط اندامواره و متشکل با نیرو هایی است که در داخل ایران در موقعیت کنشگری قرار دارند.

دیگر خطای دید موجود تقلید و برخورد مکانیکی با تشکیلات هایی مثل شورای ملی انتقالی در لیبی و یا شورای ملی مخالفین در سوریه است. این دو نهاد پس از شکل گیری جنبش اعتراضی وسیع در کشور های شان شکل گرفتند. این مسیر را نمی شود معکوس رفت و از آخر آن شروع کرد تا به اول رسید ! اعضاء این نهاد ها افراد و گروه های موثر و صاحب وزن اجتماعی هستند که در متن مبارزات حضور داشتند و اجتماع نمایندگان آنها شورا ها را تشکیل داد.

 

امکان پذیری راهبرد های متضاد در صورت بندی مرحله ای

در حال حاضر در ایران برنامه ها و استراتژی های سیاسی گوناگون و متضادی وجود دارد. اما دو استراتژی عمده اجرای بی تنازل قانون اساسی و تغییر قانون اساسی وجود دارد که شکافی را در بین نیرو های سیاسی خواهان تغییر وضع موجود پدید آورده است. در نگاه اول به نظر می رسد این دو راهبرد بدیل هم هستند و سرنوشتی جز رقابت و جایگزینی بین آنها وجود ندارد. اما با تامل می توان روش و ساز و کاری را برای رقابت سالم این دو راهبرد پیشنهاد کرد که ضمن رقابت باعث تجمیع نیرو در برابر اقتدار گرایان غالب و مغلوب شود. این ساز و کار دو مرحله ای دیدن گذار به دموکراسی است. در مرحله اول اجرای بی تنازل قانون اساسی مد نظر قرار می گیرد تا با خلق فشار اجتماعی حکومت رابه عقب نشینی وا داشت و موقعیت سیاسی را تغییر داد. آنگاه در مرحله دوم تداوم و یا تغییر قانون اساسی را به رای عمومی مردم گذاشت. لازمه تحقق این پیشنهاد توافق نیرو های اصلی مدافع این راهبرد و پذیرش داوری مردم است.

بدینترتیب هر جریان مسئولی که می خواهد در زمینه شکل گیری استراتژی موثر برای موفقیت گذار مسالمت آمیز در ایران فعالیت کند شایسته است که این ملاحظات را در نظر بگیرد. برخورد های شتابزده، سطحی و موقعیت محورانه با مقوله تدوین استراتژی نه تنها کارگشا نیست بلکه آسیب های جدی نیز در بر دارد و بحث را لوث می کند.

 

این مقاله در کنفرانس زنده یاد دکتر مهرداد مشایخی در شهر جرمن تاون ایالت مریلند ارائه شد.