مشکل این است که تکنولوژی از نظر رهبران حکومت و تئوریسین ها و تروریسین های آن بد یا نامعقول یا مضر نیست، گناه و نجس است. البته که این موضوع نه در ایران تازگی دارد و نه در بقیه دنیا، فقط اشکالش این است که چون چند سالی نمی بینیم یادمان می رود. مثلا تنباکوی قلیان یا همین قند چایی که ما آن را توی چایی می زنیم و آن را هورت سر می کشیم به حکم علما مدتی حرام شد. علت این هم که قند را توی چای می زدند این بود که ماهیت چای با تماس با قند عوض شود و آن را بشود خورد. لامروت ها نمی گفتند برای حفظ استقلال کوفتی مملکت قند یا چای نخورید، می گفتند نجس است. یا مثلا قطارهای اولیه یا ماشین دودی یا حتی اتومبیل، سالها علمای اعلام استفاده از اتومبیل یا قطار را حرام اعلام کرده بودند. اینها که البته چیزهای مهمی نیست، سالها علما رادیو و تلویزیون را هم حرام اعلام کردند. یا تصور کنید چند میلیون نفر بخاطر شطرنج بازی کردن تا قبل از حکم آیت الله خمینی با نیم سوزی در درون و توپوزی آماده استعمال در جهنم گرفتار بودند، بعدا با یک ورق کاغذ و حکم خمینی همه را منتقل کردند به بهشت. چند میلیون نفر فقط بخاطر خوردن ماهی ازون برون صدها سال جهنم رفتند تا اینکه مشکلات اقتصادی و تجاری کشور باعث شد که آنان را به بهشت ببرند. حالا حکایت ماهواره و اینترنت و شبکه های اجتماعی همین است. چنان در حرمت آن حرف می زنند انگار ربا که حرام است روش معمول بانکی کشور نیست و دروغ که گناه است شیوه مرسوم رهبران کشور نیست. سردار نقدی دیروز گفت: “باید از گناه آلوده شدن به شبکه های اجتماعی توبه کرد.” به نظر من همه را بگذاریم یک جا، اصولا از رفتن به فیسبوک، خواندن کتاب، دیدن تلویزیون، حرف زدن با تلفن، راه رفتن روی آسفالت خیابان، سوار شدن بر آسانسور و کلا پائین آمدن از درخت و بیرون آمدن از جنگل باید توبه کرد. فعلا که رهبران کشور همه شان هم از شبکه های اجتماعی و ماهواره ها و تکنولوژی استفاده می کنند و عزم را جزم کردند که بروند جهنم و جلوی مردم را بگیرند که همه ملت بروند بهشت.
بری از باغ احمدی
من می دانستم که احمدی نژاد موجود دیوانه و مجنونی است که سرتاپای وجودش دروغ است، ولی بعضی خبرها را که می خوانم هنوز شگفت زده می شوم. بیخودی اینجوری به من نگاه نکنید انگار شما همه چیز را می دانستید یا حدس می زدید و من فقط یک بدبین یا واقع بین معمولی بودم، مطمئنم که خودتان هم یک در میلیارد حدس نمی زدید که این “یارو” دقیقا رفتاری را در پست ریاست جمهوری بکند که فقط یک جیب بر یا کیف قاپ ممکن است بکند. یعنی اگر فردا به من بگویند احمدی نژاد در سفر استانی شیراز وقتی هیات دولت جلسه داشت وسط جلسه رفت روی میز و رید وسط میز وهمه اعضای دولت برایش دست زدند. من دیگر از چنین چیزی هم تعجب نمی کنم. چه برسد به این خبر که ده زن و شوهر و حدود ۱۵ نفر خواهر و برادر از خویشان درجه یک اعضای هیات دولت در لیست سه هزار بورسیه غیرقانونی دولت احمدی نژاد بودند. یکی از این بورسیه های غیرقانونی که هنوز هم از بورس اش استفاده می کند، متولد سال ۱۳۳۷ است یعنی ۵۶ سال دارد و ظاهرا شرط سنی بورسیه شدن حداکثر ۳۵ سال است. به جان عزیزتان اگر فردا بگویند که احمدی نژاد موقع ماچ کردن مادر چاوز داشت جیب او را می زد من اصلا تعجب نمی کنم.
وازکتومی ممنوع
مجلس طرح افزایش جمعیت را تصویب و وازکتومی ممنوع شد. یعنی اگر آقایان بروند و کاری کنند که دیگر بچه دار نشوند، مجرم محسوب می شوند. همه منتظریم تا سایر روش های جلوگیری از بارداری از جمله روش هایی که از آنها نام نمی بریم هم ممنوع شود. البته چرا که نه، چرا ایران یک کشور صد و پنجاه میلیون نفری نشود؟ اگر بناست که اقتصاد کشور همین که هست باشد، مردم هم قرار نیست مشکل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی شان حل شود، برای تحصیل هم که می روند آمریکا و اروپا، برای کار هم که می روند امارات و آمریکا و جاهای دیگر، برای زندگی هم که مهاجرت می کنند، نظر هم که دادند می روند زندان، نصف شان هم که زن هستند می مانند توی خانه، اصولا با این مملکتی که داریم ما دشواری برای افزایش جمعیت نداریم. داریم؟ نداریم.