آنخلس اسپینوسا
جمهوری اسلامی روز گذشته حملات اسراییل علیه سوریه را محکوم کرد و از کشورهای همسایه خواست به یکدیگر ملحق شوند و دولت اسراییل را سر جای خود بنشانند. حکومت تهران همچنین پیشنهاد داد که در صورتی که دمشق بخواهد، آموزش ارتش سوریه را به عهده خواهد گرفت.
ناخشنودی حکومت تهران از این مسأله قابل پیش بینی بود، زیرا بشاراسد متحد اصلی تهران در جهان عرب است. خطر اینجاست که این اظهارات تند به صورت عمل در محل نمود پیدا می کند و این درحالی است که درگیری های منطقه ای و اختلافات فرقه ای میان سنی و شیعه نیز تشدید یافته.
خبرگزاری ایرنا به نقل از رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، نوشت: “حمله ننگ آور موشکی به حومه دمشق نشان از ماهیت ضد بشری صهیونیست ها و ناتوانی شان در برابر مقاومت اسلامی دارد.” از آغاز جنگ سوریه در دو سال گذشته، ایران همواره اظهارات حکومت اسد را تکرار کرده: درگیری ها توسط تروریست هایی انجام می شود که ازسوی غرب مورد حمایت اند.
مهمان پرست از سازمان ملل خواست این حملات را محکوم کند و رویکردی اتخاذ نماید تا چنین رویدادهایی تکرار نشود. او به ویژه خواستار همبستگی کشورهای منطقه علیه “حمله حساب شده” به دمشق شد.
به نظر می رسد که این درخواست به هدف شوراندن احساسات ضد اسراییلی انجام می شود که بخاطر مسأله فلسطین در جهان عرب وجود دارد. با این حال، نه ایران و نه حکومت سوریه از چندان اعتباری در نزد همسایگانش برخوردار نیستند. ازسوی دیگر، طی دهه اخیر، درگیری های تاریخی میان شیعه و سنی به دلیل تغییرات سیاسی منطقه ای تشدید یافته و پیشروی های ایران شیعه به مثابه زنگ خطری محسوب می شود.
حمایت ایران از حکومت اسد بیشتر به منافع ژئواستراتژیکی بازمی گردد تا به اعتقادات علوی رییس جمهور سوریه. با این حال، تعلق خاطر علویون با تشیع به نگرانی های دولت های عربی سنی، مانند ملک عبدالله اردن، دامن می زند. آنها بیم آن دارند که پس از سقوط صدام حسین، یک “هلال شیعی” [منطقه ای شیعه نشین به شکل هلال] از ایران تا لبنان ایجاد شود.
امروز، این دو جامعه مسلمان به شدت در عراق با یکدیگر درگیرند؛ اقلیت سنی این کشور، شیعیان را به تک قطبی کردن دولت و حکومت متهم می کنند؛ در بحرین حکومت سنی از تقسیم قدرت با اکثریت شیعه خودداری می ورزد؛ و در خود سوریه نیز به نظر می رسد که جنگ داخلی روز به روز بیشتر به سوی یک جنگ مذهبی پیش می رود. ازطرف دیگر در لبنان که به واقع کشوری تقسیم شده است، یک تعادل عقیدتی بی ثبات وجود دارد.
در ماه ژانویه، علی اکبر ولایتی، وزیر سابق امور خارجه ایران و مشاور فعلی رهبر انقلاب، اعلام کرد که کشورش حمله به سوریه را به مثابه حمله به ایران قلمداد می کند. درحال حاضر مهمان پرست متقاعد شده که “سوریه و مقاومت اسلامی [در اشاره به حزب الله لبنان] پاسخ تندی به حملات صهیونیست ها خواهند داد.”
با نگاهی به حملات قبلی [در ماه ژانویه و در سال ۲۰۰۷]، بسیار محتمل است که دمشق این بار نیز هیچ واکنشی نشان ندهد. در رابطه با این احتمال که شاید حزب الله بار دیگر جبهه لبنان را بگشاید، اسراییل آن را مردود نمی داند. موضوع خطرناک تر این است که ژنرال احمدرضا پوردستان، فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، به سوریه پیشنهاد حمایت نظامی داده.
به نوشته خبرگزاری ایرنا، او گفته است: “سوریه دارای ارتش قدرتمندی است […] و نیازی به مداخله دیگر کشورها ندارد. ولی اگر نیاز به آموزش داشته باشند، ما می توانیم کمک کنیم.”
جمهوری اسلامی علی رغم حضور پرتعداد اعضای سپاه پاسداران در سوریه، هرگونه حمایت نظامی از بشار اسد را تکذیب می کند. منابع اطلاعاتی کشورهای غربی می گویند که ایران ازطریق عراق و لبنان تسلیحات تأمین می کند. تهران نیز به نوبه خود می گوید که عربستان سعودی و قطر از شورشیان سوری حمایت مالی و نظامی می کنند. اگر نظامیان ایرانی به طور مستقیم اقدام به مداخله کنند، می توان اذعان داشت که درگیری های سوریه ابعاد جدیدی به خود خواهد گرفت.
درحال حاضر، به نظر می رسد که موضع گیری های جدید بلوف دیگری ازسوی سران جمهوری اسلامی باشد.
منبع: ال پائیس، ۵ می