انجمن صنفی روزنامهنگاران درحالیکه زیر تیغ تهدید و تعطیل قدرت مسلط است، بهمناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات از پنج روزنامهنگار برجسته، تجلیل کرد؛ و این در حالی است که غم حرفه و سختی معیشت گریبان دهها روزنامهنگار را گرفته است…
از آن جماعت کوچ کرده از وطن و خوکرده و نکرده به غربت حتی اگر به اجمال و اغماض بگذری، که اینجا و آنجا، به هر مشقت و ناچاری، اغلب مکانی یافته یا ساختهاند که حرفهی خویش را پیگیرند؛ حکایت تلخ و اسفناک، داستان روزنامهنگاران بیکار و دور از محیط کاری است که در وطن خویش غریب و مهجورند.
نسل دوم روزنامهنگاری در ایران، حالا دورتر از همیشه، و نه با یک گام، که با صدها گام فاصله، اندک نشریات روی دکهها را نظاره میکند؛ برخلاف جوانترها. نسل سومی که توان کنار آمدن با “وضع موجود” را دارد، به روزنامهنگاری “ذیل نظام سیاسی” اشتغال ورزیده است. نسلی که بهگونهای کاملا” متفاوت با همکاران میانسال خود، عمل میکند و به چیزی به نام “اصولگرایی “(به معنای دقیق آن، و نه به مفهومی که این روزها یک جریان سیاسی به شکلی وارونه مال خود کرده است) اعتنایی نمیکند.
به اسامی زیر دقت کنید؛ آنها هر یک زمانی نه چندان دور، سردبیر، عضو شورای سردبیری یا دبیر برجستهای در یکی از روزنامهها و نشریات این سرزمین بودهاند (اسامی را بدون رعایت ترتیب حروف الفبا و به همان ترتیب که به ذهنم میرسد، ذکر میکنم):
عمادالدین باقی، محمود شمس، عباس عبدی، علیرضا علویتبار، عیسی سحرخیز، سعید حجاریان، علیرضا رجایی، حمیدرضا جلاییپور، علی مزروعی، مقصود فراستخواه، کریم ارغندهپور، علی حکمت، محمدرضا زهدی، فیروز گوران, عمید نائینی، رضا علیجانی، رضا تهرانی، رامین رادنیا، رسول اصغری، محسن آرمین، هدی صابر، ناصر آملی، محمد صادق جوادی حصار، و…
این فهرست جای خالی فراوانی دارد؛ به همان میزان که حافظهی نگارنده ضعیف و مخدوش است…
اسامی پیشگفته - وبسیاری دیگر نامها- این روزها حداکثر به نوشتن یادداشت و انجام گفتوگویی با نشریات بسنده کردهاند؛ آن هم زیر تیغ سانسور. تا اطلاع بعدی، اینان را راهی ثابت و پیوسته به روزنامهها و نشریات نیست.
علاوه کنید بر این فهرست، نامهای پرشماری را که جایی در حلقههای بسته و قوم و قبیلهای -وگاه بهشدت دور از اصول حرفهای و حتی انسانی- نیافتهاند و لاجرم از دور “شمع” حرفهی خویش را با نوشتهای یا “اشکی” روشن نگاه میدارند.
آشکار است که وضع زندگی این دهها روزنامهنگار و خانوادههایشان چگونه است و در این زمانه به چه دشواری، قامت خویش ایستاده نگه میدارند و کرامت قلم خویش نمیفروشند…
روز جهانی آزادی مطبوعات در ایران، به درستی، با یادکرد از مطبوعات توقیف شده و روزنامهنگاران دربند و زیر حکم، گرامی و بزرگ داشته میشود؛ اما کمتر کسی به یاد روزنامهنگارانی میافتد که همچنان مجاز به پیگرفتن حرفهی خویش نیستند و با قلمی شکسته، میزییند؛ روزنامهنگارانی بدون روزنامه…