یاد مادربزرگ به خیر که هر چه می گفتیم ضرب المثل و تک بیتی در چنته داشت که جواب همه چیز در آن یافت می شد؛ هر وقت هم می خواست ضربه اش کاری نباشد، به لطافت می گفت “البته در مثل مناقشه نیست”. شک ندارم اگر الان بود، بعد از شنیدن ماجرای چمدان دلار ارسالی جمهوری اسلامی برای آقای کرزای، می گفت: کافر همه را به کیش خود پندارد. جمله بعدی را هم نمی گفت که کار از لطافت واین حرف ها گذشته.
آقایان خود، با چمدان آمده و با چمدان می روند، آن وقت مصباح یزدی، که به گفته آقای خامنه ای “باعث افزایش برکات الهی است” خبر از چمدان دلاری می دهد که آمریکا برای روزنامه نگاران فرستاده و جنتی خبر از چمدان دلار آمریکایی ها برای “سران فتنه”! چه کیشی دارند این آقایان!
اول این را بگویم که با “کافر” هیچ مسئله ای ندارم؛ مشکل با کسانی است که دیگران را به چوب کفر می زنند و می رانند و خود در عین ادعای “مومنی” دروغ می گویند و بهتان ناحق می زنند؛ اسم شان هم می شود«آقا»و «عادل» و “مجتهدجامع الشرایط” و “فرزانه” و… “امام”. آقای خامنه ای.
همین “آقا” اتفاقا در قم هم سخنان جالبی ایراد کرده و از جمله گفته است: “شما ببینید حکومت پهلوی را چه کسی سرکار آورد؟ رضاخان را چه کسی در این کشور حاکم کرد؟ اینکه دیگر جزو نقاط مبهم تاریخ نیست. امروز همه میدانند که رضاخان را انگلیسیها در این کشور سرکار آوردند؛ همچنانکه وقتی احساس کردند رضاخان دیگر به دردشان نمیخورد، او را برکنار کردند و محمدرضا را سرکار آوردند. این جزو بخشهای واضح تاریخ معاصر ماست. کسانیکه آنها را سر کار آوردند، همانها سعی میکردند با انواع سیاستهای گوناگون، آنها را وابستهی به خودشان نگه دارند. وقتی نهضت مصدق در این کشور پیش آمد - که یک نهضت ملی بود - جاییکه بیشترین احساس خطر را کرد، دستگاه حکومت و سلطنت نبود؛ انگلیسیها بیشترین احساس خطر را کردند. بعد هم که انگلیسیها دیدند از عهدهی کار برنمیآیند، امریکاییها را وارد کار کردند. آنها به یک معنا آمدند صحنه را از دست انگلیسیها ربودند و حاکم شدند. یک نفر بلند شد و با یک چمدان دلار به اینجا آمد و با ایجاد یک بحران مصنوعی، حکومت ملی را سرنگون کرد و رژیم محمدرضا پهلوی بر کشور مسلط شد. این سیاستِ اینهاست؛ این چیز واضحی است و مدارک و اسناد و دستنوشتههای آن امروز در دسترس همه قرار دارد.”
همین چند جمله برای شناخت آنان که دیگران را کافر می خوانند وخود مومن، کافیست؛ به ظاهر مومنانی که نمی گویند اگر چمدان دلار برای بردن و آوردن حکومت هاست، آنها در افغانستان چه می کنند؟ نمی گویند چگونه است که سهم رسمی ایران در سازندگی کشور افغانستان، به دیگر کشورهای آن سوی آب ها هم نمی رسد اما ارقام ارسالی جمهوری اسلامی، برای متزلزل کردن فضای سیاسی یک کشور، به میلیون ها می رسد؟ نمی گویند چرااین چمدان ها بدون اطلاع مجلسی که قرار بود درراس امور باشد، ارسال شده؟ نمی گویند با این میلیون ها قصد کاشتن چه و درو کردن چه دارند؟ کاشتن باد و درو کردن توفان؟ نمی گویند این چه کمک رسمی است که “در چمدان” ارسال می شود و تازه آقای کرزای هم می گوید “بطور کاملا شفاف” بوده است؟ و نمی گویند این چمدان های پر از پول که “در راه خرید سیاستمداران افغان، پرداخت به شورشیان طالبان و سنگ اندازی در ماموریت ناتو در افغانستان صرف می شود” اگر اسمش ایجاد بحران مصنوعی نیست، پس چیست؟
آقا! آمریکا برای روزنامه نگاران ایرانی و کسانی که شما آنان را “سران فتنه” می خوانید، چمدان چمدان پول فرستاد، یاشما سفیرتان در کابل رادر آخرین لحظات به هواپیما فرستادید تا “یک راست در مقابل صندلی عمر داودزی رییس دفتر کرزای و یکی از نزدیک ترین و معتمدترین مشاوران اوبنشیند” و “کیسه پلاستیکی متورمی از بسته های اسکناس یورو” را به او بدهد؟ میلیون ها یورو و دلاری که مجلس برکشیده تان هم از آن بی خبرست و نمی داند “مستند قانونی این پرداختها چه بوده و به تصویب چه مراجعی در کشور رسیده و چگونه هزینه شده است”؟
و اما نکته آخر:اگر نهضت مصدق را ملی می دانید، از چه رو این اندازه تشنه به خون یاران مصدق اید؟ نکند برای این است که یاران دربند مصدق، باز دوباره احساس خطر می کنند؛ حالا چه از جانب انگلیس، چه از جانب وابستگانش؟
آقا! شما میوه انقلاب را یک جا بلعیدید، جمهوری را از بین بردید، حکومت دیکتاتوری راه انداختیدو بر امور مسلط شدید؛ انگلیسی ها و آمریکایی ها هم مثل شما! تازه آنها همه این کارها می کنند که میهن خودبسازند، شما چه که خون ملتی درشیشه کرده اید و سررشته امور به “اوباش و اراذل” سپرده اید؟ نه آقا! کافر شمایید مارا به کیش خود نپندارید.