بروز اختلافات میان گروههای سیاسی، برخی افراد را که از بیرون به این اختلافات نگاه میکنند، دچار بهت و حیرت میکند. ولی بروز این مسأله در کلیت خود طبیعی است، هرچند شدت و عمق آن میتواند تعجببرانگیز باشد. در این یادداشت به برخی از دلایل بروز اختلاف میان جناح غالب اشاره میشود.
احتمالاً تاکنون دربارهی این آزمایش شنیدهاید که اگر یک دست خود را در یک لیوان آب سرد و دست دیگر را در یک لیوان آب گرم بگذاریم، و پس از مدتی آنها را در آوریم و هر دو را در یک لیوان آب ولرم بگذاریم، در این صورت دست اول ما احساس گرما و دست دوم احساس سرما خواهد کرد. در حالی که درجهی حرارت آب ولرم برای هر دو دست یکسان است، ولی آنچه که تعیینکنندهی وضعیت احساس ماست، مقایسهی موقعیت جدید با موقعیت پیشین است. اختلافات سیاسی میان گروههای گوناگون نیز همینطور است و بر حسب این که با چه چیزی مقایسه شوند برای ما معنا دارند. وقتی که یک گروه در برابر گروهی دیگر صفآرایی سیاسی میکند، به دلیل شدت تضاد موجود میان این دو گروه، تفاوتهای داخلی هر یک از گروهها به چشم نمیآید و همهی آنها یکسان تلقی میشوند. ولی هنگامی که به هر دلیلی این تقابل کماهمیت شود، ناظر خارجی متوجه گوناگونیهای داخلی این گروهها میشود. درواقع این اختلافات درونی میان آنها وجود داشته ولی به دلیل حضور دشمن یا رقیب مشترک، دیده نمیشده است و با حذف رقیب، اختلافات مذکور نمایان میگردد، به همین دلیل است که برخی سیاستمداران توصیه میکنند، برای جلوگیری از نمایان شدن اختلافات درونی و نیز تقویت وحدت، لازم است که همیشه بر حضور دشمن تأکید شود. و حتی اگر دشمن هم وجود نداشته باشد، آن را ساخت یا به نحوی رفتار کرد که دشمن شکل بگیرد. خوشمزگی منطق مبارزهی سیاسی دشمنانه در داخل کشور، که هدف آن حذف رقیب (و نه شکست دادن آن در یک رقابت) است، در این است که اگر بخواهیم بهاین هدف برسیم و دشمن را حذف کنیم تا خیالمان راحت شود، اشتباه کردهایم. زیرا با تبدیل رقیب به دشمن و حذف آن، به ناچار مجبوریم که خودمان را هم به دو قسمت دوست و دشمن تقسیم کنیم تا این بازی ادامه یابد و این یعنی نابودی نهایی. بنابراین یک علت مهم بروز اختلافات در جبههی موسوم به خودی، وقتی است که ناخودی حذف شود و فرآیند تقسیم خودی به دو گروه خودی و ناخودی دیگر آغاز شود.
علت دیگر، واقعیت وجودی انسان و گروههای سیاسی است که میکوشند خود را با محیط تطبیق دهند. در جوامع امروزی فرآیند انتخابات، مقطع مهمی برای این تطابق است. اگر به انتخابات سال 88 مراجعه کنیم، خواهیم دید که چه افراد و گروههایی، راههای صد ساله را یک شبه طی کردند و از یک سر طیف به سر دیگر آن آمدند. البته زمینهی این تغییرات در بطن گرایشها و اندیشههای آنان وجود داشته، ولی مجال بروز نداشته است. به همین دلیل وقتی در یک جریان تند سیاسی قرار میگیرند و واقعیات سخت را تجربه میکنند، دچار تغییرات اساسی میشوند. اگر تا دیروز دهها نفر دربارهی وضعیت سیاسی یا قضایی کشور، انتقاداتی را بیان میکردند، برخی از این افراد یا بیتفاوت بودند و یا حتی آن اظهارات را محکوم میکردند، ولی هنگامی که دست خودشان در آتش قرار گرفت، از این رو به آن رو شده و نسبت به اوضاع شاکی میشوند؛ آن هم چه شاکیای!
انطباق یافتن با شرایط جدید، با سرعت یکسان صورت نمیگیرد. فرض کنید که گروهی از افراد در محیطی گرم با پوشش نازک قرار دارند، اگر هوا سرد شود، همهی آنها به یک نسبت به لباسهای خود اضافه نمیکنند، بلکه بر اساس حساسیتشان نسبت به سرما این کار را میکنند. لذا پس از سرد شدن هوا دیگر شاهد آن یکدستی در نوع لباس پوشیدن در آنان نیستیم و گروه مورد نظر از این حیث گوناگون خواهد شد. در سیاست هم شاهد چنین وضعی هستیم که با تغییرات عینی و بنبستهایی که به طور طبیعی به وجود میآید، افراد درون یک گروه واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند که منشأ اختلاف میان آنان خواهد بود. وقتی که یک مسیر را با هم میرویم، اگر به بنبست برسیم، هر کس به دلایل مختلف راهی را برای عبور با عقبگرد از آن پیشنهاد میکند، که این امر موجب اختلاف میشود و هر چه بنبست حادتر باشد، اختلافات درونی این رهروان بیشتر میشود.
علت دیگر بروز اختلافات، محدودیت منابع است. مبارزهی سیاسی و اجتماعی عموماً در چهارچوب کسب منابع، اعم از مادی یا معنوی صورت میگیرد و بر حسب این که ساختار این مبارزه چگونه تعریف شود، وضعیت نیروها نسبت به یکدیگر فرق خواهد کرد. در جوامعی که این مبارزه در قالب بازی برد-باخت تعریف شود، هرگونه دسترسی یک طرفه به منابع مادی یا معنوی، به منزلهی محرومیت طرف دیگر از آن منابع خواهد بود و این وضعیت به درگیری و تقابل میان دو طرف منجر میشود. در حالی که در بازی برد – برد، چنین وضعی حاکم نیست و سرجمع منابع در پایان رقابت بیش از مقدار آن در ابتدای رقابت است و هر دو طرف مبارزه کمابیش بهرهمند میشوند، شاید یکی کمتر و یکی بیشتر.
اگر این چند علت را برای تحلیل وضعیت پیش آمده برای جناح سیاسی غالب در کشور بررسی کنیم، خواهیم دید که اختلافات موجود را نباید اتفاق غیرمنتظرهای محسوب کرد، زیرا با یکدست شدن حکومت پس از خرداد 88، و نیز با به بنبست رسیدن سیاستهای موجود و خطراتی که از ادامه را حس میکنند و از همه مهمتر با ساختار حاکم بر مبارزهی سیاسی در ایران که در قالب بازی برد-باخت و حتی باخت – باخت، قرار دارد، بروز این اختلافات رویدادی پیشبینی پذیر بود و اگر منتقدین و اصلاحطلبان مقداری از فعالیتهای بیثمر گذشتهی خود را کمتر میکردند، این اختلافات پیش و بیش از آنچه که هست، بروز میکرد و علیرغم آن که کوششهای بسیاری برای پنهان کردن آن وجود دارد، ولی در ماههای آینده که موسم انتخابات است، شاهد اوجگیری مجدد این اختلافات خواهیم بود. اختلافاتی که هیچگونه راه حلی جز حذف یک طرف ندارد و البته این آغاز ماجراهای بعدی برای اختلافات جدیدتر خواهد بود. این گروهها در عرصهی رفتار سیاسی، حالت تصعید از خود نشان میدهند. تبدیل جامد به گاز بدون عبور از وضعیت مایع را، تصعید میگویند. این گروهها هم از رفاقت تا دشمنی میان خود را با یک گام و بدون عبور از مرحله رقابت طی میکنند زیرا از رقابت که مستلزم شناسایی طرف دیگر است نفرت دارند، و عوارض چنین تصعیدی برای جامعه و مردم، پیشاپیش روشن است.
منبع: مهرنامه شهریور 1390