با تقی رحمانی، در مورد موضع فعالین ملی ـ مذهبی در انتخابات گفت و گو کرده ایم. به باور رحمانی “باید عرصه ایده ها را به عرصه عملی تبدیل کنیم.” این مصاحبه در پی می آید
آقای رحمانی، امسال برای اولین بار شاهد بودیم که نیروهای ملی – مذهبی برای انتخابات، برنامه ای را مطرح کردند. چطور شد به این نتیجه رسیدید؟
برنامه مشخص تر و عینی تر از شعار است. معمولا در ایران اول ایده می آید، بعد نظریه و سپس تبدیل به مصداق می شود. یکی از مشکلات ما این است که بر مصداق ها کمتر تمرکز می کنیم. از ایده ها شروع می کنیم و به نظریه می رسیم اما به الگو توجه نمی کنیم. مثلا اوایل انقلاب می گفتند کار برای کارگر و زمین برای دهقان. اما چگونه، توضیحی داده نمی شد. مساله دیگر هم این است که علاوه بر نگاه شعاری، توصیف ایده ها باب است، اما در مورد اینکه در زمان حاضر باید چه کرد بحثی نیست. این مساله ای بود که از ابتدا در ایران بوده و همیشه بحث های آرمان خواهانه ای بین روشنفکران نسل اول و دوم وجود داشته است. این جا فرقی هم بین روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی نبود.
این مشکل را چطور باید حل کرد؟
الان باید به صورت حرکت های مصداقی رفت؛ مثلا اگر می گوییم انسان کرامت دارد یا آزاد است، باید گفت الان آزادی انسان چیست. باید وارد مصداق ها شد. وقتی این گونه نگاه کنیم، ازترکیب شعار و نظریه و ایده می توانیم به مصداق ها هم برسیم.
یعنی هدف شما طرح برنامه هایتان بود؟
بله. شعارـ برنامه ملی مذهبی ها، راهی و قدمی در این سیستم است. البته این یک بحث است که خیلی مهم است، چون ما معمولا در توزیع نظریات کم نمی آوریم. جمهوری و لیبرالیسم و سوسیالیسم و جامعه بی طبقه توحیدی می خواهیم و دلیل می آوریم که چرا این ها خوب هستند اما نمی گوییم لیبرالیسم واقعا موجود و ممکن چیست و چگونه باید به آن رسید. مساله دوم این است که اتفاقاتی بعد از اصلاحات در ایران افتاده، شبیه گذشته است. یعنی یک سری شعارها و نظریات مطرح شد، اما به علت نداشتن مفاهیم مصداقی به جایی نرسیدیم.
مثالی می زنید در این باره؟
مثلا جامعه مدنی و مدینه النبی که توسط آقای خاتمی مطرح شد، مصداقی نشد. فقط درباره کلیت آن بحث شد. فقط بعد از 84 باب شد. آقای خاتمی بارها از مدینه النبی سخن گفت، اما هرگز نگفت که در مدینه النبی پیامبر چه اتفاقی افتاد. جامعه ای که ساخته شد، چگونه بود. قراردادی میان مسلمانان، یهودیان و مشرکان بسته شد. پیامبر چون رییس دو قبیله بزرگ بود، امضا کننده این قراردادبود. قرآن هم روی این قرارداد صحه گذاشت. آقای خاتمی هیچ گاه از این قراردادسخن نگفت. این قرارداد براساس حقوق شهروندی بود، براساس تقسیم بندی شهروندان به درجه اول و دوم بود، براساس مسایل قبیله ای – عشیره ای بود، براساس عقیده بود. این نوع ویژگی ها در بین روشنفکران و سیاست مداران ما کم است. شعار ـ برنامه امی خواهد این را حل کند.
درباره اهداف شعار – برنامه تان صحبت می کردید
بحث سوم شعار ـ برنامه این بود که بعد از بن بست اصلاحات در سال 80، یک سری مطالباتی که از زمان انقلاب بود و می خواستندبا دولت محوری حل کنند – شکاف های قومی و جنسیتی و… – وقتی به نتیجه رسید، خواسته های صنفی و قومی و جنسیتی زمین ماند، که امروز جزیی تر شده. در سال 84 این مساله خود را نشان داد. من در سال 84 در همین سایت روز مقاله ای داشتم به اسم «زمین بازی را عوض کنید». در آن جا گفتم باید از بحث دولت محوری وارد جامعه محوری شویم.
این یعنی تاثیر از جامعه یا انعکاس خواست های جامعه؟
در شعار ـ برنامه ما متاثر از خواسته جامعه – اقوام واصناف و گروه های جنسیتی – هستیم، اما وظیفه یک جریان سیاسی، مدون کردن این خواسته ها بدون عوام فریبی و توان اجرای این خواسته ها با توجه به ظرفیت های موجوداست. همه این ها دادن برنامه ملی – مذهبی ها رادر دی ماه توجیه می کرد. جامعه هم به این سمت آمده است. اقشار مختلف هم این مساله را مطرح می کنند. گروه های مختلف وارد بحث مطالبات محوری شده اند. اثر این شعارها – برنامه ها را حتی روی برنامه های کاندیداها هم می توان دید. چه در شعارهای آقای کروبی و چه در شعارهای آقای موسوی.
می توان گفت این برنامه به نوعی انتقادی از خود جریان ملی – مذهبی هم هست؟
بله. نقد و بررسی جریان است، ولی مهندس سحابی در سال 68 اصول بنیادین ملی رادر 11 بند مطرح کرد که چیزی بین مصداق و معیار بود. یعنی به طور کلی می توان گفت که این قدمی به جلو بود. گروه های سیاسی پیش از این یا به افراد تکیه می کردند یا به ایده ها یا حرف های کلی. امروز تکثر جامعه ایران – حتی متاسفانه به دلیل سیاست های غلط حاکمان ـ به سمت تشتت می رود و جامعه را به همین سمت می برد. ضمن اینکه در دوره اصلاحات امید این بود که دولت مردان به برخی بحث ها پاسخ دهند. می توان گفت این شعار – برنامه ها با توجه به جمیع این مسایل یک قدم رو به جلو برای ملی – مذهبی هاست که اگر پیگیری شود، عرصه جدیدی را در سیاست ایران باز می کند. ما با این برنامه می خواهیم عرصه ایده ها را به عرصه ممکن ها تبدیل کنیم.
آقای رحمانی، بعضی انتقاد دارند که این شعار – برنامه خیلی آرمان خواهانه نوشته شده است و اجرایی نیست. این طورنیست؟
به نظر ما بخش وسیعی از آن در قالب شرایط موجود عملی است. یک سری مربوط به قانون اساسی و یک سری هم مربوط به بحث مدیریتی است. بعضی از کاندیداها دارند این شعارها را می دهند. اگر رای بیاورند، اخلاقا باید آن ها را عملی کنند. بعضی از شعارها نیاز به بسترسازی دارد اما خیلی از آن ها کاملا عملی است. مثلااجرای عدالت وظلمی که به خیلی ها در 30 سال رفته است شاید نیاز به زمینه سازی داشته باشد، اما داشتن وزیر سنی یا زن، چیز غیرممکنی نیست بلکه در اختیارات رییس جمهور است. یا استفاده از زبان مادری از اصول قانون اساسی است. یک جاهایی مشکل تفسیر قانون است ویک جاهایی تنگی قانون. امروزه بحث تغییر قانون توسط بعضی از کاندیداها – که داخل نظام هم هستند – مطرح می شود.
خب، خیلی از این بحث ها در اختیار رییس جمهورنیست. مثلا رییس جمهور که نمی تواند قانونگذاری کند.
یک چیزهایی را دولت می تواند خودش اجرا کند و بعضی ها را می تواند به صورت لایحه به مجلس بدهد. اگر مجلس رای نداد می تواند هم به مردم اعلام کند وهم بحث رایزنی راآغاز کند. کافی نیست که رییس جمهور فقط اعلام نظر کند، مثل اتفاقی که در زمان اصلاحات افتاد. این بستگی به رفتاررییس جمهور دارد. رییس جمهور یک مقام اجرایی است، اما می تواند لایحه بدهد. یک چیزی که در دولت نهم آنجام شد، نشان داد که رییس جمهور اختیارات زیادی دارد، ولی آقای خاتمی به جای تعامل، سعی کرد رعایت طرف مقابل را بکند.
اگر کاندیدایی از این شعار – برنامه حمایت و اعلام کرد آن را اجرا می کند، شما از وی حمایت می کنید؟
اگر کاندیدایی موافقت کند، جریان موظف است این مساله را لحاظ کند. ملی – مذهبی ها وارد فاز معرفی کاندیدای اختصاصی نشدند. به نظر من هر جریانی با توجه به دادن برنامه، اگر بخواهد از کاندیدایی حمایت کند، باید برنامه را در نظر بگیرد.
یعنی حمایت می کنید؟
اگر سیاست در ایران به سمت قانون مندی برود، باید این گونه باشد، در غیر این صورت باید توضیح دهند. باید شعار – برنامه را مبنا گذاشت. چون طبیعتا این مساله مورد توجه ما در نوشتن چنین برنامه ای بوده است.