زندگی و عشق زیر زمینی

نویسنده

» مقاله نیویورک تایمز به مناسبت اکران فیلم "وضعیت"

لری راتر

سارا کاظمی، دانشجوی حقوق و بازیگر آینده، کمی قبل از اینکه فیلم برداری فیلم “وضعیت” را شروع کند، از خانه خود در فرانسه برای دیدن اقوامش به ایران سفر کرد. او پیش بینی می کرد که فیلمی که او که درآن بازی می کند و موضوع آن زندگی دو دختر نوجوان همجنسگرا ایرانی است که نطام دین سالار اسلامی را به چالش می کشند، باعث خواهد شد که او تا زمان درازی نتواند به ایران سفر کند؛ به همین دلیل می خواست با مردم و کشوری که دوست دارد خداحافظی کند.

خانم کاظمی در جریان مصاحبه ای در منتهتن گفت: “خوشنودم که این فیلم گوشه ای از زندگی زیر زمینی ایران را نشان می دهد، هرچند که مخالف میل ملا هاست، ولی مردم اغلب تصوری از وجود چنین چیزهایی و ابعاد عظیم آن ندارند.” او گفت: “من هرسال تابستان می رفتم ایران، تا اینکه 17 سالم شد که برای آخرین بار رفتم.”

فیلم “وضعیت” که روز جمعه در نیویورک و لوس آنجلس بر روی پرده خواهد رفت، خانم کاظمی، 22 ساله را در نقش شیرین نشان می دهد که با همکلاسی خود عاطفه، دوست شده و با او به میهمانی های ممنوعه می روند و الکل و مواد مخدر مصرف می کنند و به موسیقی بلند غربی گوش می کنند وفیلم های ممنوعه تماشا می کنند. وضعیت وقتی پیچیده تر می شود که برادر بزرگترعاطفه، مهران، عاشق شیرین می شود.

این داستان سبک باروک، باعث شد که تیم  فیلم برداری به دنبال جایی درخاورمیانه را برای فیلم برداری باشد تا با مشکل کمتری روبرو شوند. داستان فیلم بیشتر چیزی شبیه تنسی ویلیامز است تا  ایران معاصر. اما این دقیقا یکی از نقاطی است که مریم کشاورز، که نویسنده و کارگردان فیلم “وضعیت” است و آن را با بودجه ای کمتر از یک میلیون دلار تهیه کرده است، می خواسته روی آن تاکید کند. او به عنوان یک ایرانی آمریکایی همواره می باید با تصورات رایج مبارزه می کرده است که یکی از خطرناک ترین آنها این مفهوم بوده است که در پشت درهای بسته جامعه ایران، پس از انقلاب اسلامی سال 1979، هیچ اتفاقی نمی افتد.

او می گوید: “من می خواستم این فیلم را بسازم چون همیشه مثل یک مترجم میان فرهنگ ایران و آمریکا در رفت و آمد بوده ام.  در هر خانواده ای در ایران این دوگانگی وجود دارد: یکی ظاهر آنها و دیگری واقعیت زیر پوست آنها؛ نوعی اسکیزو فرنی. یک دنیای کامل زیر زمینی درجامعه ایرانی وجود دارد که باید کشف کرد.”

برخی از عناصر فیلم به تجربه شخصی خانم کشاورز مربوط می شود. هرچند او در بروکلین و نیوجرزی بزرگ شده است ولی هر تابستان را با پسرخاله های خود در شیراز گذرانده است. میهمانی هایی که تصویر می کند تصاویری از دوران جوانی او است که در ایران دیده و صحنه های مربوط به برخورد خشن پلیس اخلاقی ایران یاد خاطره پسر خاله اوست که به دلیل بلند کردن موسیقی در اتوموبیل خود شلاق خورده بود.

کشاورز برای سایر نقش های فیلم از ایرانیان خارج از کشور استفاده کرده است. خانم بوشهری در ونکوور، خانم کاظمی در پاریس و آقای صفایی در کالیفرنیا بزرگ شده اند، ولی همه فرزندان خانواده هایی هستند که ایران را در زمان انقلاب ایران ترک کردند.

تمام فیلم، جز قسمت های کوچکی، به زبان فارسی است. خانم کشاورز می گوید که می خواسته با این فیلم به گروه وسیعی از ایرانیان خارج کشور دسترسی پیدا کند و همچنین بتواند در ایران هم که یقینا نمایش این فیلم ممنوع خواهد بود، مخاطبینی داشته باشد.

خانم کشاورز می گوید که قصد نداشته فیلمی سیاسی، حداقل به معنی بارز کلمه، بسازد.

او می گوید: “وقتی دولت تمام بخش های زندگی شخصی شما را کنترل می کند، زندگی شخصی شما سیاسی می شود. این حتی شامل نحوه لباس پوشیدن شما، کسی که عاشق او هستید، و روابط جنسی شما هم می شود.”

با عدم امکان فیلم برداری در ایران بالاخره بیروت برای این کار انتخاب شد، که به درستی هم بیشترین شباهت را با تهران دارد.

آقای بوشهری می گوید: “انتخاب خوبی بود؛ کاملا خاورمیانه ای بود و احساس آنجا را داشت.”

آنها در یک مرحله تا حدی از امکان دخالت حزب الله لبنان، که مورد حمایت ایران است و در لبنان مستقر است، نگران شدند.

کارین شین، یکی از تولید کنندگان فیلم می گوید: “احتمالا این ماجراجویانه ترین فیلم برداری من به حساب می آید و این چند دلیل دارد. وضعیت سیاسی کشور، زمانی که ما آنجا بودیم، دائم تغییر می کرد. ما نمی دانستیم چه کسی حاکم است؛ همه گروه ها از جمله حزب الله با هم درگیر بودند. ما فکر می کردیم محتوای جنسیتی فیلم را باید از نظر دور کنیم ولی دیدیم این محتوا آنقدر مساله ساز نیست که ماهیت ایرانی فیلم.”

“در نتیجه مجبور شدیم متن فیلمنامه ای را که به مقامات لبنانی دادیم تغییر بدهیم و بگوئیم این فقط فیلم پایان نامه خانم کشاورز برای دانشگاه است و جنبه تجاری ندارد. کلمه ایران هرگز مطرح نشد و متن فیلم نامه هم به انگلیسی بود.” علاوه بر این به گروه فیلم بردار و اعضای گروه هم گفته شد که در جاهای عمومی در باره فیلم صحبت نکنند یا آنرا در صفحات فیس بوک خود مطرح نکنند.

با وجود این چندین مشکل درکار فیلم برداری ایجاد شد. پلیس در روز آخر تقریبا فیلم برداری را قطع کرد چون تصور می کرد این یک فیلم پورنو گرافی است. در آخر آقای صفایی و سایر اعضای گروه عقیده داشتند که این جو فشار باعث شد بازی ها طبیعی تر و نزدیک تر به سناریو ایفا شود. همگی همچنین معتقد بودند که وضعیت آنها در بازیگری در “وضعیت” تجربه فوق العاده ای برای حس کردن آن چیزی است که مردم ایران در رژیم ملایان تحمل می کنند و بطور روزمره با آن درگیر هستند.

کشاورز می گوید: “مبارزه هر خانواده ای که تحت چنین فضای سرکوبی قرار دارد آن است که محلی ایمن برای اعضای خود فراهم آورد. در نظر من این فیلم می خواهد همین را نشان دهد. این فیلم عشق را ارج می نهد، ولی عشقی دردناک را، چون در هرسطحی و  هر نوع عشقی، دائم زیر تهاجم است و در نهایت شکست می خورد.”

منبع: نیویورک تایمز– 19  اوت