سه هفته پیش دست راستیهای آمریکا، بخصوص نومحافظهکاران طرفدار اسرائیل، مملو از امید شدند. باراک اوباما که در مخمصه خط قرمز خود گرفتار شده بود، آماده حمله نظامی به سوریه به خاطر استفاده از سلاح شیمیایی بود. حملهای که هم بشار اسد را از استفاده دوباره از این سلاحها بازمیداشت و هم ماشینهای نظامی او را به نحوی نابود میکرد که جریان جنگ به نفع مخالفان تغییر مییافت.
تمام این جریان به نفع آنها بود. این حمله نزدیکترین متحد ایران در جهان عرب را نابود میکرد و به علاوه مانع از پیشبرد مذاکرات با تهران بر سر مسئله هستهای میشد.
این حمله همچنین میتوانست پیشدرآمد ارزشمندی برای حمله احتمالی آینده علیه تاسیسات هستهای ایران باشد و اعتبار نظامی آمریکا در منطقه را نیز بالا میبرد.
امروز این جناح بسیار ناامید و شکستخورده است. حتی بعضی از آنها جریانات چند هفته اخیر را با سیاستهای غرب که منجر به ظهور آلمان نازی شد مقایسه میکنند.
ویلیام کریستول، دبیر ویکلی استاندارد و از بنیانگذاران کمیته اضطرار برای اسرائیل (ECI) روز جمعه نوشت: «… سوریه صرفا پرده اول است. هفته آینده پرده دوم در سازمان ملل آغاز میشود. خواهیم دید که حسن روحانی حملهای دلبرانه میکند و در پاسخ، دولت اوباما، به جای حمله به سوریه از ایران دلجویی میکند. عقبنشینیهای کوچک منجر به عقبنشینیهای بزرگتر میشود. شکست غرب در ممانعت از حمله موسیلینی به اتیوپی در سال 1935 صرفا پیشدرآمدی بر شکست در مقابل هیتلر بود که در سال 1936 به راینلند حمله کرد.»
پارلمان بریتانیا هر گونه دخالت نظامی این کشور در سوریه را منع کرد و باعث شد اوباما نیز به فکر گرفتن اجازه از کنگره بیافتد.
دولت تلاشهای زیادی از طریق لابیها کرد، از جمله راستیهای جمهوریخواه، به خصوص جان مککین و لیندزی گراهام و همچنین کمیته اقدامات سیاسی آمریکا و اسرائیل (AIPAC) و گروههای دیگر طرفدار اسرائیل؛ اما حمایت عمومی از آن ها صورت نگرفت.
پس از تعطیلات ماه اوت به نظر میرسید که کاخ سفید بتواند رای سنا را برنده شود اما شانسی برای چیره شدن بر کنگره وجود نداشت. به رغم تلاشهای مککین و گراهام که همواره به عنوان سخنگویان حزب به شمار میآمدند، حمایت جمهوریخواهان از دخالت نظامی فروپاشید. هم اوباما و هم راستیها شکست خوردند.
در همین زمان بود که پوتین رئیسجمهور روسیه و مهمترین حامی خارجی اسد، اوباما را نجات داد.
او پیشنهاد داد درصورتی که سوریه به عضویت پیمان منع سلاحهای شیمیایی درآید و تمام سلاحهای شیمیایی خود را به جامعه بینالمللی تحویل دهد، آمریکا نیز گزینه نظامی را کنار بگذارد. کاخ سفید نفس راحتی کشید اما راستیها خشمگین شدند.
وال استریت ژورنال مینویسد: “چه چیزی میتواند برای وجهه آمریکا بدتر از این باشد که کنگره از تصمیم رئیسجمهور برای تنبیه رژیمی که از سلاحهای کشتار جمعی استفاده کرده حمایت نکند؟ اکنون صحنه این طور شده است که: آمریکا اجازه میدهد یک کشور سرکش توسط کشوری که همیشه از آن کشور سرکش حمایت کرده از تنبیه نظامی فرار کند. ایرانیها این را یک نشانه میگیرند که آنها هم میتوانند اوباما را در تله دیپلماتیک بیندازند و ادعا کنند برنامه هستهای را متوقف کردهاند.”
اما نظرسنجیهای زیادی نشان میدهد که افکار عمومی از توافق حمایت میکند، حتی با اینکه اکثریت آنها نسبت به کارآمدی آن شک دارند. این نشان میدهد که کشور از جنگ هراس دارد و با درگیر شدن در خاورمیانه بدون وجود هیچ تهدید روشنی علیه خود مخالف هستند. علاوه بر آن این نشان میدهد که عموم مردم به راستیهای طرفدار جنگ و راهحل نظامی اعتمادی ندارند.
در کنار مسئله سوریه، جریان دیگری در تهران پیش میرود که نومحافظهکاران را بیشتر تهدید میکند. روحانی اقتدار خود در سیاست خارجی را مستحکم کرده و کمپین روابط عمومی پیچیدهای را پیش گرفته است. از آزادی زندانیان سیاسی گرفته تا تبریک سال نوی یهودی و مصاحبه با یک شبکه آمریکایی و همه با هدف این که نشان دهد او کسی است که غرب میتواند با او وارد معامله شود.
هم تهران و هم اوباما تصدیق کردهاند که نامههایی بین آن ها رد و بدل شده و ممکن است با یکدیگر دیدار کنند که حتی میتواند هفته آینده در راهروهای سازمان ملل باشد. گروههای طرفدار اسرائیل از این جریان انتقاد کردهاند و از اوباما خواستهاند فشار را بر تهران افزایش دهد.
منبع: فارین پالسی، 21 سپتامبر