“فکر و ذکرمان شده کسب آبرو. چه آبرویی؟ مملکت را تعطیل کنید. دارلایتام دایر کنید درست تراست، مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه می آید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد می کند، نفوس حق النفس می دهند، باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم.
میر غضب بیشتر داریم تا سلمانی. سر بریدن از ختنه سهل تر ریخت مردم از آدمیزاد برگشته. سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشم ها خمار از تراخم است، چهره ها تکیده از تریاک، خلق خدا به چه روز افتادند از تدبیر ما؛ دلال، فاحشه، لوطی، لـله، قاپ باز، کف زن، رمال، معرکه گیر، گدایی که خودش شغلی است”.
آنچه گفته آمد بخشی ازدیالوگ فیلم بیاد ماندنی حاجی واشنگتن ازساخته های زنده یاد علی حاتمی است که در واقع پیش بینی حال و روز ملتی است که سی و چهار سال پیش از این به خیزش در آمد تا دور تسلسل ظلمی که در همه ادوار تاریخی خود متحمل شده بودرا پایان دهد؛ غافل که از سوی گروهی قدرت طلب هدایت می شد تا بنام دین و آئین خدا، بر گرده ملت نشسته و این چنین بی سئوال حکومت نمایند و عجبا که امروز نیز، با آنچه از ماجرای شورش دیروز کسبه بازار تهران شنیده شد گویی این جماعت بار دیگر قصد آن دارند باز هم به همان شیوه مرسومه خود، قیامی را که عنقریب از سوی مردم جان به لب رسیده امروز ایران وقوع می یابد، تصرف نمایند.
می گویند آنچه دیروز با بسته شدن بازار تهران اتفاق افتاد یاد آور انقلاب سال ۵۷ بود و سال های آغاز خیزش مردم بر علیه حکومت وقت را تداعی می کرد با این تفاوت که این بار، گویی مردم نه از سیری که از آشفتگی اوضاع اقتصادی به خیابان آمده اند. در این میان تحلیل گران با دو نگاه متفاوت با دستپاچگی به رصد واقعه دیروزنشسته اند؛ برخی شورش نمایشی دیروز تهران را زیر سر رئیس دولت مغضوب شده رهبری می بینند تا ضرب و شستی به مخالفان خود در درون قدرت نشان داده باشد و در حقانیت این ادعا، دستگیری یکی از یاران نزدیک احمدی نژاد رادر نبود او به شهادت می گیرند چرا که رئیس دولت را به خشم آورده است و گروهی دیگر انگشت اتهام را به سوی سپاه و موتلفه گرفته اند و شلوغی شهر و بسته شدن بازار تهران را در واقع جوابی به حرفهای احمدی نژاد در کنفرانس خبری اخیر او می دانند. این گروه هم نیز در اثبات ادعای خود رواج اس ام اس های همزمان با سخنرانی احمدی نژاد را یاد آور می شوند که خبراز تعطیلی کسبه بازار تهران را می داد؛ بازاری که که تحت کنترل بودنش از سوی گروه موتلفه بر کسی پوشیده نیست.
بی گمان آنچه دیروز در تهران اتفاق افتاد نشان از جنگ قدرتی است که بیش از این در لفافه جنگ زرگری پنهان مانده بود و امروز همه طالبان قدرت در نظام پرده دریده اند تا پیش از وقوع تهدیدات خارجی به مفری در حفظ قدرت خود دست یابند. از یک سو سرداران سپاه به این صرافت افتاده اند تا با اتکا به رهبری، آخرین گام را در جهت تثبیت قدرت خود و کنترل اوضاع کشور بردارند و از سوی دیگر مهره دست نشاند ه ای چون احمدی نژاد، که هرگز گمان نمی رفت روزی چون زخم لای استخوان نظام گردد، می گوید مایل به ترک جایگاه هفت ساله خود نیست و قصد دارد با جایگزین کردن یکی از یاران خود همچنان در صحنه قدرت باقی بماند.
با چنین اوصافی که امروز بر کسی پوشیده نیست وهمگان بر آن واقفند واز قضا نیازی هم به تحلیل کارشناسانه ندارد، دور نمای ماه های آینده کشور و ایضا نظام قابل تصور است ومی توان دریافت که از این پس ماجرا بر چه مقدراتی تعیین می گردد که بی گمان، اوضاع نابسامان اقتصاد کشور با احتکار کالا از سوی محتکران دولتی و وابسته به نظام که سر آمد آنها موتلفه ای ها می باشند، وخیم تر می گردد و روند صعودی گرانی ها افزایش و جنگ قدرت در بین صاحب منصبان نیز چه بسا با مداخله نظامی گروه های منتسب به هر یک ازاین طالبان قدرت، رنگ و بوی جنگ های داخلی را به چهره اوضاع کشور دهد. وبا چنین اوصافی تنها یک عامل قادر بر تغییر چنین سرنوشت مختوم خواهد بود و آن هم قیام راستین مردمی است که از پس همه این جنگ و جدل ها، ناگهان چون صاعقه برخیزند و برهم زننده این بازی قدرت شوند؛ قیامی که نوع ساختگی آن را همین دیروز با براه انداختن اعتراضات نمایشی بنام گرانی ارز شاهد بودیم که تمرینی برای کنترل خیزش واقعی مردم است که لاجرم از پس همه تهدیدات خارجی و دل نگرانی های اوضاع اقتصادی وقوع خواهد یافت و اجتناب ناپذیراست. از این رو آنچه دیروز در پایتخت بلاد اسلامی با اعتراض کسبه بازار تهران شاهد بودیم آخرین حربه از سوی منتسبان به نظام است که در دلهره قیام ملت بوده و از هم اکنون راه چاره می جویند، تا خیزش راستین ملت را به گونه ای کنترل شده تحت هدایت خود قرار دهند و لاغیر.
تلقین و درس اهل نظر یک اشارتست / گفتم کنایتی و مکرر نمی کنم