سید حسین موسویان
به نظر می رسد که روزنه امید برای یافت یک راه حل دیپلماتیک برای پرونده اتمی ایران در دومین دوره ریاست جمهوری باراک اوباما بازتر شده. اوباما در سخنرانی دولتی سال ۲۰۱۳ از مقامات ایرانی خواست که “بپذیرند زمان برای راه حل دپپلماتیک برای این مسأله فرا رسیده”.
انتخاب حسن روحانی، مذاکره کننده سابق اتمی ایران، به عنوان رییس جمهور، دورنمای یک رویکرد جدید را برای مذاکرات آینده رقم زده است. درعین حال، خطر وقوع یک رویارویی نیز در صورتی که آمریکا و دیگر کشورهای غربی بر سیاست فعلی شان دایر بر اعمال فشار بر ایران ادامه دهند، وجود دارد. ایران به عنوان یکی از کشورهای امضاء کننده پیمان منع گسترش، حق غنی سازی اورانیوم را دارد. من شخصاً معتقدم که اگر واشنگتن حق غنی سازی اورانیوم ایران را به رسمیت بشناسد، توافق هسته ای آسان تر انجام خواهد شد. ولی بدون آن، امکان رسیدن به یک توافق پایدار بسیار ضعیف است.
محور اصلی مشکل هسته ای ایران به حق مشروع ایران برای غنی سازی در چارچوب پیمان منع گسترش اتمی مربوط می شود، نه تولید بمب های اتمی. ایران امضاء کننده تمامی توافق نامه هایی است که براساس آنها استفاده از تسلیحات کشتارجمعی ممنوع است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: کنوانسیون منع استفاده از تسلیحات شیمیایی امضاء شده در سال ۱۹۹۷؛ کنوانسیون منع استفاده از تسلیحات بیولوژیکی در سال ۱۹۹۶؛ و پیمان منع گسترش اتمی امضاء شده در سال ۱۹۷۰. این توافق نامه ها شامل حقوق و تعهداتی برای امضاءکنندگان آنها می شوند. غرب نگاه خود را از استانداردهای بین المللی برگردانده و به سیاست درگیری و رویارویی روی آورده، زیرا همواره بر ایران فشار وارد می کند تا تعهدات خود را در چارچوب توافق نامه ها بجا آورد، درحالی که این کشور را از حقوق خود در راستای همین توافق نامه ها محروم نگاه می دارد.
پیمان منع گسترش اتمی تا امروز برای غرب به عنوان ابزاری برای اعمال فشار علیه ایران و اتهام زنی غلط به تهران بوده است. این تاکتیک ها به عنوان راهی برای توجیه تحریم ها مورد استفاده قرار می گیرند که درنهایت نیز ممکن است به یک مداخله نظامی منجر شود. پیمان منع گسترش اتمی به عنصری برای کم رنگ کردن حقوق مشروع ایران و ملحق شدن به جامعه بین المللی برای اعمال تحریم های شدیدتر چندجانبه و یک جانبه علیه ایران تبدیل شده. در نتیجه، ایران روز به روز نسبت به کنوانسیون های بین المللی با تردید بیشتری عمل می کند. این مسأله تا جایی پیش رفته که برخی مقامات سیاسی ایران پیمان منع گسترش اتمی را به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی می بینند و این مسأله به نوبت ازسوی جنگ طلبان آمریکایی به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف شان که همان تغییر حکومت ایران است مورد استفاده قرار گرفته.
در ایران، اولین اولویت رییس جمهور منتخب، حسن روحانی، این است که بحران اقتصادی را مدیریت کند. چالش هسته ای باعث اعمال تحریم های چند جانبه و یک جانبه بی سابقه ای شده که یکی از دلایل اصلی وضعیت اقتصادی کنونی است که کشور متحمل آن شده. گزینه های مختلفی وجود دارد. گزینه مطلوب برای ایران این است که یک راه حل مسالمت آمیز برای برنامه هسته ای یافت شود. استقامت در برابر بهمن تحریم ها و دیگر رویکردهای مجازات کننده غیر واقعی و چشم نپوشیدن از حقوق هسته ای ربطی به اینکه چه کسی در ایران بر قدرت است ندارد.
در نبود یک راه حل مناسب و واقع گرا برای این وضعیت و در صورت ادامه روند تحریم ها و فشارها، خروج از پیمان منع گسترش اتمی برای تهران گزینه جالب توجهی می تواند باشد.
ایالات متحده تحریم هایی را علیه ایران اعمال می کند و کره شمالی را فراموش کرده؛ کشوری که از پیمان منع گسترش خارج شده، آشکارا سلاح اتمی تولید می کند و سه بار دست به آزمایش هسته ای و آزمایش موشک های اتمی زده و همچنین تهدید کرده که از آنها علیه ایالات متحده استفاده خواهد کرد. این درحالی است که آمریکا و دیگر کشورهای غربی با برخی کشورهای اتمی مانند هندوستان، پاکستان و اسراییل که امضاء کننده پیمان نیز نیستند قراردادهای همکاری امضاء می کنند. پس تعجبی ندارد که ایران تحت تأثیر رویکرد دوگانه در استانداردهای بین المللی قرار گیرد که ناقضان و کشورهایی که پیمان را امضاء نکرده اند را تشویق می کند و به آنها پیشنهاد ائتلاف های استراتژیک می دهد. درحقیقت، ایران بهای بیشتری را برای امضای پیمان منع گسترش داده تا تولید سلاح اتمی. از زمان انقلاب اسلامی، ضرر پیمان منع گسترش اتمی برای ایران بیش از سود آن بوده است؛ تا جایی که امروز به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی شناخته می شود، چرا که غرب از آن به عنوان ابزاری برای بردن ایران در برابر شورای امنیت و اعمال تحریم های بیشتر استفاده می کند.
منبع: ال پائیس، اول اوت