پوشیدن “لگینگز”(leggings) که در ایران به نام “ساپورت” مشهور شده، تازگی ندارد. بیش از یک سال است که بسیاری از دختران ایرانی به این مد علاقهمند شده و آن را به جزئی از لباس خود در اماکن عمومی تبدیل کردهاند. اما حالا فراگیر شدن این مد موجی از مخالفتها را، به ویژه در فضای مجازی به دنبال داشته است. به غیر از انتشار مطالب در وبسایتهای تندرو، وبلاگها و صفحات فیسبوکی زیادی هم در تقیبیح پوشیدن “ساپورت” و در سوی مخالف، صفحاتی هم در حمایت از این مد راه اندازی شدهاست.
یکی از این صفحات فیسبوکی “من از ساپورت متنفرم” نام دارد که بیش از هزار کاربر آن را لایک کردهاند. ادمین این صفحه در پاسخ “روز” که از او میپرسد هدفش از ایجاد چنین صفحهای چیست میگوید: “من برای مقابله با تهاجم فرهنگی که امروز از طریق مد ساپورت گریبانگیر جوانان ایرانی شده است این صفحه را ایجاد کردهام.”
او معتقد است ساپورت یک نوع پوشش ایرانی و اسلامی نیست: “حدود 50 صفحه در فیس بوک با حمایت از ساپورت ایجاد شده است. شما تصاویر منتشر شده در این صفحات را مشاهده کنید تا متوجه شوید این تهاجم است یا یک نوع پوشش.”
یکی از پر طرفدارترین صفحههای حمایت کننده از این پوشش، “عاشقان ساپورت” است که حدود 76 هزار دنبال کننده دارد. ادمین این صفحه هم در خصوص دلیل ایجاد چنین صفحه ای به “روز” میگوید: “از ساپورت خوشم میاید…گفتم یک محیطی باشد تا عکسهای بیشتری از این مد ببینیم.” او که یک پسر بیست و چند ساله است،میگوید: “ساپورت، متفاوت، جذاب و سکسی است. وقتی از اول عمرت پای دخترها تو خیابون فقط شلوار جین یا پارچهای دیده باشی، تفاوتش را میفهمی.”
این صفحه فیسبوکی مملو از عکس دخترانی است که این نوع پوشش را دارند: “99 درصد عکسها را خود اعضا برایمان میفرستند.”
از او میپرسم چند وقت است این صفحه را راهاندازی کرده و چطور این تعداد دنبالکننده دارد. پاسخ میدهد: “کمتر از 6 ماه است که این صفحه را راه انداختم، ما ادمین گروههای دیگری هم هستیم؛شاید به خاطر تجربه است که این تعداد فالوئر داریم، اما 75هزارتا هم آنقدر زیاد نیست.”
او میگوید تاکنون پیام مخالف یا تهدیدی دریافت نکرده است: “در ایران کار سیاسی نکنی، به بقیه چیزها گیر نمیدهند، نهایتا با گردهمایی و ایونت و این چیزها مشکل دارند.”
فکر میکنید چه ایرادی دارد که هر کس آنطور که دوست دارد لباس بپوشد؟ این را از ادمین صفحه “من از ساپورت متنفرم” میپرسم، جوابش این است: “مثل اینکه من ضبط ماشینم را به صورت آزاردهنده زیاد کنم و بگویم شما گوش نده. جامعه حریم شخصی نیست که هر کس هرجور دوست دارد واردش بشود. همان طور که در شعار صفحه نوشتم من از ساپورت متنفر نیستم من از پوشیدن ساپورت درخیابانها جلوی چشمهای مردمان بیزارم.”
او در توضیح عقیدهاش ادامه میدهد: “در جامعه هم آلودگی صوتی داریم هم آلودگی روحی و روانی. نوعش فرق دارد ولی هر دو آزار دهنده هستند. پوشش یک فرد در اجتماع یک مسئله شخصی نیست. بله؛ انسان مختار است در حریم شخصی خود هر طور دوست دارد لباس بپوشد ولی هنگامی که وارد جامعه میشود باید با پوشش جامعه همراه و هماهنگ باشد.”
او در پاسخ به اینکه پوشش جامعه را چه کسی تعیین میکند؛ میگوید: “مردم، اما اینها اقلیت هستند و همه مردم این نوع پوشش را نمیپسندند و باید به خواست آنها احترام گذاشت.”
از او میپرسم آیا او خودش را جزیی از ارتش سایبری میداند: “من برای مقابله با یک تهاجم فرهنگی این صفحه را درست کردم و نمی دانم جزو ارتش سایبری حساب می شوم یا نه.”
او در خصوص اینکه تذکراتش محدود به فضای مجازی میشود یا به خارج از آن هم گسترش می یابد، میگوید: “اگر لازم شود حضوری هم تذکر میدهم. البته اگر وظیفه ای به گردنم باشد.”
او میافزاید وقتی احساس وظیفه میکند که نهادهای قانونی خواستار ورود مردم به این موضوع بشوند. از او در خصوص جنسیتش میپرسم که جواب میدهد: “یک دختر دانشجو. از سن هم نپرسید چون خانوم ها سنشان را به کسی نمیگویند.”
نمونههای از عکسهای منتشر شده در صفحه عاشقان ساپورت(صورتها محو شده است):
ساپورت مصیبت است
“داستان از این قرار است که از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود.” این بخشی از یک نوشته وبلاگی با عنوان “حمله لشکر ساپورتها به تهران” است که در بسیاری از سایتهای تندرو بازنشر شده. نویسنده در ادامه مطلب آورده است: “یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شبطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.”
یکی دیگر از وبسایتهای تندرو هم در خبری از دستگیری دو دختر جوان که با ساپورت هایی منقش به پرچم اسرائیل در میدان ونک در حال تردد بودند خبر داد و نوشت: “پروژه اندام نمایی زنان در خیابان های تهران، رنگ و بویی جدید به خود گرفته است.”
بنا به عقیده گردانندگان این وبسایت “پروژه اندامنمایی افعیگونه بر جامعه چنبره زده و هر روز تعداد زیادی از جوانان را به کام زهر آگین خود میکشد و رسانهها تنها در برابر آن با رویکردی منفعلانه چشم انتظار آینده ماندهاند.”
وبسایت دیگری هم با مصیبت خواندن این نوع پوشش زنان نوشته: “به خدا قسم که اشک در چشمان هر مسلمان با غیرتی خشک میشود و به زبان حال میگوید: آیا این لباس شرمآور شایسته بانوان پاکدامن ایران اسلامی است؟ در این میان چیزی که قلب را به درد میآورد و جریحهدار میکند، شدت استقبال بسیاری از زنان مسلمان از این لباسهای زشت میباشد، و اینکه آنها در مقابل محارمشان و زنان دیگر به پوشیدن این لباسها افتخار میکنند!”
با شکست پروژه تحمیل چادر به عنوان پوشش عمومی در ایران، تقابل بین حکومت و جوانانی که مجبور به رعایت پوشش اسلامی هستند سالهاست ادامه دارد. ابتکار زنان ایرانی در تهیه لباسهایی که هم شمایل پوشش مورد پذیرش مذهبیون را داشته باشد و هم نو و مطابق مد روز باشد، حتی گشتهای ارشاد و پلیس را هم از میدان به در کرده است. حالا شاید با خوشبینی بتوان از مدنی شدن تقابل این دو سبک و سلیقه در پوشش صحبت کرد، اما همیشه باید جایی برای تندروها گذاشت که وقتی پا به میدان عمل بگذارند، هم پشتیبانی کامل حکومت را دارند و هم اینکه شهروندان در مقابل آنها بیدفاعند.
نمونههای از عکسهای تبلیغاتی یک گروه ایرانی طراحی لباس که در آنها از ساپورت استفاده شده است: