امید معماریان
مرضیه مرتاضی لنگرودی از فعالان اجتماعی حوزه زنان درگفت وگو با روز معتقد است زنان نماینده مجلس هفتم بیشتر “دنباله رو مردانی که سیاست ها را تعیین می کردند” بوده اند. این فعال اجتماعی به مسئولان توصیه می کند به کسانی که با صراحت لهجه وشفافیت حرفهای خود را درداخل کشورمی زنند فضای بیشتری بدهند چرا که خطری ازجانب آنها درداخل وخارج کشور وجود ندارد.
عملکرد زنان نماینده درمجلس هفتم را چگونه ارزیابی می کنید وفکرمی کنید که درمجلس هشتم نمایندگان تازه وارد چه رویکردی را به مسائل حوزه زنان باید داشته باشند؟
به نظرم نمایندگان زن مجلس هفتم بیشتر بله قربان گو ومرعوب بودند و دنباله رو مردانی که سیاست ها را تعیین می کردند. طرح مسائلی چون اعدام کردن زنان آسیب دیده اجتماعی یا روسپی یا بحث چند همسری، همه توسط زنان مجلس هفتم مطرح شد و درسطح جامعه جنجال هایی به پا کرد که طبعا درست نبود وآن پروژه تاریخی و قدیمی قدرت که همان زنان علیه زنان است از داخل در می آمد. اما اصولا انتظار از مجلس این است که محل نمایندگان واقعی مردم باشد و در سیستمی کار کنند که بتوان مطالبات مردم را مدیریت وسازماندهی کرد. متاسفانه این نوع مدیریت وسازماندهی برای نمایندگان مجلس مراحل ابتدایی خود را می گذراند وامکان واجازه هم نمی دهند که مردم آن گونه که می خواهند درانتخاب سرنوشت خودشان مشارکت کنند وتصمیم بگیرند. اما از آنجایی که بحث اصلاح طلبی به عنوان یک پایه دربین همه اقشار و نخبگان اجتماعی – و یا یک دموکراسی حداقلی که ازطریق نمایندگی شکل می گیرد- درسطح جامعه وجود دارد، الان حتی سنتی ترین و اقتدارگراترین افراد برای جلب آرا مجبورند که ازاین ادبیات استفاده کنند و طبعا وقتی که بحث خانم ها هم همین طور. خانم هایی که اقتدارگراهستند ویا طبعیت می کنند ازسیاست های اقتدارگرایان، درمقابل تصمیمات آنها گوش به فرمان هستند.
اینها هم به هرحال حداقل حسن انتخابات این است که این تضادهای گفتاروکردار خودش را نشان می دهد و پیچیدگی های بیشتری را نشان می دهد که درسراجرای دموکراسی درایران وجود دارد واصلاح طلبان را بر آن می دارد که برنامه های جدیتر ودقیق تری با مشارکت بیشتر مردم وکسب سرمایه اجتماعی به پیش ببرند.
به نظرم این مباحث در کشوری که صد سال است در مسیراجرای قانون وقانون مداری حرکت می کند چالش هایی است که باید دریک روند تدریجی مورد بررسی قرارمی گرفته ومرتفع می شده که نشده است. من امیدوار هستم این چالش ها درنهایت باعث بشود که درما به آن عقلانیت برنامه ریزی ومدیریت عدالت درسطح جامعه توجه اساسی کنیم. زنان هم هیچ چاره ای ندارند که دست از بله قربان گویی بردارند و با یک هویت مشخص – نه با تقابل ودشمنی با مردان بلکه براساس نیازهای جامعه زنان- مسیرخود را پیگیری کنند.
اما متاسفانه ما درایران هنوز قدرت وکافی برای ارائه برنامه نداریم وهویت زنانه مان از یک وحدت نظر برخوردار نیست. خواهی نخواهی تحت تاثیر موضوعاتی قرارمی گیریم که چندان ربطی هم به موضوع زنان ندارد (این می تواند شامل زنان اصلاح طلب نیزباشد). اما با توجه به اینکه تعداد تحصیل کردگان زن درجامعه افزایش یافته و حضور اجتماعی زنان نیز طی سالهای گذشته افزایش پیدا کرده، نوع بینش سیاسی، اقتصادی واجتماعی زنان در سطوح مختلف در جامعه تغییر کرده ونقش متفاوت تری پیدا کرده اند.
من امیدوارم خانم هایی که به عنوان نماینده مردم به مجلس راه پیدا می کنند مستقل باشند و کمتردنباله رو و بله قربان گو باشند. ان شاء الله وقتی که آمدند درمورد کارشان هم قضاوت می کنیم.
درچند مصاحبه ای که بانمایندگان زن مجلس هفتم داشتم، به این موضوع اشاره شده بود که جنبش زنان تلاشی برای ارتباط با فراکسیون زنان مجلس انجام نداده است. شما به این موضوع چگونه نگاه می کنید؟ آیا ممکن است جامعه زنان پروژه گفت وگو با زنان مجلس را به عنوان یکی از برنامه های خود به منظور رساندن صدایش به قانون گذاران کشور دردستور کارقراردهد؟
این مشکل تاریخی درایران وجود دارد که قدرت همیشه سعی کرده با تفکیک مردم آنها را تبدیل به جزایرپراکنده ای کند که به هم اعتماد ندارند. در چنین حالتی می شود مردم را راحت ترکنترل کرد. ما در جنبش زنان ایران هم چنین تفرق وپراکندگی را مشاهد می کنیم. ازنظر من جنبش زنان ایران یک ضعف تئوریک دارد و آن همان نحوه برخورد است. صرف متمرکز شدن روی مطالبات حقوقی کافی نیست. باید توجه کنیم که جنبش زنان درخلاء زندگی نمی کند وبا سایرجنبش های اجتماعی درتعامل است. موضوعی که باید به صورت جدی مدنظر قراربگیرد. به همین دلیل است که فکر می کنم ما کوتاهی کردیم. البته از آن طرف هم مشکلاتی وجود دارد. مثلا ما برای کوچکترین اجتماعات وبرنامه های خود ازجمله برگزاری مراسم روز زن، مجبور به گرفتم مجوز هستیم و برای انجام ساده ترین حرکت های مدنی با مشکل مواجهیم. درنتیجه زنانی که درمجلس وجود دارند اگر بترسند که با جنبش زنان وفعالان حوزه جامعه مدنی رابطه برقرارکنند- به دلیل اینکه ممکن است فکر کنند برچسب هایی می خورند که قدرت آنهارازیرسوال می برد - کاری ازپیش نمی رود. متاسفانه این عدم تماس وجود دارد که امیدواریم درمجلس هشتم این موضوع مرتفع بشود.
فکر می کنید منطقی است که جنبش زنان یک برنامه منسجم که آغازوپایان آن مشخص است را برای ارتباط با نمایندگان زن مجلس پیگیری کند؟
بله، فکر می کنم چون جنبش زنان درعرصه عمومی فعالیت می کند باید بتواند از هرابزاری که به پیشبرد اهدافش کمک می کند حسن استفاده راببرد. به همین دلیل فکر می کنم باید با نمایندگان زن ومرد مجلس، یعنی هرکسی که قدرتی دارد که می تواند برای از بین بردن نابرابری ها کمک کند، حتما تعامل باشد. مهم است که یک اپوزیسیون نقاد غیربرانداز درایران ساخته شود – که ساخته شده خوشبختانه – و مهم است که ایرانی ها یاد بگیرند که دست از قهرمان پروری بردارند که مقدار زیادی برداشته اند وعقلانی تر فکر کنند، دردرجه اول روی منافع خودشان متمرکز شوند وبرسر این منافع با نمایندگان ومسئولین چانه بزنند. منتها طبیعی است که برای چانه زنی یک منشور ومیثاقی لازم است که به صورت سندچانه زنی درآید واز طرف گروه های مختلف پذیرفته شود. ولی واقعیت این است که جنبش های اجتماعی ضمن اینکه برای تحقق یک مطالبه درلحظه تحقق ممکن است سیاسی ورادیکال به نظر برسند، سیاست را نه الزاما تقابل با دولت بلکه سیاست را به معنی تدبیرزندگی در عرصه عمومی تعریف می کنند وطبیعی است که برای چنین چیزی لابی گری وتعامل حرف اول را می زند.
خوشبین هستید که بتوانید از طریق لابی گری وگفت وگو با حکومت مطالبات زنان را پیگیری کنید؟
فکر می کنم که این یکی از موثرترین راه هاست، به شرطی که ازطرف دیگر هم استفبال صورت بگیرد. جنبش زنان ایران اساس کارش را تعامل با گروه های اجتماعی، مسئولان ودولت گذاشته است. منتها این متاسفانه مسئولین ونمایندگان هستند که آن را به رسمیت نمی شناسند وبی اعتنایی می کنند. ازسوی دیگر جنبش هم سرمایه اجتماعی کافی را دراختیار ندارد. ولی با تلاش های روزافزون عده ای معدود – که هریک نفر بار هزاررا برمی بردارد- توانسته اند بحث وصدای عدالت طلبی زنان را درسطح جامعه به گوش مردم برساند. البته صدای بین المللی هم در این زمینه کمک کرده است. موضوع مهم آنکه زنانی در درجنبش زنان ایران مورد اعتماد قرار می گیرند که اجازه نمی دهند نیروهای خارج ازکشور وآنهایی که فکر می کنند عدالت ودموکراسی را می توان دربسته بندی هایی صادر کرد، ازمطالبات آنها استفاده کنند واجازه نمی دهند صدایشان بازیچه دست سیاست بازان قرار بگیرد.
به نظر شما برخوردی که با خانم پروین اردلان درهنگام خروج ازکشورطی روزهای گذشته انجام شد ومنجر به بازگشت وی ازفرودگاه شد را چگونه می توان تفسیرکرد؟
این برخوردها دفعه اول نیست که اتفاق می افتد، اما امیدوارم آخرین بار باشد. من امیدوارم خانم اردلان که از فعالان دیرپای حقوق زنان درایران هستند پاسپورتشان را بگیرند و مطمئن هستم هرجای دنیا که باشند به نحو احسن ازحقوق زنان دفاع می کنند. اما خوب مدتهاست که این اتفاق می افتد ودر فرودگاه درحالی که به سالن ترانزیت می روند مانع ازخروج افراد می شوند. امیدوارم این رفتارها که عموم مسئولین هم روی آن توافق ندارند، درمورد فعالان سیاسی واجتماعی که با صراحت حرف هایشان رامی زنند برچیده شود. باید به این صراحت لهجه وکارشفاف آنها احترام گذاشته شود. من فکر نمی کنم از طرف زنان ومردانی که باصراحت تمام مواضعشان راداخل اعلام می کنند خطری ازخارج کشور متوجه کشور باشد.