دکتر احسان نراقی هم رفت. مرگ حق است و غیرقابلانکارترین اتفاقی که دیر یا زود برای هر موجود زندهای رخ خواهد داد. دیگرانی هم که هستند، دیر یا زود خواهند رفت و اگر معتقد به این آموزهی اخلاقی و دینی بودند، که پس از مرگ با آنان همان گونه رفتار شود که با پیشینیان خود رفتار کردند، در این صورت نباید برای محل دفن او چنین برخوردی را انجام میدادند. این نه شایسته بود و نه نشانی از بزرگواری داشت. بگذریم.
شخصیت احسان نراقی از چند جهت قابل توجه و منحصر به فرد بود اولین نکته مهم درباره نراقی، ربط داشتن میان دانش اجتماعی او، با کنش و نگاه اجتماعی اوست. او از معدود دانشمندان علوم اجتماعی است که دانش اجتماعی خود را به نوعی لقلقه زبانی و فخرفروشی علمی تبدیل نکرده بود. حتی در بیان و ادبیات او هم کمتر شاهد هستیم که از اصطلاحات و زبان پیچیده علمی استفاده کند و حتیالمقدور سعی میکرد که در سطح فهم مخاطب عمومی سخن بگوید. کتابهای او نیز به نوعی ترجمان همین ویژگی اوست. جامعهشناسان بسیاری هستند که خود را محصور در آموزههای کلاسیک جامعهشناسی کرده و ارتباط چندانی با جامعه و تطبیق این آموزهها با جامعه خود و کنش اجتماعی ندارند و گمان نمیکنم که اینگونه افراد بتوانند منشأ خیر و برکتی از دانش جامعهشناسی برای جامعه خودشان باشند.
ویژگی دیگر مرحوم نراقی، سعه صدر در تعامل با، و استفاده از نیروهایی بود که به ظاهر و حتی به واقع با او همراه و هممشرب نبودند. این ویژگی وقتی اهمیت مییابد که میبینیم بسیاری از افراد وقتی در مصدر کاری قرار میگیرند، آن را تبدیل به محیطی فرقهای میکنند. عملکرد نراقی در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، نمونه بارزی از این نحوه تعامل وی با سایر نیروهاست. این ویژگی، انعکاسی از اعتماد به نفس او نیز بود. افرادی که در مقام رد و تخطئه و حذف صاحبان فکری دیگر هستند، هرکدام به نوعی فقدان اعتماد به نفس خود را بازتاب میدهند. آزادی عمل وی در انتخاب پژوهشهای اجتماعی برای افرادی با مشربهای فکری گوناگون نشاندهنده این روحیه اوست.
نراقی علیرغم آن که از معدود ایرانیانی بوده که به مقامات بالای نهادهای بینالمللی رسیده و معاونت یونسکو را داشته است و از این جهت چهره شناختهشدهای محسوب میشد، ولی به طور عجیب و باورنکردنی افتاده و خاکی بود و اگر کسی او را میدید و نمیشناخت، از نحوه رفتارش نمیتوانست درباره جایگاهش حدسی بزند. هر دعوتی را با احترام پاسخ میگفت، حتی بر خلاف بسیاری که مراعات برخی تشریفات را برای خود لازم میدانند، چنین نبود، و این نبود مگر انگیزهای که برای تعامل سازنده و منطقی با دیگران داشت و آن را مقید به انجام تشریفات نمیدانست.
نراقی چند بار زندان رفت و از برخی نشریات نیز بسیار دشنام دید، ولی جالب این بود که در کلام و نگاهش ذرهای کینه و عداوت نمیدیدی و اگر همان نشریات از او دعوت میکردند، پاسخ مثبت میداد. این ویژگی نراقی مهم است. به نظرم مخالفان او هم باید در برابر این اخلاق نراقی، کلاه از سر بردارند و احترام بگذارند. آن هم در جامعهای که اگر یک نفر یا یک نشریه، کوچکترین سخنی را به کنایه یا به صراحت علیه دیگری بگوید، این دیگری، آن را فراموش نخواهد کرد و سالها در کمین به انتظار مینشینند تا تسویه حساب کنند. در جامعهای که کینه شتری، از آلودگی هوایش غلیظتر است و اجازه نمیدهد که چشمانداز ما از چند متر بیشتر شود، وجود این ویژگی غنیمت است. در ایران و میهندوستی دکتر نراقی هم نمیتوان ذرهای تردید داشت. اصولاً سایر ویژگیهای رفتار وی در پرتو همین ذهنیت است که معنا پیدا میکند. شاید برای او راحتتر بود که در همان سطح بینالمللی حضور داشته باشد و به جای آن که در داخل کشور از سوی عدهای دشنام بخورد، از سوی مقامات قدر میدید و زندگی راحتی را ادامه میداد و مثل کسان دیگر عمل میکرد، کسان دیگری که کم هم نیستند. ولی حساسیت او به جامعهاش مانع از این میشد که چنین رفتاری را پیشه کند.
نراقی در عین اعتماد به نفس داشتن، خاکی و به دور از نخوت بود. در عین آشنا بودن با دانش اجتماعی، خود را محصور به دانش انتزاعی نکرد و کنشگری فعال و حاضر در جامعه بود در عین زخم خوردن و ناسزا شنیدن، عاری از کینه و دشمنی بود. در عین داشتن موقعیتهای بینالمللی، خود را متعهد به کشور و جامعهاش میدانست و در عین سالخوردگی و حتی از تحرکافتادگی، تا آخرین ماههای زندگیاش پیگیر و فعال بود. هر کسی میتواند با افکار و اندیشهها و آرمانهای او موافق و مخالف باشد، ولی نمیتواند ارزش این ویژگیهای رفتاری را نادیده یا دستکم بگیرد.
آخرین باری که مرحوم نراقی را دیدم، در اسفند سال گذشته بود که به همراه آقای مظفر برای عیادت به منزلش رفتیم. گرچه حال چندان مناسبی نداشت، ولی کماکان درباره مسایل کشور و جامعه سخن میگفت و جالب این که موقع خداحافظی دست زد و از میان مجموعه کتابها و نشریاتی که در روی میز داشت، نشریهای را بیرون آورد و به من داد و گفت خواندن این برای موضوعاتی که گفتگو شد، مناسب است! اگر همه صاحبنظران ما اندکی از ویژگیهای نراقی را داشتند، شاید وضع ما بهتر از این بود.
منبع: بهار