اقرار

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

اقرار صحیح ویژگی هایی دارد. اقرار بر ضد خود و دیگران در برابر دوربین های تلویزیونی که در محوطه زندان نصب می کنند از مصادیق اقرار غیر صحیح، بی اعتبار و غیر قابل استماع است. اقاریر تلویزیونی هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش نه فقط با موازین جهانی حقوق بشر در تعارض است، بلکه با ویژگی های و شیوه های ذکر شده در شریعت اسلام هم سازگار نیست.

ماده 1262 قانون مدنی ایران که از عمرش نزدیک به هشتاد سال می گذرد و کاملاً بر مبانی اسلامی استوار است به شرح شرایط و ویژگی های “اقرار صحیح” پرداخته است. تأکید ماده قانونی بر این است که هر گاه اراده آزاد نباشد و اقرار کننده با اکراه، و در شرایط اضطراری اقرار کند، اظهارات وی بی اعتبار است.

در قانون مجازات اسلامی با وجود همه کاستی ها، در مواردی که اقرار از جمله راه های اثبات جرم پذیرفته شده، همواره تأکید شده بر اینکه اقرار کننده باید بالغ، عاقل، مختار، و قاصد باشد. بر پایه تکرار صفاتی مانند بلوغ، عقل، اختیار و قصد در موادی از قانون مجازات اسلامی، چگونه می توان اظهارات هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش را معتبر دانست؟

آیا انسان هایی که در شرایط دشوار زندان زیر فشار قرار می گیرند، رابطه شان با کل جهان خارج قطع می شود، از حضور وکیل مدافع در مراحل بازجویی و تحقیقات محروم اند و خود را “مجبور” به نشستن در برابر دوربین تلویزیون احساس می کنند، اراده شان آزاد است؟ آیا این اسیران صاحب “اختیار” هستند و بدون احساس کراهت و بیزاری اقرار می کنند؟ بر پایه احکام شرع، که گفته می شود قوانین ایران بر آن استوار است، اقرار هر آنکس که “مجبور” و “مکره” باشد ارزشی ندارد. با کدام عقل سلیم می توان به اقاریر هاله اسفندیاری، زن 67 ساله ای که ماه ها پیش از بازداشت، در شرایط نامطلوب هر هفته ساعت ها بازجویی می شده و اینک بیش از دو ماه است در سلول انفرادی در منتهای مشتقت به سر می برد، بها داد؟

اثبات مداخله امریکا و دیگر قدرت ها در امور داخلی کشورها چندان دشوار نیست تا به منظور آن دولت ایران افرادی را شکار کند و در بدترین شکل ممکن از آنها اقرار بگیرد. این اقاریر که فاقد مشروعیت است به چه کار می آید؟ به کار رونق بخشیدن به مذاکره با آمریکا؟ به کار پرونده سازی برای گروه های رقیب تا در صحنه های آینده انتخاباتی رد صلاحیت بشوند؟ آیا محافل حقوقی جهان چنین صحنه سازی هایی را با اصول پذیرفته شده حقوقی در انطباق می یابند؟ آیا ضروری است تا برای اثبات واقعیت های روشن تاریخی، افراد خوش نیتی را قربانی کنند؟

به سهولت می توان به چهره مسخ شده هاله اسفندیاری که مثل یک صورتک بی روح و در هم شکسته است نگریست و اعلام کرد صاحب این چهره “مجبور” است زندانبانانی را که احاطه اش کرده اند و پیرامون صحنه ایستاده اند از خود خشنود سازد؛ ابه امید رهایی از آن جهنم!