آدم است و هزار اشتباه. من بارها در مطالبم احمدی نژاد را تمسخر کردم و فقط نقاط ضعف او را دیدم، اینقدر این کار را کردم که دیدن بسیاری از نقاط مثبت او، که بقول مسوولان کشور کم هم نبوده است، را فراموش کردم. اکنون احساس بدی دارم. فکر می کنم من نباید این همه با عینک بدبینی و سیاه نمایی نگاه می کردم و حتی یک خصوصیت خوب را هم برای او تصور نمی کردم. این کار غلط است و من اشتباهی بزرگ کردم. الآن وقتی کلاهم را قاضی مرتضوی می کنم، می بینم که چه کار زشتی کردم. احمدی نژاد هم مثل بسیاری از سیاستمداران و مدیران کشور، نقاط ضعف و نقاط مثبت دارد. اگر ضعف های او را می بینیم، بیایید، همگی بیایید یک بار دیگر نگاه کنیم و این بار جنبه های مثبت او را ببینیم. این مساله مهمی است. در همین راستا، برخی از موارد مثبت ریاست جمهوری عزیز و مثبت کشورمان را برای شما بازگو می کنم، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
پافشاری و پایداری: اولین خصلت مثبت احمدی نژاد، پافشاری سرسختانه او بر مواضعی بود که اتخاذ آن مواضع اگرچه ضررهای زیادی داشت، ولی همین که حتی تا بعد از اینکه اشتباه بودن آن محرز شد، ایشان باز هم اصرار بر ادامه آن داشت، موضوع مهمی است. مگر ما چند نفر در دنیا داریم که وقتی متوجه می شوند سیاست اقتصادی شان باعث نابودی کشورشان می شود، باز هم با شهامت و دلیری پای حرف شان بایستند و همان سیاست را ادامه دهند. مگر چند رئیس جمهور در جهان داریم که وقتی می دانند که وزیرشان به ملت و مجلس دروغ گفته باز هم با پایداری و پافشاری از او دفاع کنند؟
پرکاری: ملت ایران می داند که قبلا روسای جمهور هر کدام روزی هشت ساعت، یا حداکثر ده ساعت در روز کار می کردند و روزی سه چهار ساعت فکر می کردند، اما احمدی نژاد حداقل در روز بیست ساعت کار می کند، وقتی برای فکر کردن ندارد و چهار ساعت خواب می بیند که ایران بزرگترین قدرت جهان شده است. این پرکاری قابل ستایش است. اگر فرض کنیم که احمدی نژاد روزی 20 ساعت کار می کند و هر روز هم کار می کند و با سالی 7300 ساعت کار، موفق می شود که سالانه حداقل 73 میلیارد دلار به کشور لطمه بزند، یعنی رئیس جمهور در هر ساعت می تواند 10 میلیون دلار از سرمایه های ایران و درآمد کشور را از بین ببرد، این خودش موضوع مهمی است. در حالی که فرض کنیم همین آدم نتواند روزانه بیست ساعت کار کند و روزی ده ساعت کار بکند، در این حالت فقط 36 میلیارد دلار از درآمد کشور از بین می رود و بقیه اش می رود توی صندوق ذخیره ارزی، و ممکن است بعدا به درد بخورد. یا اینکه اگر خدای ناکرده رئیس جمهور به جای 20 ساعت کار دائمی فرضا 12 ساعت کار کند و یک ساعت وقت برای فکر کردن بگذارد، ممکن است کمی به کارهایش فکر کند و برای رضای خدا استعفا بدهد، آن وقت ما چه کنیم؟ پرکاری یکی از خصوصیات عجیب و جبران ناپذیر این رئیس جمهور خستگی ناپذیر است، چرا که کی خسته است، دشمن!
سرزدن به همه جای کشور: یکی از برجسته ترین نکات در کارنامه احمدی نژاد، این است که وی موفق شده است تمام کشور را زیر پا بگذارد و به تمام مردم شهرها و روستاهای کشور نشان بدهد که جمهوری اسلامی چه شکلی است و توانسته است مردم را به ناامیدی کامل برساند. او در سفرهای استانی بی شمارش میلیونها ایرانی را دیده است و به آنها قول داده است که برایشان استادیوم می سازد و مشکلات شان را حل می کند، حالا اینکه آیا رئیس جمهور مجبور است به قول هایش عمل بکند یا نه، موضوع دیگری است. رئیس جمهور می تواند دو عمل انجام دهد، یکی اینکه قول بدهد و دوم اینکه به قولش عمل نکند. آیا عمل نکردن به قول ها و وعده های آیا می تواند باعث شود که ما تمام آن وعده ها را نادیده بگیریم؟ وعده دادن خودش یک هنر بزرگ است که نباید آن را انکار کرد. بخصوص اینکه یک رئیس جمهور اصرار داشته باشد هر هفته به یک استان برود و هی قول بدهد که برایتان جاده می سازم و استادیوم می سازم.
ارتباط گسترده با تمام سران جهان: یک خصوصیت بزرگ احمدی نژاد این است که حداقل با بیش از 120 رهبر و رئیس جمهور در جهان ملاقات کرده و توانسته است برای آن 120 نفر از نزدیک نشان بدهد که رئیس جمهور ایران چه شکلی است. همین تلاش بی وقفه است که باعث شده است، ما موفق شویم چهار بار اجماع جهانی را علیه خودمان در شورای امنیت ایجاد کنیم. چون تا قبل از این ملاقات ها شاید افرادی مثل “ ظریف” و “ خرازی” و سفرای ایران می توانستند به روسای جمهور جهان بگویند که برخلاف آنچه به نظر می رسد، رئیس جمهور ایران آدم باحال و مشتی و خردمندی است و این دشمنان هستند که می خواهند چهره او را خراب کنند، اما وقتی خود روسای جمهور و رهبران جهان، احمدی نژاد را رودررو دیدند، دیگر چه می توانیم بکنیم. نقش ارتباط گسترده رئیس جمهور پر تحرک ایران، در سیاست خارجی کشور بسیار مهم است. حتی تا این حد که بسیاری از کشورهای جهان که شصت سال بود بدون هیچ دلیل خاصی با ایران دوست بودند، درست یک ساعت بعد از ملاقات با احمدی نژاد بصورت دشمن واقعی جمهوری اسلامی ایران درآمدند که خود این در تاریخ بی نظیر است.
تولید انرژی هسته ای: یکی از برکات بی بدیل دولت نهم که واقعا خاکش توی سر دولت هشتم و هفتم و ششم و پنجم بخورد، این بود که موفق شد ایران را هسته ای کرده و چنان تلاشی برای تولید انرژی هسته ای بکند که برق معمولی کشور هم روزی دو سه ساعت قطع بشود و مردم تازه متوجه شوند که ادیسون چقدر نقش بزرگی در زندگی بشر داشته و به علم علاقمند شوند. از سوی دیگر، دولت نهم توانست راه ساده و سریعی برای هسته ای شدن ایران بردارد، در حالی که دولت های قبلی هشت سال زور می زدند و حداکثر ده درصد به تولید انرژی هسته ای نزدیک می شدند، دولت نهم در عرض یک هفته اعلام کرد، ایران یک کشور هسته ای شده است. شجاعت اعلام هسته ای شدن کشور در شرایطی که برق روزی دو سه ساعت قطع می شود، از تولید انرژی هسته ای سخت تر است. و صد البته که راهی بزرگ پیش پای مسوولان کشور باز می کند تا مثلا اگر در ورزش قهرمان جهان نشدیم، بتوانیم اعلام کنیم که ایران قهرمان ورزش جهان شد یا اگر دوست داشتیم اعلام کنیم که بقول وزیر علوم “ ایران در تولید علم رتبه اول را در دنیا دارد.” می دانید اعلام همین چیزهای اول تا چه حد در بهبود شرایط روانی ملت موثر است؟ می دانید همین موضوع باعث شده است تا بسیاری از ایرانیان امروز وقتی برق شان می رود حداقل مطمئن باشند که انرژی هسته ای دارند؟
حل مشکل بنزین: اگر دولت نهم هیچ کاری برای این کشور نکرده بود و فقط موفق شده بود مساله بنزین را حل کند، کاری کرده بود کارستان. که توانست و کرد. اگر چه عواقب خطرناک آن از جمله آتش گرفتن دهها پمپ بنزین و کشته شدن گروهی از معترضین که درگیری ایجاد کرده بودند و ایجاد صف های طولانی برای گرفتن بنزین سهمیه ای، ایجاد شد، اما دولت با پافشاری بر مواضع خودش باعث شد که پس از یکی دوماه، اولا مصرف بنزین به همان مقدار باقی بماند و در عوض مردم بطور منظم برای زدن بنزین توی صف بایستند. و این صف چیزی بود که جامعه ما به آن نیاز داشت. البته نباید از این مهم گذشت که دولت موفق شد پس از تحمل آن همه سختی کاری کند که ترافیک کشور، که یکی از نیازهای مهم جامعه امروز ایران است، حفظ شود. و این کار کمی نبود.
افزایش قیمت نفت: بالارفتن قیمت نفت یکی دیگر از جنبه های مثبت دولت نهم بود که باعث شد علاوه بر اینکه مشکلات زیادی را برای جهان ایجاد کند، باعث شد مشکلات بیشتری را برای خودمان ایجاد کند. اقتصاددانان کوردل غربی هرگز به ذهن شان هم خطور نمی کرد که قیمت نفت در عرض سه سال سه برابر و درآمد کشور ایران نیز در عرض سه سال سه برابر شود، اما زندگی مردم سخت تر شود. اقتصاد غرب چنین معجزه ای را نمی تواند بفهمد چون معنویت در آن مرده است و فقط قیمت نفت در آن افزایش یافته است.
رهبری خاورمیانه: تبدیل ایران به یک ابرقدرت در خاورمیانه یکی از بزرگترین دستآوردهای سیاسی، نظامی، شیمیایی، هندسی، منطقی، اجتماعی، روانی دولت نهم بود. این دولت توانست ایران را در منطقه به یک ابرقدرت تبدیل کند و در نتیجه کشورهای منطقه و مردم منطقه همان دیدگاهی که نسبت به حضور یک ابرقدرت در منطقه دارند، در مورد ایران پیدا کنند. یعنی از ایران بترسند، از دوست به دشمن تبدیل شوند و از آمریکا خواهش کنند که هرگز از منطقه نرود.
ایجاد امنیت در تمام کشور: تا سه سال قبل در ایران امنیتی وجود نداشت، گاهی اوقات تظاهرات زنان و دانشجویان برگزار می شد و گاهی اوقات دزدان دزدی می کردند و اشرار شرارت می کردند، اما سه سال است که بطور مرحله ای مشکلات امنیت کشور حل شده است. ما موفق شدیم زندگی را برای تروریست هایی که در همین سه سال تولید شدند، سخت کنیم، موفق شدیم کاری کنیم که در بلوچستان امنیت کامل برقرار شود و فقط هر ماه تعدادی را سر ببرند، ما موفق شدیم کاری کنیم که حرکات ضد امنیتی مانند بلند کردن موی پسران، پوشیدن شلوار فاق کوتاه، کشیدن قلیان، استفاده از آلبوم مدل برای آرایشگاهها، پوشیدن روسری کوچک، پوشیدن شلوار تنگ و کوتاه و مواردی از این دست که امنیت کشور را واقعا بخطر انداخته بود، از بین برود و دولت توانست با تعداد کمی اعدام در وسط خیابان زندگی را برای ملت زیباتر کند. و چه لحظه مهرورزانه ای است که کودکان در خیابان جمع می شوند و اعدام ها را نگاه می کنند و با قلبی پر از امید به آینده می نگرند.
حل مشکلات علمی جهان: بی تردید دولت احمدی نژاد حق بزرگی به گردن علوم و دانشگاههای جهان دارد. این نقشی است که تاریخ بعدها در مورد آن قضاوت خواهد کرد. حضور احمدی نژاد توانست بسیاری از جوانان کشور را با قلبی مصمم به سوی کلاس های درس در دانشگاههای خارج بفرستد. بی تردید اگر هر روز خبر موفقیت جوانان ایرانی را در دانشگاههای جهان می شنویم، در آینده این خبرها را بیشتر خواهیم شنید. شاید روزی بخش تاریخ دانشگاه هاروارد مجسمه ای از احمدی نژاد را در حیاط این دانشگاه نصب کند و بسیاری از دانشمندان آینده جهان به یاد بیاورند که وقتی بیست و دو ساله بودند مردی را در تلویزیون دیدند که با دیدن او یقین کردند باید هر چه زودتر از کشورشان فرار کنند و پس از آن بود که مدارج ترقی علمی را طی کردند.
ارتقاء منزلت ریاست جمهوری: یکی از بزرگترین دستآوردهای دولت نهم این بود که موفق شد رئیس جمهور را به رهبر تبدیل کند و این چیزی بود که واقعا کم داشتیم. احمدی نژاد موفق شد نقش رئیس جمهور را تبدیل به رهبر، نقش مجلس را به معاونت پارلمانی خودش، نقش شورای نگهبان را به گارد حفاظت ریاست جمهوری، نقش شورای تشخیص مصلحت را به خانه سالمندان و نقش وزرای کشور را به ارباب رجوع اداراتی که می آیند و می روند تبدیل کرد. اگر نظام جمهوری اسلامی تا قبل از این بخاطر وجود یک رهبر مقتدر مشکل داشت، حالا بخاطر وجود دو رهبر مقتدر مشکل دارد. این نکته ای است که بقول علما تا کنون مغفول مانده است. ما در حال حاضر دو سیاستمدار داریم که جامعه را رهبری می کنند ولی رئیس جمهور نداریم.
استفاده بهینه از آفتابه و جهانی کردن آن: بی تردید نقش آفتابه در زندگی هر ایرانی نقشی ماندگار و پایدار است. این چیز مهم سالها توانست به مردم ما خدمت کند. خدمتی بی دریغ و انکار ناپذیر. اما ایجاد شلنگ های طولانی غرب چه لطماتی به آفتابه های مظلوم نکرد و این موجود محترم تا به چه میزان از زندگی ما کنار گذاشته شد. دولت نهم توانست با بهینه سازی استفاده از آفتابه در مبارزه با فساد و تباهی، بار دیگر به غربی های عقب مانده نشان بدهد که همین آفتابه ای که آنان از زندگی شان حذف کرده اند، چه اهمیتی دارد. بسیاری از جهانیانی که آفتابه قرمزی را به گردن مردان خشن شهر می دیدند، تازه پس از دیدن این عکس ها سعی کردند با آفتابه آشنا شوند و ببینند آویختن این شیئی بر گردن دستگیرشدگان چه معنایی دارد و اثر این اقدام چیزی نبود جز جهانی شدن فرهنگی و اجتماعی آفتابه در سطح دنیا.
و آثاری دیگر: البته نمی توان خدمات دیگر دولت نهم را نادیده شمرد، دولت احمدی نژاد توانست پس از شصت سال عواطف جهانیان را نسبت به کشتار یهودیان و هولوکاست برانگیزد، بی تردید همه یهودیان این مهم را مدیون رئیس جمهور ایران هستند. دولت احمدی نژاد موفق شد خواندن دعای فرج را در سازمان ملل رسمی کند و توانست با دست ندادن با زنان انواع حالات آکروباتیک را در ملاقات های دیپلماتیک، وارد ادبیات دیپلماسی کند. دولت نهم ایران را به بزرگترین تولید کننده علم، بزرگترین قدرت جهان و بزرگترین ابرقدرت منطقه تبدیل کند. کاش خود جهانیان هم می دانستند که ایران بزرگترین قدرت جهان شده است و لااقل یک کم آن طرف تر می نشستند که ما بتوانیم راحت باشیم.