جنبه های مثبت احمدی نژاد را ببینیم

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

آدم است و هزار اشتباه. من بارها در مطالبم احمدی نژاد را تمسخر کردم و فقط نقاط ضعف او ‏را دیدم، اینقدر این کار را کردم که دیدن بسیاری از نقاط مثبت او، که بقول مسوولان کشور ‏کم هم نبوده است، را فراموش کردم. اکنون احساس بدی دارم. فکر می کنم من نباید این همه با ‏عینک بدبینی و سیاه نمایی نگاه می کردم و حتی یک خصوصیت خوب را هم برای او تصور ‏نمی کردم. این کار غلط است و من اشتباهی بزرگ کردم. الآن وقتی کلاهم را قاضی ‏مرتضوی می کنم، می بینم که چه کار زشتی کردم. احمدی نژاد هم مثل بسیاری از ‏سیاستمداران و مدیران کشور، نقاط ضعف و نقاط مثبت دارد. اگر ضعف های او را می بینیم، ‏بیایید، همگی بیایید یک بار دیگر نگاه کنیم و این بار جنبه های مثبت او را ببینیم. این مساله ‏مهمی است. در همین راستا، برخی از موارد مثبت ریاست جمهوری عزیز و مثبت کشورمان ‏را برای شما بازگو می کنم، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.‏

پافشاری و پایداری: اولین خصلت مثبت احمدی نژاد، پافشاری سرسختانه او بر مواضعی بود ‏که اتخاذ آن مواضع اگرچه ضررهای زیادی داشت، ولی همین که حتی تا بعد از اینکه اشتباه ‏بودن آن محرز شد، ایشان باز هم اصرار بر ادامه آن داشت، موضوع مهمی است. مگر ما ‏چند نفر در دنیا داریم که وقتی متوجه می شوند سیاست اقتصادی شان باعث نابودی کشورشان ‏می شود، باز هم با شهامت و دلیری پای حرف شان بایستند و همان سیاست را ادامه دهند. ‏مگر چند رئیس جمهور در جهان داریم که وقتی می دانند که وزیرشان به ملت و مجلس دروغ ‏گفته باز هم با پایداری و پافشاری از او دفاع کنند؟

پرکاری: ملت ایران می داند که قبلا روسای جمهور هر کدام روزی هشت ساعت، یا حداکثر ‏ده ساعت در روز کار می کردند و روزی سه چهار ساعت فکر می کردند، اما احمدی نژاد ‏حداقل در روز بیست ساعت کار می کند، وقتی برای فکر کردن ندارد و چهار ساعت خواب ‏می بیند که ایران بزرگترین قدرت جهان شده است. این پرکاری قابل ستایش است. اگر فرض ‏کنیم که احمدی نژاد روزی 20 ساعت کار می کند و هر روز هم کار می کند و با سالی ‏‏7300 ساعت کار، موفق می شود که سالانه حداقل 73 میلیارد دلار به کشور لطمه بزند، ‏یعنی رئیس جمهور در هر ساعت می تواند 10 میلیون دلار از سرمایه های ایران و درآمد ‏کشور را از بین ببرد، این خودش موضوع مهمی است. در حالی که فرض کنیم همین آدم ‏نتواند روزانه بیست ساعت کار کند و روزی ده ساعت کار بکند، در این حالت فقط 36 ‏میلیارد دلار از درآمد کشور از بین می رود و بقیه اش می رود توی صندوق ذخیره ارزی، و ‏ممکن است بعدا به درد بخورد. یا اینکه اگر خدای ناکرده رئیس جمهور به جای 20 ساعت ‏کار دائمی فرضا 12 ساعت کار کند و یک ساعت وقت برای فکر کردن بگذارد، ممکن است ‏کمی به کارهایش فکر کند و برای رضای خدا استعفا بدهد، آن وقت ما چه کنیم؟ پرکاری یکی ‏از خصوصیات عجیب و جبران ناپذیر این رئیس جمهور خستگی ناپذیر است، چرا که کی ‏خسته است، دشمن!‏

سرزدن به همه جای کشور: یکی از برجسته ترین نکات در کارنامه احمدی نژاد، این است که ‏وی موفق شده است تمام کشور را زیر پا بگذارد و به تمام مردم شهرها و روستاهای کشور ‏نشان بدهد که جمهوری اسلامی چه شکلی است و توانسته است مردم را به ناامیدی کامل ‏برساند. او در سفرهای استانی بی شمارش میلیونها ایرانی را دیده است و به آنها قول داده است ‏که برایشان استادیوم می سازد و مشکلات شان را حل می کند، حالا اینکه آیا رئیس جمهور ‏مجبور است به قول هایش عمل بکند یا نه، موضوع دیگری است. رئیس جمهور می تواند دو ‏عمل انجام دهد، یکی اینکه قول بدهد و دوم اینکه به قولش عمل نکند. آیا عمل نکردن به قول ‏ها و وعده های آیا می تواند باعث شود که ما تمام آن وعده ها را نادیده بگیریم؟ وعده دادن ‏خودش یک هنر بزرگ است که نباید آن را انکار کرد. بخصوص اینکه یک رئیس جمهور ‏اصرار داشته باشد هر هفته به یک استان برود و هی قول بدهد که برایتان جاده می سازم و ‏استادیوم می سازم. ‏

ارتباط گسترده با تمام سران جهان: یک خصوصیت بزرگ احمدی نژاد این است که حداقل با ‏بیش از 120 رهبر و رئیس جمهور در جهان ملاقات کرده و توانسته است برای آن 120 نفر ‏از نزدیک نشان بدهد که رئیس جمهور ایران چه شکلی است. همین تلاش بی وقفه است که ‏باعث شده است، ما موفق شویم چهار بار اجماع جهانی را علیه خودمان در شورای امنیت ‏ایجاد کنیم. چون تا قبل از این ملاقات ها شاید افرادی مثل “ ظریف” و “ خرازی” و سفرای ‏ایران می توانستند به روسای جمهور جهان بگویند که برخلاف آنچه به نظر می رسد، رئیس ‏جمهور ایران آدم باحال و مشتی و خردمندی است و این دشمنان هستند که می خواهند چهره او ‏را خراب کنند، اما وقتی خود روسای جمهور و رهبران جهان، احمدی نژاد را رودررو دیدند، ‏دیگر چه می توانیم بکنیم. نقش ارتباط گسترده رئیس جمهور پر تحرک ایران، در سیاست ‏خارجی کشور بسیار مهم است. حتی تا این حد که بسیاری از کشورهای جهان که شصت سال ‏بود بدون هیچ دلیل خاصی با ایران دوست بودند، درست یک ساعت بعد از ملاقات با احمدی ‏نژاد بصورت دشمن واقعی جمهوری اسلامی ایران درآمدند که خود این در تاریخ بی نظیر ‏است. ‏

تولید انرژی هسته ای: یکی از برکات بی بدیل دولت نهم که واقعا خاکش توی سر دولت هشتم ‏و هفتم و ششم و پنجم بخورد، این بود که موفق شد ایران را هسته ای کرده و چنان تلاشی ‏برای تولید انرژی هسته ای بکند که برق معمولی کشور هم روزی دو سه ساعت قطع بشود و ‏مردم تازه متوجه شوند که ادیسون چقدر نقش بزرگی در زندگی بشر داشته و به علم علاقمند ‏شوند. از سوی دیگر، دولت نهم توانست راه ساده و سریعی برای هسته ای شدن ایران بردارد، ‏در حالی که دولت های قبلی هشت سال زور می زدند و حداکثر ده درصد به تولید انرژی ‏هسته ای نزدیک می شدند، دولت نهم در عرض یک هفته اعلام کرد، ایران یک کشور هسته ‏ای شده است. شجاعت اعلام هسته ای شدن کشور در شرایطی که برق روزی دو سه ساعت ‏قطع می شود، از تولید انرژی هسته ای سخت تر است. و صد البته که راهی بزرگ پیش پای ‏مسوولان کشور باز می کند تا مثلا اگر در ورزش قهرمان جهان نشدیم، بتوانیم اعلام کنیم که ‏ایران قهرمان ورزش جهان شد یا اگر دوست داشتیم اعلام کنیم که بقول وزیر علوم “ ایران در ‏تولید علم رتبه اول را در دنیا دارد.” می دانید اعلام همین چیزهای اول تا چه حد در بهبود ‏شرایط روانی ملت موثر است؟ می دانید همین موضوع باعث شده است تا بسیاری از ایرانیان ‏امروز وقتی برق شان می رود حداقل مطمئن باشند که انرژی هسته ای دارند؟‏

حل مشکل بنزین: اگر دولت نهم هیچ کاری برای این کشور نکرده بود و فقط موفق شده بود ‏مساله بنزین را حل کند، کاری کرده بود کارستان. که توانست و کرد. اگر چه عواقب ‏خطرناک آن از جمله آتش گرفتن دهها پمپ بنزین و کشته شدن گروهی از معترضین که ‏درگیری ایجاد کرده بودند و ایجاد صف های طولانی برای گرفتن بنزین سهمیه ای، ایجاد شد، ‏اما دولت با پافشاری بر مواضع خودش باعث شد که پس از یکی دوماه، اولا مصرف بنزین به ‏همان مقدار باقی بماند و در عوض مردم بطور منظم برای زدن بنزین توی صف بایستند. و ‏این صف چیزی بود که جامعه ما به آن نیاز داشت. البته نباید از این مهم گذشت که دولت ‏موفق شد پس از تحمل آن همه سختی کاری کند که ترافیک کشور، که یکی از نیازهای مهم ‏جامعه امروز ایران است، حفظ شود. و این کار کمی نبود. ‏

افزایش قیمت نفت: بالارفتن قیمت نفت یکی دیگر از جنبه های مثبت دولت نهم بود که باعث ‏شد علاوه بر اینکه مشکلات زیادی را برای جهان ایجاد کند، باعث شد مشکلات بیشتری را ‏برای خودمان ایجاد کند. اقتصاددانان کوردل غربی هرگز به ذهن شان هم خطور نمی کرد که ‏قیمت نفت در عرض سه سال سه برابر و درآمد کشور ایران نیز در عرض سه سال سه برابر ‏شود، اما زندگی مردم سخت تر شود. اقتصاد غرب چنین معجزه ای را نمی تواند بفهمد چون ‏معنویت در آن مرده است و فقط قیمت نفت در آن افزایش یافته است. ‏

رهبری خاورمیانه: تبدیل ایران به یک ابرقدرت در خاورمیانه یکی از بزرگترین دستآوردهای ‏سیاسی، نظامی، شیمیایی، هندسی، منطقی، اجتماعی، روانی دولت نهم بود. این دولت توانست ‏ایران را در منطقه به یک ابرقدرت تبدیل کند و در نتیجه کشورهای منطقه و مردم منطقه ‏همان دیدگاهی که نسبت به حضور یک ابرقدرت در منطقه دارند، در مورد ایران پیدا کنند. ‏یعنی از ایران بترسند، از دوست به دشمن تبدیل شوند و از آمریکا خواهش کنند که هرگز از ‏منطقه نرود.‏

ایجاد امنیت در تمام کشور: تا سه سال قبل در ایران امنیتی وجود نداشت، گاهی اوقات ‏تظاهرات زنان و دانشجویان برگزار می شد و گاهی اوقات دزدان دزدی می کردند و اشرار ‏شرارت می کردند، اما سه سال است که بطور مرحله ای مشکلات امنیت کشور حل شده است. ‏ما موفق شدیم زندگی را برای تروریست هایی که در همین سه سال تولید شدند، سخت کنیم، ‏موفق شدیم کاری کنیم که در بلوچستان امنیت کامل برقرار شود و فقط هر ماه تعدادی را سر ‏ببرند، ما موفق شدیم کاری کنیم که حرکات ضد امنیتی مانند بلند کردن موی پسران، پوشیدن ‏شلوار فاق کوتاه، کشیدن قلیان، استفاده از آلبوم مدل برای آرایشگاهها، پوشیدن روسری ‏کوچک، پوشیدن شلوار تنگ و کوتاه و مواردی از این دست که امنیت کشور را واقعا بخطر ‏انداخته بود، از بین برود و دولت توانست با تعداد کمی اعدام در وسط خیابان زندگی را برای ‏ملت زیباتر کند. و چه لحظه مهرورزانه ای است که کودکان در خیابان جمع می شوند و اعدام ‏ها را نگاه می کنند و با قلبی پر از امید به آینده می نگرند.‏

حل مشکلات علمی جهان: بی تردید دولت احمدی نژاد حق بزرگی به گردن علوم و ‏دانشگاههای جهان دارد. این نقشی است که تاریخ بعدها در مورد آن قضاوت خواهد کرد. ‏حضور احمدی نژاد توانست بسیاری از جوانان کشور را با قلبی مصمم به سوی کلاس های ‏درس در دانشگاههای خارج بفرستد. بی تردید اگر هر روز خبر موفقیت جوانان ایرانی را در ‏دانشگاههای جهان می شنویم، در آینده این خبرها را بیشتر خواهیم شنید. شاید روزی بخش ‏تاریخ دانشگاه هاروارد مجسمه ای از احمدی نژاد را در حیاط این دانشگاه نصب کند و ‏بسیاری از دانشمندان آینده جهان به یاد بیاورند که وقتی بیست و دو ساله بودند مردی را در ‏تلویزیون دیدند که با دیدن او یقین کردند باید هر چه زودتر از کشورشان فرار کنند و پس از ‏آن بود که مدارج ترقی علمی را طی کردند.‏

ارتقاء منزلت ریاست جمهوری: یکی از بزرگترین دستآوردهای دولت نهم این بود که موفق ‏شد رئیس جمهور را به رهبر تبدیل کند و این چیزی بود که واقعا کم داشتیم. احمدی نژاد موفق ‏شد نقش رئیس جمهور را تبدیل به رهبر، نقش مجلس را به معاونت پارلمانی خودش، نقش ‏شورای نگهبان را به گارد حفاظت ریاست جمهوری، نقش شورای تشخیص مصلحت را به ‏خانه سالمندان و نقش وزرای کشور را به ارباب رجوع اداراتی که می آیند و می روند تبدیل ‏کرد. اگر نظام جمهوری اسلامی تا قبل از این بخاطر وجود یک رهبر مقتدر مشکل داشت، ‏حالا بخاطر وجود دو رهبر مقتدر مشکل دارد. این نکته ای است که بقول علما تا کنون مغفول ‏مانده است. ما در حال حاضر دو سیاستمدار داریم که جامعه را رهبری می کنند ولی رئیس ‏جمهور نداریم. ‏

استفاده بهینه از آفتابه و جهانی کردن آن: بی تردید نقش آفتابه در زندگی هر ایرانی نقشی ‏ماندگار و پایدار است. این چیز مهم سالها توانست به مردم ما خدمت کند. خدمتی بی دریغ و ‏انکار ناپذیر. اما ایجاد شلنگ های طولانی غرب چه لطماتی به آفتابه های مظلوم نکرد و این ‏موجود محترم تا به چه میزان از زندگی ما کنار گذاشته شد. دولت نهم توانست با بهینه سازی ‏استفاده از آفتابه در مبارزه با فساد و تباهی، بار دیگر به غربی های عقب مانده نشان بدهد که ‏همین آفتابه ای که آنان از زندگی شان حذف کرده اند، چه اهمیتی دارد. بسیاری از جهانیانی ‏که آفتابه قرمزی را به گردن مردان خشن شهر می دیدند، تازه پس از دیدن این عکس ها سعی ‏کردند با آفتابه آشنا شوند و ببینند آویختن این شیئی بر گردن دستگیرشدگان چه معنایی دارد و ‏اثر این اقدام چیزی نبود جز جهانی شدن فرهنگی و اجتماعی آفتابه در سطح دنیا.‏

و آثاری دیگر: البته نمی توان خدمات دیگر دولت نهم را نادیده شمرد، دولت احمدی نژاد ‏توانست پس از شصت سال عواطف جهانیان را نسبت به کشتار یهودیان و هولوکاست ‏برانگیزد، بی تردید همه یهودیان این مهم را مدیون رئیس جمهور ایران هستند. دولت احمدی ‏نژاد موفق شد خواندن دعای فرج را در سازمان ملل رسمی کند و توانست با دست ندادن با ‏زنان انواع حالات آکروباتیک را در ملاقات های دیپلماتیک، وارد ادبیات دیپلماسی کند. دولت ‏نهم ایران را به بزرگترین تولید کننده علم، بزرگترین قدرت جهان و بزرگترین ابرقدرت ‏منطقه تبدیل کند. کاش خود جهانیان هم می دانستند که ایران بزرگترین قدرت جهان شده است ‏و لااقل یک کم آن طرف تر می نشستند که ما بتوانیم راحت باشیم.‏