جواد لاریجانی، برادر بزرگتر دو لاریجانی دیگر که یکی بر کرسی مجلس و دیگری بر صندلی قوه قضائیه تکیه داده، در هفته جاری با انجام دو گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری ایلنا، در مقام تئوریسینی بی پست و مقام، با ارائه راهکارهایی برای برون رفت حاکمیت فعلی از بحران های موجود،به گونه ای یادآوری کرد که مسئولان ارشد نظام وی را فراموش کرده اند. جواد لاریحانی در مصاحبه دوم خود با ایلنا ضمن انتقاد از سیاست خارجی موجود، همزمان علت برخی سیاست های شکست خورده خارجی کشور را متوجه اصلاح طلبان کرده است. وی همچنین با وجود اشاره به اینکه “انگلیسی ها مرا به لندن فراخواندند” محمد خاتمی و بهزاد نبوی را وابسته به انگلیس معرفی کرده است.
لاریجانی در مصاحبه اول خود به تشریح اوضاع سیاسی داخلی نیز پرداخته و در دفاع از حاکمیت، حملاتی را متوجه سران اصلاح طلب کرده بود. او به علت حوادث هشت ماه گذشته،میرحسین موسوی کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات را به همراه با میلیون ها معترض دیگر که برای بازپس گیری رای خود به خیابان ها آمده اند،”خائن” خوانده است.
روز گذشته خبرگزاری ایلنا بخش دوم گفتگوی جواد لاریجانی راکه مختص به سیاست خارجی بود به طور کامل منتشر کرد. جواد لاریجانی در این بخش با تشریح گوشه هایی از سیاست خارجی فعلی، با ارائه تئوری هایی هر چند ضد ونقیض،خودرا در موضع یک تئوریسین سیاست خارجی قرار داده واز جمله گفته است: سیاست هسته ای ایران ضعیف است و ما فقط باید به خاطر تولید سلاح هسته ای پای میز مذاکره برویم.
جواد لاریجانی که مدتی است به عنوان مشاور حقوق بشری برادرش در دستگاه قضائی بیشتر مطرح شده، طی ماه های اخیر بارها در حوزه های مختلف اظهار نظر کرده که البته نظراتش از یک سو با عدم استقبال حامیان اصولگرای دولت ـ به دلیل اختلافات پشت پرده ـ روبرو شده و از سوی دیگر با انتقاد تند مخالفان دولت مواجه شده است.
ماجرای مک فارلین
جواد لاریجانی در گفتگوی روز گذشته خود ابتدا به تشریح دلایل شکست مذاکرات هیات ایرانی و امریکایی “در مذاکره با مک فارلن” در دوره ریگان، در معاملات تسلیحاتی اشاره می کند و در خصوص نقش خود در آن دوران در وزارت خارجه به ایلنا می گوید: “ریگان پس از مشاهده پیروزیهای ایران در جنگ به این نتیجه رسید که به نظر میرسد که ایرانیها در جنگ شکستناپذیر هستند بنابراین بهتر است از این فرصت استفاده کنیم و با ایران پیروز مذاکره کنیم. ایده فرستادن مک فارلین به مذاکره با ما نیز برهمین اساس مطرح شد. ایده کار با ایران پیروز نیز مورد استقبال مقامات ایرانی بود چرا که ما نمی خواهیم با مردم جهان دشمن باشیم. اینکه در هیات آنها چه اتفاقی افتاد را بعدها از گزارشاتی که در کنگره آمریکا تحت عنوان “تاور ریپورت” منتشر شد متوجه شدیم. سناتور تاور یکی از اعضای سنای آمریکا بود که با تهیه گزارشی به بررسی دلایل شکست مذاکرات مک فارلین پرداخته بود.”
لاریجانی در ادامه علت اصلی شکست این مذاکرات را شخص ریگان، یکی یهودی ایرانی الاصل و یک دلال تسلیحاتی معرفی می کند و می گوید: ابتدا قضیه مذاکرات با مک فارلین خوب پیش می رفت اما بعدا هیات امریکایی مک فارلن متوجه شد که در بین خودشان جاسوسانی از موصاد حضور دارند. این مساله ریگان را درآستانه استیضاح قرار داد. قربانیفر، یهودی ایرانیالاصل که دلال اسلحه بود و با کنترا ارتباط داشت به همراه 2نفر دیگر مشاوران نظامی آمریکا بودند که در هیات حضور داشتند و به محض اطلاع از تصمیم ایران برای خرید اسلحه به سرعت درصدد خراب کردن پروسه همکاری برآمدند. هر 3نفر این افراد وابستگی اطلاعاتی به اسراییل داشتند و پس از مدتی، بنا بردلایل نامعلوم، هواپیمای شخصی 2نفری که وابستگیهایی به موساد داشتند سقوط کرد. ظاهرا این افراد اطلاعات بیشتری داشتند که ریگان نمیخواست به دست کنگره بیفتد. اما قربانیفر به هر صورت تاجری یهودی بود که اسلحه از آمریکا میگرفت و به همه کشورها از جمله ایران می فروخت.”
جواد لاریجانی بعد از تعریف این ماجرا که ظاهرا مقدمه خوبی برای وارد کردن خود به حوزه سیاست خارجه بوده،به اظهار نظر چند سال پیش خود در مورد اورشلیم می پردازد که در داخل کشور جنجال هایی را به دنبال آورد. او در این باره و مسائلی که روزنامه “اورشلیم پست” به نقل از وی منتشر کرده بود نیز چنین می گوید: اورشلیم را قلب فرهنگی جهان می دانم. اما بنده هیچگاه با هیچ روزنامه اسراییلی مصاحبهای نداشتهام. چند سال پیش کنفرانسی در دریای سیاه و در کشور اردن برگزار شد که من نیز در آن سخنرانی کردم. در زمان سخنرانی من فردی بلند شد و خود را خبرنگار جروزالم پست معرفی کرد و سئوالی پرسید که بنده جواب ندادم،مجددا سئوال خود را تکرار کرد و من دوباره پاسخ ندادم. اما عصبانیت اسراییلیها بیشتر از بحثی بود که من درآن مکان در مورد رژیم صهیونیستی مطرح کردم.”
وی در ادامه و در همین ارتباط می افزاید: “در این سخنرانی من یادآور شدم که اسراییل صدمه بسیاری به پیروان دین یهود و امنیت منطقه زده است. اورشلیم قلب فرهنگی دنیاست و در صورت عدم جنگ افروزی اسراییلی ها میلیاردها دلار سرمایه گذاری میتوانست در این منطقه صورت گیرد. هر ساله بیش از 15تا16 میلیون مسلمان و یهودی برای زیارت اورشلیم میرفتند که حداقل 5تا 6میلیون نفر از آنها مسلمانها بودند اما به دلیل اقدامات اسراییل مردم فلسطین چه یهودی و چه مسلمان و چه مسیحی از این درآمدزایی محروم شدند. به خاطر یک مشت صهیونیست و پروژه بزرگی که دارند اماهیچگاه عملیاتی نمیشود.”
مذاکره برای سلاح هسته ای
گفته های لاریجانی همچنین بیانگر آن است که نگاه او به مساله برنامه هسته ای خیلی تند تر از محمود احمدی نژاد است؛ به ویژه آنگاه که تنها چهار روز بعد از دستور احمدی نژاد برای غنی سازی بیست درصدی، مدعی می شود “سیاست هسته ای ایران ضعیف است و ما فقط باید به خاطر تولید سلاح هسته ای پای میز مذاکره برویم”.
وی این مساله را برای ایلنا چنین تشریح می کند: ما تنها باید با تولید سلاح هسته ای پای میز مذاکره برویم. کشورهای غربی میخواهند با ایجاد یک منوپولی به هیچ کشوری اجازه برخورداری از انرژی هستهای را ندهند. اما ما باید در برابر این سیاست به چه صورت عمل کنیم؟ به گمان بنده ما باید انرژی هستهایمان را داشته باشیم و اجازه ندهیم تا این منوپولی تشکیل شود. غربیها خواستههای ما را در طبق نمیگذارند و به ما تقدیم کنند. ما باید به زور بگیریم ؛همین روش را هم در پیش گرفتهایم.
وی در همین خصوص، در انتقاد از مذاکرات هسته ای در دولت اصلاحات،همان سخنانی را می گوید که دیگر برادرش،علی لاریجانی بعد از برکناری از مدیریت مذاکرات هسته ای در دولت نهم، بیان کرده بود؛ او می گوید:“با تمام احترامی که برای حسن روحانی به عنوان یک فرد بسیار فرهیخته و یکی از بهترین مذاکره کنندگان کشور قائل هستم انتقاداتی را به روند مذاکرات و یا نقشه راه مذاکرات این تیم هستهای وارد می دانم. ابتدا اینکه در مذاکرات تیم حسن روحانی موضوع مذاکرات جابه جا شده بود ما نباید در رابطه با غنی سازی مذاکره کنیم باید در رابطه با سلاح هستهای مذاکره کنیم. نباید در رابطه با کیک زرد مذاکره کنیم مذاکرات ما تنها باید در رابطه با سلاح هستهای باشد چرا که در غیر اینصورت اصلا نباید برای مذاکرات حاضر شویم این موضوعات به هیچ وجه قابل مذاکره کردن نیست اما سلاح هستهای قابل مذاکره کردن است. چون ما متعهد به ان پی تی هستیم، تنها باید در رابطه سلاح هستهای مذاکره کنیم.”
پیش از این علی لاریجانی نیز در مقام رئیس شورای عالی امنیت ملی و مسئول پرونده هسته ای کشور، با بیان اینکه ما چون عضو ان پی تی هستیم تنها باید در مورد سلاح هسته ای مذاکره کنیم، راه را برای اولین دور تحریم های امریکا و اروپا هموار کرده بود.
جواد لاریجانی در ادامه دیپلماسی هسته ای احمدی نژاد را ضعیف توصیف می کند و می گوید: بنده استراتژی هستهای دولت را کاملا قبول دارم اما این استراتژیها دیپلماسی قویتری برای دفاع از خود می طلبد. البته تلاشهای خوبی شده است. بنده معتقدم اگر نیروی بیشتری در این جریان متمرکز کنیم دستاورد بهتری خواهیم داشت. بنده قائل نیستم به اینکه ما دیپلماسیمان باید پایه استراتژی هستهای ما باشد. استراتژی هستهای ما باید بر اساس منافع ملی پیش رود منتها یک دیپلماسی پیچیدهتری جایش خالی است. این دستاوردها البته علاوه بر دکتر جلیلی نتایج زحماتی است که اخوی ـ علی لاریجانی ـ در شورای امنیت کشید.
نگفتم کاکا سیاه!
جواد لاریجانی که از قرار معلوم بخشی از دیدگاه های خود نسبت به برنامه هسته ای و تعامل ایران با غرب را از برادر کوچکتر خود ـ علی لاریجانی ـ وام گرفته، در بخش پایانی گفتگوی خود با خبرگزاری کار ایران، امریکا را کشوری نژاد پرست می داند، اوباما را شخصی ناتوان و سارکوزی را نیز احمق می نامد. لاریجانی اما رد می کند که چندی پیش باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا را “کاکا سیاه” نامیده بود و در این باره می گوید: “اولا به من نژادپرستی نمیآید و البته به خون ایرانیها هم نمیآید. آمریکا کشوری است که خود مروج نژاد پرستی است. اخیرا یکی از رهبران دموکرات کتابی چاپ کرده و در آن کتاب نوشته است که این اوباما اگر چه به زبان سفیدها صحبت میکند اما حقیقتا زبان بردهها را هم خوب بلد است. این اظهارنظرها بسیار توهین آمیز است. نژاد پرستی آمریکاییها تا ریشه شان نفوذ کرده است. آنها نهتنها سیاهها بلکه بومیان این کشور و مکزیکیها را آدم حساب نمی کنند و خونشان را به راحتی میریزند. اما اوباما در هیچ موردی نتوانسته است قدمی بردارد. در مورد مشکلات داخلی آمریکا مسائل اقتصادی به قوت خود باقی است. در مورد زندان گوانتنامو وجنگ افغانستان و عراق نیز اوباما بسیار ناتوان بود. در مورد ایران هم همه مشکلات به قوت خود باقی است.”
وی در مورد روابط مبهم تهران- واشنگتن نیز بر این باور است که لابی اسرائیل مانع اصلی است و با این ادعا که دخالت امریکا در انتخابات ایران، فضای مبهم روابط تهران ـ واشنگتن را به زیر صفر برده است، می گوید: “موجی از سوی برخی سیاستمدارانی که بر دستگاههای سیاست خارجی و اطلاعاتی آمریکا احاطه دارند به راه افتاد که اجازه ایجاد تحولات موردنظر در روابط آمریکا با ایران را از بین برد. این گروه احتمالا از بقایای نئوکان ها هستند و از لابی یهودی فرمان میگیرند. بحث انتخابات ایران یکی از مواردی است که فضایی که میان ما و آمریکا وجود داشت را از صفر پایینتر برد. در حال حاضرآمریکاییها تلاش مضاعف میکنند تا آن دخالت وقیحانهشان در امور داخلی ما را به گونهای بپوشانند و جبران کنند.”
جواد لاریجانی در این گفتگوی طولانی که چندان هم معلوم نیست به نمایندگی از چه جناح و گروه خاصی در هر مورد اظهار نظر کرده، بار دیگر سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق کشور را شخص مورد تائید انگلیسی ها معرفی و کند و از بهزاد نبوی، عضو ارشد جبهه مشارکت نیز که هم اکنون در زندان بسر می برد به عنوان کسی یاد می کند که با سفارت انگلیس در ارتباط بوده است.
او دراین باره می گوید: “سال 76 وقتی دولت انگلیس من را برای انتقال یک پیام به ایران فراخواند، طرف انگلیسی به من گفت: چندی پیش در یکی از اجلاسهای اتحادیه اروپا بحث انتخابات ایران مطرح شد و در آنجا نظر همه اروپاییها، بخصوص ما این بود که ریاست جمهوری آقای ناطق برای منافع مابسیار خطرناک است و ما ترجیح میدهیم که آقای خاتمی رییس جمهور شود.”
وی بدون اشاره به اینکه به چه علت،انگلیسی ها او را به لندن “فراخواندند” در مورد دیدار خود با طرف انگلیسی می گوید: “اخبار و مستندات این دیدار ما در شانزده صفحه تهیه شد. برخی از کارمندان سفارت اما اخبار نادرست را نیز در آن گنجانده بودند و به تهران ارسال کردند اما این شانزده صفحه به جای وزارت خارجه سر از دفتر بهزاد نبوی درآورد.”
جالب اینکه لاریجانی در این گفتگوی طولانی، به رغم آنکه صحبت های وی در خصوص وزارت خارجه و انتقاد از سیاست های خارجی بود، اما حتی در یک مورد اشاره ای به نام منوچهر متکی و سایر مقامات این وزارت خانه نکرد.