ایران دنیا را به چالش خوانده

نویسنده

‏‏barak729.jpg

ایهود باراک، معاون نخست وزیر و وزیر دفاع اسرائیل چهارشنبه 18 ژوئن برای یک مأموریت دو روزه ‏واردپاریس شد. وی در مصاحبه ای که با روزنامه لوموند انجام داد ضمن تأکید برخطرناک بودن فعالیت های ‏هسته ای ایران برای امنیت جهان، از آمریکا و اروپا خواست برای افزایش فشار بر ایران از طریق اعمال ‏تحریم های بیشتر همکاری نزدیکتری با روسیه و چین داشته باشند. ‏

‏ ‏

‎ ‎آیا اتخاذ راهکار سیاسی در مورد پرونده هسته ای ایران شانس موفقیّت خواهد داشت؟‎ ‎

ایرانی ها مصممند که راه خود را برای به چالش خواندن جهان و دوز و کلک بازی و فریبکاری ادامه دهند تا ‏بالاخره به قدرت هسته ای نظامی دست پیدا کنند. اصل مطلب اینست که گزارش سازمان های اطلاعاتی ‏آمریکا غلط بود. من به این مسئله اطمینان صد در صد دارم و با گذشت زمان ما این را ثابت خواهیم کرد. ‏کارهای زیادی باید انجام شود هم در زمینه تحریم های مالی و هم در زمینه پالایش بنزین و همه این اقدامات ‏باید از طرق سیاسی و با ارجاع به فصل هفتم منشور سازمان ملل انجام گیرد. امّا راه های دیگری هم برای ‏کاهش سرعت اقدامات( ایران) می توان اتخاذ کرد. حرف ما اینست که هیچ گزینه ای را نباید از روی میز ‏برداشت و این یعنی اینکه آماده باشیم و برنامه ریزی کنیم. ‏

ایران دنیا را به چالش خوانده است و از نظر من اگر به آن مجوز تبدیل شدن به یک کشور هسته ای داده شود ‏دیگر حتی تصوّر نظم و ثبات در جهان بی معناست. منظورم این نیست که ایران در صورت موفق شدن بی ‏معطلی یکی از همسایه هایش را بمباران اتمی خواهد کرد. معنای حرفم اینست که در این صورت باید فاتحه ‏معاهده عدم تکثیر سلاح های کشتار جمعی را بخوانیم. اگر دنیا به ایران اجازه دهد به دانش هسته ای نظامی ‏دست بیابد در عرض ده سال تمام تروریست ها صاحب بمب اتمی خواهند بود و یک گروه تروریستی وقتی ‏بمب داشته باشد یک لحظه هم تردید نخواهد کرد. بمب را توی جعبه ای که یک چاشنی مجهز به رادار به آن ‏وصل شده خواهد گذاشت و به طرف یکی از بنادر مهم شرق آمریکا یا یکی از سواحل اروپا یا اسرائیل شلیک ‏خواهد کرد. تاریخ، به خصوص تاریخ قرن گذشته به ما می آموزد که باید قبل از وقوع فاجعه جلوی آن را ‏گرفت. ‏


‎ ‎کندی روند اعمال تحریم ها در حالیکه ایران همچنان دارد به کارش ادامه می دهد به معنای در جا ‏زدن نیست؟‎ ‎

دقیقاً به معنای در جا زدن است آن هم از دو جهت.‏

تحریم ها باید شدیدتر اعمال شوند و من در این قضیه به نقش روسیه و چین و هند خیلی بها می دهم. بنابراین ‏ایالات متحده در درجه اوّل و اتحادیه اروپا باید برای جلب همراهی این کشورها نهایت تلاش را بکنند و برای ‏رسیدن به این هدف باید از شیوه تفکر آمریکائی دست بردارند. این یکی از شروط موفقیّت در مبارزه برعلیه ‏خطر تروریسم بنیاد گرای اسلامی، تکثیر فن آوری هسته ای نظامی و “دولت های اوباش مسلک” است. ‏اسرائیل سالهاست که با این خطرها مبارزه می کند. از زمانی که مناحیم بگین[ نخست وزیر اسرائیل از ‏‏1977 تا 1983) دستور از میان بردن رآکتور اوزیراک[ واقع در عراق] را داد اکنون یک نسل گذشته است. ‏

‏ نظرتان در مورد برخورد روس ها چیست؟ ولادیمیر پوتین می گوید که ایرانی ها نمی خواهند بمب بسازند.‏

‏ روس ها یک حرف هائی می زنند امّا دقیقاً می دانند چه خبر است. در مذاکراتی که با پوتین داشتم هربار که ‏صحبت موشک های ایران می شد می گفت نقشه را که نگاه کنیم و مسیر حرکت موشک را از تهران دنبال ‏کنیم متوجه می شویم که قضیه خیلی پیچیده نیست. بعد از تل آویو و قبل از پاریس و برلین و لندن و امریکا ‏نزدیکترین هدف مسکو است. پوتین دقیقاً به خطر واقف است. ‏

امّا روس ها حرف های دیگری هم دارند که بزنند و اولویت را به مسائل دیگری می دهند. روس ها مایلند که ‏آمریکا، به اصطلاح خودشان به “ابعاد طبیعی” خود رجعت کند و مسئولیت اشتباهاتش در افغانستان و عراق ‏را بپذیرد. تحقق این خواسته ها علاوه بر اینکه روس ها را از نظر احساسی ارضا می کند برایشان منافع ‏راهبردی هم دارد. با این تفاصیل به نظر من روس ها عمداً برای پرونده ایران اولویت قائل نمی شوند. من ‏بارها به آمریکائی ها گفته ام: شما به آن ها احتیاج دارید؛ دنیای آزاد بدون همکاری با روسیه و چین نمی تواند ‏یک ضرب الاجل منطقی برای برنده شدن تعیین کند. و برای این همکاری باید بها بپردازید. باید به افکار ‏عمومی توضیح دهید و برخوردهای کلیشه ای را کنار بگذارید؛ نمی توانید همچنان در مورد مسائلی مانند ‏مسئله چچن به روس ها فشار آورید و از آن ها انتظار همکاری نزدیک هم داشته باشید؛ ایذاً در مورد ‏کشورهائی که برای نصب سیستم هایتان انتخاب کرده اید[ اشاره به برنامه پیش بینی شده برای نصب پایگاه ‏سپرهای ضد موشک آمریکا در لهستان و جمهوری چک]. موارد دیگری هم هست که الان نمی خواهم مطرح ‏کنم. ‏


‎ ‎هواپیماهای اسرائیل در سپتامبر 2007 تأسیساتی را گمان می رفت یک پایگاه هسته ای باشد در ‏سوریه بمباران کردند. می توانید توضیح دهید که این اقدام چه معنائی داشت؟‎ ‎

محیط اطراف ما محیط خشنی است و هیچ ربطی به فضای پیرامونی اروپای غربی ندارد. در چنین محیطی به ‏ضعیف رحم نمی شود و اگر کسی نتواند از خودش دفاع کند فرصت دوّمی به او داده نخواهد شد. پیامبران ما ‏وعده داده اند که در آخرالزمان بره و شیر در کنار هم خواهند آرمید امّا در حال حاضر، تا وقتی که بره طعمه ‏شیر می شود ما ترجیح می دهیم شیر باشیم. جز این پاسخی نمی توانم بدهم.‏


‎ ‎چطور می توان میان سوریه و ایران جدائی انداخت؟ اینکه فرانسه بشار الاسد را دعوت کرده یا ‏مأمورینش را به دمشق می فرستد به نظرتان درست است؟‏‎ ‎

تماس اسرائیل با سوریه در مراحل ابتدائی است و هنوز مذاکره ای صورت نگرفته است. فکر هم نمی کنم که ‏تا پایان امسال مذاکرات شروع شود و در صورت آغاز مذاکرات، آمریکا هم حتماً باید حضور داشته باشد ‏چون فقط آمریکاست که می تواند ‏

شکاف های موجود را پر کند. امّا از منظر عمومی این مسئله بسیار حساس و ظریفی است. من در منطقه یک ‏‏”هلال شیعه” می بینم که از تهران تا جنوب عراق و دمشق و جنوب لبنان کشیده شده و حتی حماس را با ‏وجود اینکه شیعه نیست شامل می شود. اگر سوریه خطی را که تا کنون دنبال می کرده رها کند این” هلال ‏شیعه” بالقوّه تضعیف خواهد شد یا ماهیتش تغییر خواهد کرد. اگر سوریه چنین تصمیمی بگیرد خیلی چیزها ‏عوض می شود. سوریه تنها کشور عربی است که از ایران حمایت می کند و در صورتی که ایران این حامی ‏خود را از دست بدهد در مقابل جهان عرب بسیار ضعیف می شود و به عنوان یک کشور شیعه سلطه طلب ‏غیر عرب در صدد ارعاب امت عرب بر خواهد آمد. حزب الله لبنان هم تضعیف خواهد شد و حماس فضای ‏کمتری برای تحرک پیدا خواهد کرد.‏

امّا این چیزها ما را خواب نمی کند. من در گذشته با اسد پدر[ حافظ الاسد] هم سر میز مذاکره نشسته ام و می ‏دانم برای سوری ها چه چیز هائی در درجه اوّل اهمیّت قرار دارد. آن ها به بقای حاکمیت خود که در واقع یک ‏حکومت فامیلی است بیش از هر چیز اهمیّت می دهند. خواست دوّم آن ها اینست که دادگاه حریری برچیده ‏شود[دادگاهی که در فوریه 2005 برای رسیدگی به پرونده قتل نخست وزیر لبنان، رفیق حریری تشکیل شد] ‏چون احتمال می دهم که می ترسند پای خانواده به میان کشیده شود! سوّمین خواستشان اینست که در صحنه ‏لبنان نقشی ویژه به آن ها محول شود، هم به دلایل تاریخی و سنتی و هم برای معامله و تجارت.چهارم بهره ‏مند شدن از کمک های آمریکا و دنیای آزاد چون سال هاست که شاهد کمک های همه جانبه آمریکا به مصر و ‏میلیارد هائی که به سمت این کشور سرازیر می شود هستند. البته مورد پنجمی هم به اسم جولان وجود دارد[ ‏بلندی های جولان که از 1967 در اشغال اسرائیل است]. ‏

تصادفاً تاریخی که ما تعیین کرده بودیم[ برای تماس سوریه و اسرائیل] مصادف شد با توافق دوحه[ میان گرو ‏ه های سیاسی لبنان]. در این توافق سوریه نقش چندانی نداشت و قطر همه کاره بود. امّا این ماجرا موقعیت ‏خوبی برای اسد جوان به وجود آورد. اگر اسد و اولمرت با مساعدت فرانسه و کلاً اروپا در مورد همکاری دو ‏جانبه به توافق برسند من از این مسئله استقبال می کنم. این توافق می تواند آمادگی روانی لازم را برای ‏تحولات بعدی ایجاد کند. ‏


‎ ‎به عقیده شما از چه طریق می توان فهمید که سوریه از ایران فاصله گرفته است؟ در جریان تماس ‏هایتان با سوریه، از آمریکا انتظار چه نوع حمایتی را دارید؟‏‎ ‎

فکر می کنم که حکومت آمریکا زمانی که وقتش برسد به این جریان خواهد پیوست. در ایالات متحده فعلاً تغییر ‏و تحولاتی دارد صورت می گیرد و حکومت عوض خواهد شد. با گذشت زمان و وقتی مذاکرات جدّی شد ‏حضور آمریکا می تواند کمکی باشد در جهت پیشرفت این مذاکرات. ما جولان را دوست داریم چون برای به ‏دست آوردنش جنگیده ایم و از نظر امنیتی هم به نفع مان است که در آن جا بمانیم. امّا شرایط تغییر کرده ‏است. قدرت ما آنقدر هست که جولان را برای خودمان نگه داریم ضمن آنکه آمادگی خاتمه دادن به وضع فعلی ‏را هم داریم. در موقع مقتضی، در صورتیکه مذاکرات با موفقیّت به انجام برسد ما آمادگی تصمیم گرفتن را ‏داریم هرچند خیلی مشکل باشد.‏

منبع: لوموند20 ژوئن‏

‏ ‏

 

 

 

 

‏ ‏

 

 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

‏ ‏

‏ ‏


‏ ‏


‏ ‏

 

 


‏ ‏

 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

‏ ‏


‏ ‏


‏ ‏

 

 

‏ ‏

 

 

 

‏ ‏

 


‏ ‏

 

 

‏ ‏

‏ ‏