نگاهی به زندگی و آثار منصوره حسینی
درخت کاج حیاط خانه پدری
منصوره حسینی،هنرمند نقاش ایرانی که سال گذشته به دلیل بیماری قلبی و کهولت سن در بیمارستان بستری شده بود، در انزوای خانه اش درگذشت…
منصوره حسینی در سال ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. ده ساله بود که در یک روز زمستانی طرحی از درختان کاج حیاط خانه در دفترچه مشق خود کشید و همین سبب شد تا پدرش برای او معلم خصوصی نقاشی بگیرد. پس از پایان دوره دبیرستان در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرد. وی توجه زیادی به کار با خوشنویسی و فضاهای رنگی آبستره در عین استفاده از رنگهای غلیظ داشت.به گفته نقاشان هم نسل وی ، علاقه تمام نشدنی او به هنرهای تجسمی تا روزهای پایانی عمرش مثال زدنی و غیر قابل انکار بود. حسینی در طول سالها فعالیت هنری به دنیایی شخصی دست پیدا کرده بود و در دورهای هم بنا بر اعتقاد خودش اولین نمونه نقاشی خط را اجرا کرد، هر چند که نمیتوان به جرات گفت که اولین نمونه از آن کیست، اما بیشک از اولین هنرمندانی است که با خط فارسی آثاری مدرن خلق کرد.
در سال ۱۳۲۸ برای نخستین بار آثارش در انجمن فرهنگی ایران و انگلیس به نمایش گذاشته شد و در همین سال در رشته نقاشی از دانشکده فارغ التحصیل شد. او با پژوهش بسیار از بند آموختههای خشک دانشکده رهایی میگیرد، خودش معتقد بود: مادام آشوب مرا تشویق میکرد، ولی حیدریان متلک میپراند و میگفت سزانـک شدهای، در حالیکه من اصلاً سزان را نمیشناختم و سالهای آخر دانشجویی بود که کمکم با کارهای او آشنا شدم…
در سال ۱۳۳۳ برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت. در سال ۱۳۳۵ اثری از او در بی ینال جهانی ونیز به تماشا درآمد. آثارش در گالری «وانتا جو» و نمایشگاه هنرهای فیگوراتیو در شهر فروزینونه (ایتالیا) نمایش داده شدند و مدال طلا کسب کردند. گزارشگر هنری روزنامه دومنیکا در اینباره مینویسد: “بهنظر میرسد که منصوره، نقاش آیندهدار ایرانی و میهمان عاشق رم، هوشمندانه از مکتب رم بهره گرفته و حال و هوای نقاشی ما را با پیچیدگی تزیینی و خیالی نقاشی قدیم ایرانی درآمیخته است. دیدار با «لئونللو ونتوری» نقطه عطفی در زندگی هنری حسینی محسوب می شود. در سال ۱۳۴۱ مجموعه ای از آثار نقاشی و سرامیک او در تالار فرهنگ به نمایش درآمد. در سال ۱۳۵۰ از او داستانی با عنوان «پوتین گلی» انتشار یافت. از سال ۱۳۵۲ همزمان با گشایش نگارخانه «منصوره حسینی» مجموعه ای از آثارش در آنجا نمایش داده شد. در سال ۱۳۷۶ در مراسم اختتامیه چهارمین دوسالانه نقاشی ایران از او به عنوان یکی از هنرمندان پیشکسوت قدردانی شد.
آیدین آغداشلو درباره وی می گوید: حسینی خوشنویس نبود و به همین دلیل برداشت مدرنی از خوشنویسی در تابلوهایش داشت. در تمام سالهایی که کمتر خبری از او داشتم، میدانستم که همچنان در عرصه هنرهای تجسمی فعال است و سالها گالری بسیار وسیعی داشت و برای کارش علاقه به خرج میداد.اینکه کارهای منصوره حسینی را دوست داریم یا نه، حرف آینده است اما اصل در این است که او در طول هشت دهه و نیم از عمرش تعداد انبوهی از آثار هنری به وجود آورد و همین نکته گواهی بر نقاش بودنش است.مجموعهای که از منصوره حسینی باقی مانده طبیعتا انبوه و متفاوت است و شاید در آینده به دقت مورد تقسیم بندی تاریخی قرار گیرد. از این رو او یکی از هنرمندان به نام نسل خودش است و در جاهایی تجربههایی انجام داده که خاص خودش محسوب میشود
آغداشلو در بخش دیگری از سخنانش درباره این هنرمند نقاش می گوید:نوع کارش بستگی به حسش داشت ،اما همیشه هنرهای تجسمی معاصر ایران را دوست داشت و به همین دلیل در اغلب مکانها حاضر میشد و حرف میزد و نقاشان جوان را همچون فرزندان خودش به حساب میآورد. او دوست داشتنی،مهربان و بیآزار بود و با مرگش قسمتی از یک خاطره وسیع و پرحجم درباره تاریخ دورانش را به خاک سپرد.
جنازه معصومه حسینی پس از گذشت پانزده روز از فوت، در منزل شخصیاش توسط همسایگان پیدا شد.