ماموران رسمی و لباس شخصی جمهوری اسلامی به منزل فرزند آیت الله منتظری هجوم بردند و ضمن ضبط برخی وسایل، قفل محکمی بر در یکی از اتاق های آن زدند.در این مورد باحجت السلام احمدمنتظری،مصاحبه ای کرده ایم که در پی می آید.
آقای منتظری آغاز هجوم مأموران به منزل اش را اینگونه توضیح می دهد:
خوب! آنها اساساً با حقه و نیرنگ وارد خانه ما شدند. یعنی زنگ خانه را زدند و گفتند نامه ای از شهرداری دارند که ما باید امضا کنیم و تحویل بگیریم. پسر من خودکاری برداشت و رفت. به محض اینکه در را باز کرد، ده نفر به داخل منزل هجوم آوردند که به حساب خود ما را غافلگیر کنند. حکمی هم همراه داشتند که موظف اند مطالب و مواد مربوط به مرجعیت را ضبط کنند.
منظور از مرجعیت چه بود؟
من به ایشان توضیح دادم بنده که خود را در حد مرجعیت نمی دانم، تنها نماینده شش نفر از مراجع هستم، مانند خیلی از روحانیون دیگر. البته ایشان توجهی نکردند و مشغول ضبط وسایلی شدند که در اتاق من بود. از سی دی های سخنرانی ها تا سی دی های درسی آقای منتظری، تا شش میلیون تومان پولی که در اتاق بود همه را برداشتند و در اتاق را هم پلمب کردند که رفت و آمدی به اتاق صورت نگیرد. من به آنها گفتم که این خیلی تنگ نظری است که نظام یک اتاق را درون خانه من نتواند تحمل کند، ولی آنها تکرار کردند که اگر اتاق فک پلمب شود تولید اشکال خواهد شد؛ بعد هم در کتابخانه شخصی پدرم را با دستگاه جوش دادند تا دیگر قابل استفاده نباشد و به قول خودشان «عملیات » شان تمام شود.
ولی آنها چگونه امکان کنترل خواهند داشت که شما درون خانه خودتان این اتاق را مجدداً باز کرده اید یا خیر؟
من هم نمی دانم.هنوز روز اول است.
فکر می کنید چرا به این حد از سختگیری متوسل شدند؟
ببینید این کار آنقدر زشت و ظالمانه است که من با اینکه امروز چند بار آن را بیان کرده ام، بازهم برایم مشکل است که باور کنم یک نظام قدرتمند بخواهد یک اتاق را در یک خانه قفل یا به اصطلاح پلمب کند.
شاید شما به عنوان یک روحانی از استدلال هایی که یک حکومت دینی برای اعمال محدودیت داشته باشد، بهتر مطلع باشید. فکر می کنید چه استدلالی پشت این حرکت هست؟ آیا حاکمیت نفعی از این برخوردها خواهد داشت؟
این کارها با حساب های دو دوتا چهار تا درست در نمی آید. آنها فقط عصبانی هستند که چرا پس از اینهمه محدودیت ها و تضییقات هنوز اسم ایشان مطرح است.آنها می خواهند اسمی از آقای منتظری نباشد. دفتر را پلمب می کنند تا آمد و رفتی به بیت ایشان صورت نگیرد و به گمان آنها به مرور نام ایشان از خاطرها برود. همه آثار ایشان را هم به همین علت ممنوع الانتشار کرده اند.
و فکر می کنید به چنین مقصودی می رسند؟
آنها بیست سال علیه آقا سمپاشی کرده اند ولی نتیجه اش این است که ایشان در قلب مردم جای گرفته اند. چون آقا نسبت به همه گذشت و مهربانی داشتند و این را نشان داده اند. ببینید در سال شصت، وقتی ایشان قائم مقام رهبری بودند و فرزندشان در بمب گذاری مجاهدین خلق شهید شد، از زندانیان همین مجاهدین خلق حمایت می کند. یعنی در تاریخ پنجم مهرماه سال شصت نامه ای از ایشان هست که نوشته است به زندانیان اینها در زندان نباید ظلم بشود. من همیشه با افتخار از این موضوع یاد می کنم که فقط شش ماه بعد از ظلمی که به ایشان شد، یعنی کشته شدن فرزندشان، اعتراض کرده اند که چرا باید به زندانیان مجاهد خلق در زندان ظلم بشود و چرا اینها باید فقط به جرم تندزبانی اعدام بشوند؟ این منش آقای منتظری است که در ذهن مردم مانده است ولی این آقایان با ذهن قاصر خود فکر می کنند که یک تابلو را از جایی برمی دارند و تمام می شود.
فکر می کنید تأثیر عملی این حرکت چه باشد؟ گفتید آثار ایشان را ضبط کرده اند. احتمالاً آنها در جای دیگری وجود دارند. ولی مسئله رفت و آمدهایی که اشاره کردید و پرسش هایی که شاید پیروان آقای منتظری داشته باشند چه می شود؟ به هر حال محدودیت هایی بوجود آمده است .
نه؛ ببینید جهان را دهکده جهانی می گویند. با این ارتباطاتی که هست، امکان دسترسی به همه آثار ایشان از طریق سی دی و دی وی دی وجود دارد. سایت ایشان موجود است. فقط رفت و آمد دوستانی که پرسشی یا مسئله ای داشته باشند محدود می شود که آنهم مسلماً از طریق تلفن و ای میل انجام خواهد شد. و همینطور بحث و گفتگو پیرامون مسائل دینی که آنهم قابل حل است. همین امروز بعد از ظهر تعدادی از دوستان و شاگردان ایشان تماس گرفتند که از منزل ما می توانید برای گشودن کتابخانه و هر امری استفاده کنید. یعنی این سختگیری ها هیچ حاصلی برای این آقایان ندارد، مگر بی آبرویی!
آقای منتظری شما گفتید که نماینده شش تن از مراجع هستید. ممکن است از آنها نام ببرید؟
بله! آیات عظام، شیرازی، موسوی اردبیلی، بیات زنجانی و صانعی، به صورت کتبی به من اجازه نمایندگی داده و آیت الله العظمی صافی گلپایگانی و آیت الله سیستانی به صورت شفاهی این اجازه را صادر کرده اند؛ و تا کنون هر چه بوده است در رابطه با این شش بزرگوار عمل کرده ایم.
به این ترتیب شما از اعتماد مراجع بزرگی برخوردار هستید. آیا حاکمیت به این مسئله فکر نمی کند و آیا این مراجع خود واکنشی در رابطه با رفتاری که با شما صورت گرفته است نشان نمی دهند؟
اینها در روزهای آینده روشن می شود. به هرحال این عمل آقایان نوعی تعرض به حریم مرجعیت محسوب می شود و ایشان آنچه را که در رابطه با مرجعیت دیده اند از اینجا جمع آوری کرده اند. من فکر می کنم در روزهای آینده باید شاهد برخورد مراجع با این مسئله باشیم. احتمالاً بیانیه ای بدهند و اینها را نهی کنند از کاری کرده اند.
همانطور که می دانید در آستانه انتخابات مجلس هستیم؛ چقدر احتمال می دهید که این قبیل حرکات در ارتباط با امر انتخابات باشد؟ مثلاً موضعگیری شما در رابطه با آن؟
من اخیراً که صحبتی نکرده ام، ولی دو ماه پیش از این در پاسخ پرسشی اعلام کرده بودم که این انتخابات و شرکت در آن بیهوده است، زیرا با وجود نظارت استصوابی و توقیف مطبوعات و تعطیل احزاب، انتخابات معنا ندارد؛ شرکت در آنهم معنا ندارد. مشخص است که قشر و گروه خاصی از این انتخابات بیرون می آیند.
شما نگران نیستید که این حرکات علیه شما و خانواده تان ادامه پیدا کند؟
نه؛ من امیدوارم که همین را هم جبران کنند. یعنی اینقدر کارشان زشت بوده است که من فقط امیدوارم پی ببرند و بر اثر تذکر عقلای قوم این خسارتی را که وارد کرده اند، جبران کنند.