روزگاری بود که در موج الکترونیکی شدن نشریات غرق نشده بودیم و هنوز کاغذ بود که ما را رهسپار وقایع وطنمان میکرد. اگر در همان روزگار خارج از ایران زندگی میکردید، خلا اطلاعات داخلی و بینالمللی پیرامون کشورمان را در آن زمان بیشتر درک میکردید. نشریات تنها، در اختیار احزاب و با نگرش حزبی بود و فضای روزنامهنگاری که بتواند، خبرها را به شکل حرفهای و با قواعد مشخص در اختیار مخاطب قرار دهد، وجود نداشت تا آنکه “روزآنلاین” متولد شد. تولدی که در بطن خود، از روزنامهنگاران حرفهای برخوردار بود.
در آن زمان، میتوانستیم تحلیلهای متفاوتی بخوانیم، اخبار مربوط به ایران را پیگیر باشیم و بدون خطکشیهای داخل و خارجنشین، مجموعهای را مورد مطالعه قرار دهیم که در نوع خود “نخستین” و “تنها” نشریهی الکترونیکی حرفهای قلمداد میشد. مرزها شکسته شده بود و همگان خود را در ایران تصور میکردند. اما نخستین یا تنها بودن و دربرگیری روزنامهنگاران حرفهای، تنها شاخصههای آن نبود؛ بلکه با توجه به خطوط قرمز داخل ایران که به مرور بیشتر هم میشد، روزآنلاین توانست نه فقط خط مرزها را بلکه خطوط قرمز را با واقعنگری در هم شکند.
پس از وقایع و تحولات سال ۲۰۰۹ اما شاهد رشد روزافزون نشریات الکترونیکی در فضای اینترنت بودیم؛ آنهایی که آمدند، رفتند و انگشتشمار، تا امروز پایداری کردند. در میان هرجومرج رسانهای، اگر مطلق ننگریم، روزآنلاین همچنان ماند و تلاش کرد در زمانیکه حد فاصل میان خبر و شایعه مشخص نبود، واقعترین اخبار، گزارشات و تحلیلها را به مخاطبان ارایه کند. همان مسالهای که در کمتر نشریهای به چشم میخورد؛ روزی نبود که خلاف خبرهای منتشر شده، تکذیبیهای به نشر نرسد.
ماندگاری روزآنلاین تا امروز و عبور از بحرانهایی که انتشار هر نشریهای در خارج از کشور با آن روبهروست اگرچه قابل مقایسه با روزنامههای داخل ایران نیست اما در دل خود نشان از صلابت هدف تیم همکار این نشریه است. نشریهای که دشمنان و دوستان خود را به همراه دارد ولی از آنجا که یکی از مشکلات فرهنگی ما ایرانیان، پایداری و پاینبدی است، میتوان به جرات گفت که میان آنها که آمدند، رفتند و ماندند، ماندگار شد.
آنچه در خود جای داد، نه نگاه حزبی بود و نه حذفی؛ ریزش حداقلی نیرو، بیطرفی ـ از جهت حزبی بودن رسانهها ـ نداشتن خط قرمزهای سیاسی، به چالش کشیدن مسایل اجتماعی، فرهنگی و هنری در کنار سیاستزدگی روزمرهای که به آن دچار شدهایم را میتوان از شاخصههای مطرح این نشریه دانست.
اگر روزی کارنامهای از این نشریه منتشر شود، میتوان نام روزنامهنگارانی را در آن دید که هریک از پیشکسوت گرفته تا جوان و تازهکار، قلمی بر آن زده و بر هویت آن افزودهاند. قلم به دستانی که برخی سکوت، زندان یا هجرت را انتخاب کردهاند و شاید تعدادی نیز دیگر در میان ما نباشند، اما هرکدام سنگی بر سنگینی هویت این نشریه گذاشتهاند.
اگرچه در این کوتهنوشت جای نقدها خالی ماند، اما به مناسبت دو هزارمین روز تولد روزآنلاین، بر این باورم که باید قدردان ماندگاری در این دنیای ناپایدار بود.