سیاستهای اصولگرایان پیرامون آموزش عالی سال ۱۳۸۴ به این سو علامت سوالهای زیادی را در ذهن مخاطب برمیانگیزد. در یک نگاه کلی سیاستهای آنها را باید حذفکننده و محدودکننده در بسیاری از عرصههای فرهنگ و آموزش عالی دانست. بعد از انقلاب دانشگاهها توانسته بودند به یک استقلال نسبتا محدود در مقایسه با قبل از انقلاب دست پیدا کنند اما امواج انقلاب فرهنگی، آن مختصر استقلال دانشگاهها را هم از میان برد. اما با پایان دوران جنگ و بالاخص در دوران اصلاحات، مجددا دانشگاهها توانستند در یک فضای آزادتر و مستقلتر استنشاق کنند. اما با ظهور اصولگرایان در قدرت در تیرماه ۱۳۸۴ آن مختصر استقلال و فضایی که در دانشگاهها به وجود آمده بود، مجددا از میان رفت. سخنی به گزاف نرفته اگر گفته شود که حذف و پایمال کردن استقلال دانشگاهها اصلیترین و بارزترین سیاست کلی و جهتگیری اصولگرایان در ارتباط با دانشگاهها و آموزش عالی بوده است. شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم هر تصمیمی که خواستند و هر سیاستی را که اراده کردند، در مورد دانشگاهها به اجرا گذاردند. استخدام هیات علمی جدید از سوی دانشگاهها را حذف کردند، برگزاری آزمون دکترای تخصصی توسط دانشگاهها را حذف کردند، تغییرات آموزشی را صرفا از ناحیه وزارت علوم اجازه دادند، گزینشها به وزارت علوم بازگشت و عملا شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم تصمیمگیری از صدر تا ذیل امور مهم دانشگاهها را به دست گرفتند. بخش عمدهای از دخالتهای وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی در امور دانشگاهها تحت عنوان “اسلامی کردن دانشگاهها” و “اسلامی کردن علوم انسانی” صورت گرفت. به هیچ دانشگاهی دیگر اجازه تاسیس رشتههای علوم انسانی داده نشد (تا سرفصلها و محتوای دروس علوم انسانی اسلامی شوند) و توسعه و گسترش بسیاری از رشتههای علوم انسانی منوط به اسلامی کردن آنها شد.
کمیتههای مطالعاتی متعددی در وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی به منظور اسلامی کردن دروس علوم انسانی و معرفی رشتههای جدید “علوم انسانی اسلامی” تشکیل شدند.
اما بعد از گذشت سه سال هنوز نه شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه وزارت علوم سه صفحه هم به دانشگاهها تحت عنوان دروس علوم انسانی اسلامی ابلاغ نکردهاند، بهجز مشی کلیگویی، انشاءالله، اهمیت و مزیتهای بومیسازی علوم انسانی، مزیت علوم و علم بومیشده، تدوین علوم انسانی برگرفته از فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی و منابع اصیل ملی و… . مطالبی از این دست، هنوز در هیچ رشته علوم انسانی، از سوی نه شورایعالی انقلاب فرهنگی و نه وزارت علوم به دانشگاه اعلام نشده است که آن درس یا آن یکی را دیگر تدریس نکنید و به جای آن این سرفصلهای اسلامی را تدریس کنید.آخرین ضربه و لطمهای که اصولگرایان بر آموزش عالی کشور وارد کردهاند حذف دختران از ۷۷ رشته دانشگاهی در ۳۶ دانشگاه کشور است. بخش قابل توجهی از این ۷۷ رشته در رشتههای مهندسی هستند اما در برخی از دانشگاهها دختران از ورود به رشتههایی همچون مترجمی زبان انگلیسی، زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین) هم محروم شدهاند. یکی از دانشگاههایی که ظرف چند سال گذشته بیشترین ستم را از ناحیه سیاستهای سختگیرانه اصولگرایان تحمل کرده دانشگاه علامه طباطبایی بوده که در جریان جلوگیری از ورود دختران این دانشگاه یکی از جلودارها است. دانشگاه علامه در رشتههایی چون علوم اجتماعی و مددکاری، جلوی تحصیل دختران را گرفته است. از همه جالبتر آن است که وزارت علوم میگوید که هیچ نقشی در این تصمیمگیری نداشته و خود دانشگاهها راسا این تصمیم را گرفتهاند.کمیسیون آموزش عالی مجلس هم ایضا میگوید که در جریان حذف دختران از رشتههای دانشگاهی نبوده و اساسا این سیاست را تایید نمیکند. شورایعالی انقلاب فرهنگی هم آنچنان سکوت اختیار کرده که انگار این تصمیم در کشور دیگری اتخاذ شده و به ایران مربوط نمیشود. چگونه میتوان باور کرد که دانشگاههایی که تمامی اختیاراتشان از آنها سلب شده، اختیار داشتهاند که دانشجویان دختر را بپذیرند یا نپذیرند. اما فرض بگیریم که نه وزارت علوم، نه مجلس و نه شورایعالی انقلاب فرهنگی در جریان این تصمیمگیری دانشگاهها نبودهاند، آیا حالا که فهمیدهاند که ۳۶ دانشگاه کشور جلو ورود دختران به ۷۷ رشته دانشگاهی را گرفتهاند، این اقدام را تایید میکنند؟ یا اگر با این اقدام مخالفند چرا جلوی آن را نمیگیرند؟چگونه میتوان پذیرفت که دانشگاهی که نمیتواند یک دانشجوی ستارهدار را بدون مجوز گرفتن از وزارت علوم ثبتنام کند، یکمرتبه آنقدر قدرت و اختیارات پیدا کرده که میتواند تصمیم بگیرد در این رشته یا آن یکی اساسا دانشجوی دختر دیگر پذیرش نکند؟مخالفت با تحصیل دختران از یکسو و از سویی دیگر مساله اسلامی کردن علوم انسانی سبب شده تا ظرفیت پذیرش دانشجو در رشتههای علوم انسانی به کمتر از نصف کاهش پیدا کند. یکی از مسوولان آموزش عالی اصولگرا در پاسخ به انتقادات بسیاری که به واسطه ممانعت از تحصیل دختران در برخی رشتهها صورت گرفته اظهار داشته که “اینکه دختران بتوانند رشتهای را انتخاب کنند یا خیر به سیاستهای کلان وزارت علوم باز میگردد.” به ایشان باید یادآوری کرد که داشتن آگاهی و برخورداری از تحصیلات عالیه حق هر انسانی صرفنظر از جنسیت است. نه وزارت علوم و نه هیچ نهاد دیگری نمیتواند جلوی تحقق این حق را بگیرد.
منبع: شرق، 22 مرداد