۱ـ نخستین بودن هماره مسوولیتی سنگین دارد. تو قدم در راهی گذاشتهای که پیش از تو کسی وارد آن نشده بود. راه را برای عدهای باز کردهای که پیش از آن به چنین راهی فکر نکرده بودند یا اگر کرده بودند هم جرأت یا امکان عملی کردنش را نداشتند.
روزگاری، تنها تصور ما از روزنامه برگههایی کاغذ با حروف سربی نقش بسته بر آنها بود. کیوسکهای روزنامهفروشی پاتوق ما بودند تا تیتر روزنامهها را مطالعه کرده و بهترینها را با خود به خانه ببریم تا همدم ساعتهای تنهایی و خلوت ما باشند. بسیاری از ما روزنامهنگاران همین گونه با این حرفه آشنا شدیم.
زمانه تغییر کرد و پدیدهای به نام اینترنت فراگیر شد. روزنامهها و مجلات زیادی در نقاط مختلف جهان نسخههای الکترونیک راهاندازی کرده و در قدم بعدی به صرافت افتادند تا بخش کاغذی خود را تعطیل و به نسخه اینترنتی بسنده کنند. هر چه باشد، عصر وسایل ارتباط جمعی است و هر کسی در هر نقطهای از جهان و در هر ساعتی میتواند بر روی گوشی تلفن خود به مطالعه روزنامهها مشغول شود.
هماهنگ کردن نحوه فعالیت با خواست مخاطب، نیاز روز و پیشرفت صنعت روزنامهنگاری وظیفهای است که بر دوش آنها که نخستین هستند سنگینی میکند.
۲ـ روزهایی که در لبنان زندگی میکردم به روزنامه النهار اعتیاد داشتم. هر روز صبح اگر این روزنامه را نمیخواندم، روزم آغاز نمیشد. النهار روزنامهای است با ۸۰ سال سابقه انتشار که دست کم سه نسل از خوانندگانش را به یکدیگر پیوند داده بود. ارزش این روزنامه از این رو بالا است که در کل منطقه خاورمیانه از جمله ایران ما، روزنامهای وجود ندارد که نزدیک به یک قرن منتشر شده و در این مدت نیز بر اصول حرفهای خود باقی مانده و تبدیل به ارگان رسانهای حزب یا گروهی سیاسی نشده باشد.
تاسیس روزآنلاین در اردیبهشت ۸۴ به عنوان نخستین روزنامه اینترنتی فارسیزبان به خودی خود اتفاقی مبارک بود. رسیدن این روزنامه محبوب به نزدیکی ده سالگی و انتشار دو هزار شماره نیز تقدیرآمیز و دلگرمکننده است. در روزهایی که روزنامهها در ایران یکی پس از دیگری تعطیل میشوند و روزنامهنگاران یکی بعد از دیگری آواره، روزآنلاین خانهای بود و هست که همیشه چراغش روشن بوده و پناه آنهایی که هنوز هم میخواهند علیرغم مهاجرت و تمام سختیها و حواشی آن، روزنامهنگار باقی مانده و رسالت خود را انجام دهند.
۳ـ هر کدام از ما روزنامهنگاران هم نخستینهایی داریم. من کار روزنامهنگاری را در سال ۸۴ و از طریق ارسال گزارشهای خبری یا تحلیلی از بیروت آغاز کردم. دسترسی بسیار محدودی به اینترنت داشتم و بیشتر مطالبم را برای همکاران در تهران نمابر میکردم. به ندرت پیش میآمد که کسی روزنامهای که در آن مطلبی نوشته بودم را برایم ارسال کند. همان سالها روزآنلاین نخستین روزنامهای بود که سرانجام توانستم نامم را در آن ببینم و هر چند هیچ وقت برای روزآنلاین کار نکردم، اما اینجا را همیشه خانه خودم میدانم. گمان دارم بسیاری از روزنامهنگاران ایرانی، همین احساس را به روزآنلاین دارند: مأوای گرمی برای همگان.