آزاده کیان استاد پژوهشگر مرکز تحقیقات ملی فرانسه و دانشگاه پاریس هفت درگفت وگو با روز بسته پیشنهادی ایران به غرب را در راستای سیاست های ماجراجویانه محموداحمدی نژاد درحوزه سیاست خارجی دانسته و آن را نشانه جدی نبودن و عدم آمادگی دولت تهران برای مذاکره جدی با غرب می داند. این گفت وگو را می خوانید.
درپاسخ به بسته پیشنهادی ایران به غرب که دران اشاره ای به برنامه هسته ای ایران نشده است کشورهای غربی گفته اند که تنها موضوعی که برایشان مهم خواهد بود در مذاکرت پرونده هسته ای تهران است . آیا این بسته می تواند در نهایت نگرانی های غرب را مرتفع کند؟
بسته پیشنهادی ایران درواقع دهن کجی به نگرانی هایی است که در غرب نسبت به برنامه هسته ای ایران وجود دارد. این نگرانی می تواند نگرانی واقعی باشد و می تواند غیرواقعی باشد. یعنی ممکن است این برنامه به هیچ وجه نظامی هم نباشد اما از آنجا که مقامات جمهوری اسلامی همکاری نمی کنند و مثلا آقای احمدی نژاد اعلام کرده که به هیچ وجه حاضر نیست حول مساله هسته ای مذاکره ای داشته باشد، به نگرانی ها دامن می زنند. این رویکرد نشان دهنده این است که آقای احمدی نژاد یک سیاست ماجراجویانه را در پیش گرفته و بی اعتنایی کامل به این نگرانی ها دارد. اگر مقامات جمهوری اسلامی اعلام می کنند برنامه هسته ای ایران نظامی نیست وصلح آمیزاست و خواهان انرژی هسته ای صلح آمیز هستند باید از طریق همکاری وهمیاری که درسطح بین المللی انجام می دهند به اهداف خود برسند نه اینکه در پاسخ به نگرانی های بسیار جدی کشورهای غربی، یک بسته پیشنهادی بدهند که در آن از تنها چیزی که صحبت نشده همین برنامه هسته ای است.
به نظر من نتیجه این ماجراجویی ها وبی اعتنایی ها چیزی نمی تواند باشد جز تشدید تحریم ها برعلیه کشور و انزوای بیش از پیش ایران در صحنه بین المللی. افکار عمومی بین المللی نیز پس از انتخابات به خاطر تقلب های رخ داده، خشونت ها، شکنجه ها وزندان کردن های بی سابقه چهره منفورتری از دولت فعلی ایران مشاهده می کند و این موضوع می تواند پیامدهای خیلی خطرناکی برای کشور داشته باشد که یکی از این پیامد ها تحریم های شدیدتر اقتصادی وتکنولوژیکی علیه ایران است. پیامدهای بدتر هم می تواند به همراه داشته باشد.
برخی معتقدند دولت ایران گمان می کند که رابطه با غرب برایش سودی ندارد وامورش با رابطه با کشورهایی مانند چین وروسیه وونزوئلا مرتفع می شود . موضع گیری های بعد از انتخابات ومتهم کردن کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس وحتی فرانسه به دخالت درایران - درحالی که این سه کشوراصلی مذاکرات ۱ + ۵ هستند - هم شاید درچنین راستایی باشد . آیا این تحلیل درست است؟
ارتباط شفاف ونزدیک ایران و غرب مستلزم این خواهد بود که ایران بسیاری از مسائلی که برای افکار عمومی غرب مهم است مثل احترام به حقوق بشر ودموکراسی ومسائلی از این دست را مورد توجه قرار دهد. یعنی این ارتباط، به نوعی مستلزم باز کردن سیستم سیاسی ایران است. به نظر نمی رسد که دولت فعلی به خصوص بعد از انتخابات بحث برانگیزی که انجام شد به نفعش باشد که بخواهد حتی روابط معمولی را با دموکراسی های غربی داشته باشد.
به چه علت؟
نتایج و پیامدهایی که این روابط می تواند برای حداقل دولت فعلی - اگر همه نظام را هم نگوییم - نتایجی نیست که مورد علاقه بسیاری از قدرتمندان جمهوری اسلامی باشد. به همین دلیل هم اساسا بسته پیشنهادی ایران طفره رفتن از وارد شدن به مذاکرات جدی وهمه جانبه با کشورهای غربی- چه ایالات متحده آمریکا وچه کشورهای اروپایی- است. اساسا جناحی که الان قدرت است در ایران - یعنی انحصارطلب ترین بخش حکومت- تلاش کرده همواره با تنش زایی چه در سطح بین المللی وچه در سطح داخلی ومنطقه ای خودش را در قدرت حفظ کند. واضح است که اگر اینها بخواهند به صورت جدی با کشورهای غربی مذاکره کنند مقدار زیادی از این تنش ها کاهش پیدا خواهد کرد و درنتیجه به یک نوعی به ضرر خودشان تمام خواهد شد. الان هر اتفاق نامناسبی که در حوزه های مختلف اقتصادی وفرهنگی و سیاسی رخ می دهد غرب را متهم می کنند. اخیرا آقای خامنه ای درسخنرانی که داشتند همه علوم اجتماعی وانسانی را به این عنوان که غربی است زیر علامت سوال بردند که این تنها یک بخش کوچکی از ماجراست. اگر بخواهند اینها با غرب تعامل داشته باشند دیگر چه کسی را باید محکوم کنند وقتی اقتصاد ورشکسته است و آماربیکاری وجرم وجنایت وابتلا به مواد مخدر بالاست؟ به همین ترتیب، وقتی که دموکراسی خواهی درآحاد مردم ایران وجود دارد واین آقایان با بحث اینکه منتقدان می خواهند انقلاب مخملی کنند خواست های مردم را سرکوب می کنند، وقتی پای میز مذاکره بنشینند این بهانه ها را از دست خواهند داد. به طور کلی، تعامل با غرب به نفع این دولت تمامیت خواه نیست.
برخی از مسوولین فکر می کنند که فشار خارجی و تهدیدها را می توانند برای استحکام داخلی خودشان از طریق ایجاد جو پلیسی وامنیتی مورد استفاده قرار دهند. آیا چنین تحلیلی بعد از انتخابات اخیر هم کاربرد دارد؟
الان وضع درایران پس از انتخابات تغییر بسیار مهمی کرده است. بحران مشروعیتی که دولت احمدی نژاد و آقای خامنه ای با آن مواجه هستند و فشارهای بین المللی از جمله تحریم ها که باعث نزول بنیه اقتصادی جامعه شده، همه باعث شده اند که اگر تحریم های جدی تری علیه ایران وضع شود به ضرر حاکمان جمهوری اسلامی تمام شود. چرا که در زمینه سیاسی فعلی که همراه با نارضایتی های گسترده است، می تواند به ایجاد طغیان و ناآرامی های خودجوش در سطح کشور منجر بشود. بنابراین چنین سیاستی به نفع دولت فعلی تمام نخواهد شد. آنچه به نفع دولت فعلی تمام می شود حمله نظامی به نیروگاه های اتمی ایران است. برای اینکه یک ناامنی و وضعیتی را در کل منطقه ایجاد می کند که تبعاتش طوری خواهد بود که قدرتمندان فعلی ایران را تحکیم می کند. اما تحریم های اقتصادی می تواند باعث شود مردمی که ناراضی هستند ونارضایتی شان را در انتخابات اخیر نشان دهند به اشکال غیرقابل تصوری اعتراض خود را نشان بدهند واین به ضرر حکمرانان ایرانی خواهد بود.