اهمیت و ویژگی تحریم های اقتصادی اخیر در کجاست؟ سئوالاتی از این دست را این بار با دکتر مهدی ممکن، نویسنده و فعال سیاسی در میان نهاده ایم. او ضمن اشاره به اینکه “در روابط بین المللی اقتصادی چند فاکتور عمل می کند که می تواند تحریم هایی از این نوع را در حد زیادی بی اثر بکند” می گوید: “اگر قرار باشد دولتی به مردم خودش دروغ بگوید. فرافکنی کند؛ با تأکید به دشمن و دشمنان و شعاردادن ها، بخواهد ضعف های خود را بپوشاند، امکان موفقیت او و امکان به سلامت درامدن آن جامعه از این وضع خیلی کم است.”
این مصاحبه را می خوانیم
اهمیت و ویژگی تحریم های اقتصادی اخیر در کجاست؟
من در باره اصل مسئله تحریم در جهان فعلی به طور کلی مقدمه ای باید بگویم و آن اینکه تحریم اقتصادی در مناسبات و روابط فعلی که در جهان حاکم است، معنی و مفهوم خود را از دست داده؛ و این را از دو منظر میشود نگاه کرد. یکی از منظر روابط بین المللی اقتصادی، و شکلی که الان این روابط در کشورهای مختلف دارد؛ و دیگری از زاویه روابط پنهانی حکومت های تحریم گر با کشورهای مورد تحریم. در روابط بین المللی اقتصادی چند فاکتور عمل می کند که می تواند تحریم هایی از این نوع را در حد زیادی بی اثر بکند؛ اولین آنها مافیای دلالی است که در همه جا حضور دارد و می تواند از آن محدودیت های اقتصادی که می خواهند علیه کشوری اعمال کنند، جلوگیری کند و البته در جهت منافع. با کشوری که مورد تحریم قرار گرفته است وارد معامله می شوند و همه شرایط خود را تحمیل می کنند و در واقع ریشه های اقتصادی جامعه مورد تحریم را می مکند. این بخصوص در رابطه با کشورهایی که بند ناف اقتصادی شان به یک ثروت ملی ـ در مورد ایران نفت ـ بسته شده است و می خواهند از طریق فروش آن به هر قیمتی پول به دست بیاورند، بیشتر مشهودست.عامل دیگری که مفهوم تحریم های اقتصادی را تغییر می دهد، روابط پشت پرده کشورها ست که در عین اعلام تحریم و تبلیغات بر روی آن، در اشکال پنهان بسیاری وارد معاملات مختلف با آن کشورها می شوند و البته همیشه هم بهانه منافع ملی کشور خودی است.
یعنی به چه شکلی؟
شما اگر در همین مسئله ای که میان دولت فرانسه و دولت ایران بر سر آزادی خانم ریس، روزنامه نگاری که در واقع در ایران به گروگان گرفته شده بود، نگاه کنید، این معاملات را می بینید. بارها سارکوزی رئیس جمهور فرانسه اعلام کرد که: خیر! من وارد معامله نمی شوم و قاتل دکتر بختیار را با این روزنامه نگار معاوضه نمی کنم. ولی در عمل دقیقاً همین اتفاق افتاد. در مسائل اقتصادی هم همین روندها به نوعی دیگر می تواند اتفاق بیافتد.
و تأثیر تحریم ها بر جامعه ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ آنچه به رابطه مردم با یکدیگر و آنچه به رابطه حکومت و مردم با یکدیگر مربوط میشود؟
در این زمینه که تحریم های اقتصادی به مردم عادی در کشور مورد تحریم آسیب برساند و یا حداقل میزان این آسیب بر می گردد به رابطه آن دولت با مردم خودش. اگر رابطه دولت با مردم خود، رابطه ای سالم، شفاف و بر اساس اعتماد متقابل باشد، می تواند از تحریم جان سالم به در ببرد و فشاری هم اگر بر روی مردم هست زودتر به پایان برسد. من خوب به یاد دارم که دولت دکتر مصدق به شکلی مورد تحریم اقتصادی قرار گرفت. ولی چون مورد اعتماد مردم بود، چون توانسته بود اعتماد سازی بکند و رابطه اش با مردم روشن و شفاف بود، همان تحریم اقتصادی توانست ظرفیت های بسیاری را در ملت بارور کند و نیروی زیادی را به حرکت دربیاورد. ابتکارات زیادی در زمینه های مختلف و تلاش جمعی، حتی منجر به ارتقای سطح تولید شد. دکتر مصدق اوراق قرضه چاپ کرد و مردم خیلی خوب استقبال کردند و خریدند. خاطرم هست او از کارمندان دولت خواست که بعضی ها هر سه ماه یکبار حقوق بگیرند و آنهاهم تحمل کردند. اما یادمان باشد که در همان سه سال چه کار بزرگی کرد دکتر مصدق. یعنی هر روز از طریق رادیو تهران به مردم گزارش کارش را می داد و در تمام این مدت ندیدیم که او یک شعار مرگ بر انگلیس یا حتا مرگ بر دشمن بدهد. یعنی نمی خواست و احتیاجی نداشت که فرافکنی بکند. شکل حکومتش مبتنی بر شفافیت و اعتماد سازی بود و خب، مردم هم خیلی خوب این را می فهمیدند و به او اعتماد کردند و پایداری کردند. ولی برگردیم به شرایط امروز. اگر قرار باشد دولتی به مردم خودش دروغ بگوید. فرافکنی کند؛ با تأکید به دشمن و دشمنان و شعاردادن ها، بخواهد ضعف های خود را بپوشاند، امکان موفقیت او و امکان به سلامت درامدن آن جامعه خیلی کم است.
حتی ممکن است حرفی که می زند حرف درستی باشد؛ کمااینکه الان غنی سازی اورانیوم یک حرف حقی است. منتها از این حرف حق به عنوان “کلمه الحق و…باطل” نباید استفاده شود به امید آنکه آن را سرپوش اعمال منفی خودش قرار دهد این است که در این مشکلی که برای کشور ما پیش آمده باید دید که میزان چنین اعتمادی میان حکومت فعلی و مردم ایران چقدر هست که این قضاوتش از خارج مشکل است.
آیا شما تأثیر اجتماعی هم برای این تحریم ها قائل هستید؟ مثلاً مردم ناراضی، فعالان جنبش اعتراضی یا جنبش سبز، درنتیجه تأثیر اقتصادی این تحریمها با وضعیت جدیدی در جامعه مواجه خواهند شد؟
بر اساس آنچه امروز می بینیم و اخبارش می رسد، خب این ملت به یک شکلی به گروگان گرفته شده است. نخبگان شان اکثراً زندانی هستند. بسیاری از کسانی که این حاکمیت می توانست از مشاورت شان استفاده کند، برکنار شده اند. دولتی که سازمان های مدیریتی را منحل می کند، سازمان برنامه و بودجه کشور را منحل می کند، تکلیفش روشن است. بر همین اساس هم الان استفاده های کلان اقتصادی دارد به عده خاصی ـ حتی در شرایط تحریم ـ می رسد و طبیعی است که طبقه متوسط که بار جنبش را به دوش می کشد و طبقات فرو دست هر روز وضعشان بد تر می شود. ضمن اینکه الان با کاهش هر روز بیشتر تولید مواجه هستیم و تنگدستی بیشتر مردم.
جنبش سبز در این میان نقشی می تواند، یا باید داشته باشد؟
ببینید؛ آنچه که مشهود است و ما در رفتار رهبران جنبش سبز می بینیم این است که سعی بر اعتماد سازی میان خودشان و مردم دارند. میزان موفقیت و حضور آنها هم در این میان برمی گردد به میزانی که در این اعتماد سازی موفق شوند؛ و این مسئله که وقتی مردم تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار بگیرند و فضا خیلی بدتر از این شود، رابطه آنها با جنبش سبز به چه وضعیتی در بیاید، که پیش بینی این برای من خیلی آسان نیست. ولی می توان به طور کلی گفت که کی چگونه حرکت می کند؟ البته به نظر من نحوه حرکت جنبش سبز تا کنون به نوعی بوده که توانسته مثبت واقع بشود؛ به ویژه که مبتنی است بر تجربیات هشت ساله دولت آقای خاتمی که به نظر من تجربیات مثبتی بوده است. اما اینکه مشخصاً شدت گرفتن تحریم ها می تواند موجب تقویت یا تضعیف این جنبش شود، من در حال حاضر نمی توانم پاسخی داشته باشم.