کنارهگیری سیدمحمد خاتمی از روند رقابت انتخابات88 قطعی بهنظر میرسد. اینک میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد اصلی اصلاحطلبان برای خردادآتی محسوب میشوند. در سمت محافظهکاران نیز، نامزدی محمود احمدینژاد قطعی است. اما هنوز “بازی” اصلی آغاز نشده است و چگونگی انجام ، روند، و فرجام انتخابات مهم و پیچیدهی ریاستجمهوری دهم را نمیتوان حتی در این فاصلهی دو ماهه تا روز انتخابات، مورد ارزیابی قرار داد.
آخرین شواهد و گمانهزنیها و دادههای موجود نشان از آن دارد که باید انتخابات دو ماه آینده را بدون حضور محمدباقر قالیباف و عبدالله نوری نظاره کرد. هرچند باید تا نیمهی اردیبهشت ماه صبر کرد؛ اما به نظر میرسد که حضور قالیباف تقریبا” منتفی است. شهردار تهران در شرایطی که مطرحترین و رایآورترین نامزد انتخابات (خاتمی) از رقابتها کناره گرفته است، میتوانست یکی از جدیترین رقبای احمدینژاد محسوب شود. بحث نامزدی عبدالله نوری نیز تقریبا” - دیگر- منتفی است. گو اینکه کاندیداتوری این هر دو چهرهی شاخص، هنوز بهصورت قطعی و صد درصد، پایان یافته نیست؛ و همین، خود انتظارها و اتخاذ تصمیمها را به سهم خود، در تعلیق نگه داشته است.
در فضای موجود، میرحسین موسوی را اما میتوان یکی از شانسهای اصلی فرجام انتخابات یا دستکم، یکی از دو نفر راهیافته به دور دوم دانست. نفر دیگر، علیالحساب - و به گونهای قابل حدس- رییسجمهور کنونی است. اما “بازی ادامه دارد”. علی اکبر ولایتی - که مدتهاست نام او بهعنوان نامزد بالقوه مطرح است- و علی لاریجانی - که با وجود همهی تعارفها و انکارها همچنان مورد رجوع و مطرح و مدعی رقابت است- دو نامزدی هستند که میتوانند در کنار دو کاندیدای پیش گفته (موسوی و احمدینژاد) رقابت را در انتخابات 22خرداد، جدیتر و نتیجه را غیرقابل پیشبینیتر سازند. بهاحتمال زیاد از دو نام اخیر (ولایتی و لاریجانی) یکی (و بهویژه اولی) وارد صحنهی رقابت خواهد شد و حامیان مخصوص و نعریف شدهای را از جناح راست، با خود همراه خواهد ساخت.
اما با وجود اینها، باز هم نمیتوان صحنهی رقابت انتخاباتی آتی را پایان یافته دانست. یک نامزد سایه (و حداقل، تاکنون خاموش) میتواند چنان که احمدینژاد فرجامی متفاوت برای انتخابات 84 رقم زد، نتیجهی انتخابات 88 را دگرگون سازد. این شخص میتواند طهماسب مظاهری، یا شخصیت دیگری چون او - و دارای ویژگیهایی چون او- باشد.
اینچنین، بسیار زود است که بتوان در مورد نتیجه و فرجام انتخابات آتی، وارد هرگونه اظهارنظر شد. این مهم را - بهنظر میرسد که- هسته مرکزی قدرت در نظام جمهوری اسلامی نیز دریافته است. البته، آشکار است که با کنارهگیری و انصراف خاتمی از رقابتهای انخاباتی، “مشکل” خاصی برای چهار سال آتی وجود نخواهد داشت؛ مشکلی از آن دست که مدیران ارشد کیهان با ورود خاتمی از آن در هراس افتاده بودند و به اشکال گوناگون، آن را ابراز میکردند. با کنار رفتن خاتمی، حالا دیگر حتی بحث دلواپسی در مورد چگونگی شمارش آراء نیز کمتر مطرح است؛ و محتمل دیگر نگرانی چندان زیادی برای وقوع تخلف معنادار و تقلب گسترده وجود نخواهد داشت؛ چراکه نامزدهای مطرح، جملگی - و به تمامی- ذیل نظام سیاسی قابل تعریفاند و «بازی» معنادار و متفاوتی را آغاز نخواهند کرد و دامن نخواهند زد.
البته چنانچه مواضع میرحسین، از آنچه که در کنفرانس مطبوعاتیاش مطرح شد، به گونهای محسوس، “تند”تر شود؛ یا اقبال اجتماعی گسترده و فزایندهای را به او شاهد باشیم؛ یا مناسبات و تعاملات او و ستادش با “غیرخودی”ها، بهویژه نیروهای ملی-مذهبی ( اعم از نهضت آزادی و شورای فعالان ملی-مذهبی) پررنگ و جدی شود؛ یا حضور آن دسته از اصلاحطلبانی که تمامیتخواهان نسبت به حضورشان در ساخت قدرت، حساساند، در ستاد و پیرامون میرحسین، بیشتر و مشهودتر شود؛ در آنصورت این احتمال وجود دارد که “فشار”های گوناگون بر او از سوی اقتدارگرایان و تمامیتخواهان - بهصورت مستقیم و غیرمستقیم- وارد و اعمال شود و مانعتراشیها و مقاومتها علیه وی، بهشکل معناداری افزایش یابد. در غیر اینصورت، همین که با آمدن میرحسین، خاتمی کناره گرفته است، یا روزنامه اطلاعات (به مدیرمسئولی محمود دعایی، منصوب شده و نمایندهی رهبری) امکانات کنفرانس مطبوعاتی وی را فراهم میکند و فردای این برنامهی انتخاباتی، صفحهی نخست خود را برای تبیین مواضع میرحسین در اختیارش قرار میدهد، به قدر لازم شاهد وجود دارد که ورود او و همراهانش به بلوک قدرت، نباید چندان، خاطری را مکدر و مشوش سازد و “برنامهها”یی را بههم ریزد.
بازی انتخابات ادامه دارد؛ حتی در سطحی که کروبی در آن فعال است؛ دبیرکل حزب اعتمادملی از این پتانسیل برخوردار است که با طرح برخی شعارها و بیان مواضعی حقوقبشری، اقبالی غیرمترقبه به خود را دامن زند؛ این احتمال نیز وجود دارد که با افزایش محبوبیت اجتماعی میرحسین و بسط تعاملات اجتماعی ستاد او، کروبی در دقیقهی نود بازی، با وجود همهی اظهارات هفتههای اخیر، به نفع رقیب اصلاحطلب خود از صحنهی انتخابات کناره گیرد.
برای داوری درخصوص نتیجه و روند پیشرفت رقابتهای انتخابات آتی، بهنظر میرسد که هنوز باید منتظر ماند و دستکم باید تا نیمهی اردیبهشتماه (زمان ثبتنام نامزدهای ریاستجمهوری) صبر کرد. این صبوری بهویژه از این جهت که مشخص شود آیا نامزدی جدی از اردوگاه اقتدارگرایان و محافظهکاران (اشخاصی چون ولایتی، لاریجانی و قالیباف، و نه افرادی چون محسن رضایی یا مصطفی پورمحمدی) پا به صحنهی رقابت خواهد گذاشت یا خیر، مهم و تعیینکننده است. چرا که - چنان که به اجمال اشاره شد- بهنظر میرسد رقابت در دور نخست انتخابات آتی، نه بین دو نامزد اصلی و بهصورت دوقطبی که بین سه نامزد و به شکل سه ضلعی خواهد بود؛ اگر نگوییم که مربعی از رقبا (در چهارگوشهی سیاست رسمی) بر سر تصاحب قوه مجریه، گود بازی را گرم خواهند کرد. شواهد نشان میدهد که تکلیف انتخابات ریاستجمهوری دهم، چونان انتخابات پیشین (84) در دقایق پایانی بازی مشخص خواهد شد.