کارگردان فیلم عیار 14- پرویز شهبازی- بعد از پایان فیلم در اعتراض به تیتر بولتن روزانه جشنواره با این عنوان که “ می ترسم خجالت بکشم” نشست مطبوعاتی را ترک کرد. چرا؟
نگاهی به فیلم عیار 14
مرد تنهای وسترن
کارگردان، نویسنده فیلمنامه و تهیه کننده: پرویز شهبازی- مدیر فیلمبرداری: علی لقمانی- موسیقی: انتخابی- بازیگران: محمدرضا فروتن، کامبیز دیرباز، پوریا پورسرخ، مهشید افشار زاده.
خلاصه داستان: فروتن در چند سال پیش با شکایت از دیرباز او را را به زندان افکنده است. حال دیرباز باز می گردد و فروتن فکر می کند او قصد انتقام گرفتن را از او دارد. پس دائم از ترس می گریزد در حالیکه دیرباز به هیچ وجه چنین قصدی ندارد.
فیلم عیار 14 آخرین ساخته پرویز شهبازی واپسین فیلم ایرانی بخش بین الملل بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر بود. فیلمی که اگرچه مورد توجه منتقدان قرار گرفت، اما از فیلم تحسین شده پیشین شهبازی، نفس عمیق، چند پله پایین تر می ایستد.
اکران نفس عمیق در سال 1381 اتفاقی خجسته برای سینمای ایران بود. فیلمی پوچ گرا که با دقت سازنده اش در ارائه جزئیات نوید تازه نفسی را می داد که بسیار به سینما علاقه دارد. جوانان آس و پاس و بی هدف این فیلم توانستند تصویر مناسبی را از دوران خود ادامه دهند.
شهبازی بعد از این فیلم دیگر فیلمنساخت و فیلمنامه به آهستگی را برای مازیار میری نوشت. زمان گذشت و او تمام این سال ها را روی فیلمنامه عیار 14 کار کرد. فیلمی که بسیاری به دیدن و درخشیدن ان در جشنواره فیلم امسال دلخوش بودند.
شهبازی که خود تهیه کننده فیلم تازه اش بود زمان مناسبی را صرف فیلمبرداری کرد و برای گرفتن صحنه های برفی فیلم یک سال صبر کرد. صداگذاری فیلم هم سه ماه زمان بردکه به حق شنیدنی است. سکانس نهایی فیلم را هم عباس کیارستمی فیلمبرداری کرده است. شهبازی پیش از نمایش فیلم آن را به هیچکس، حتی صمیمی ترین دوستانش هم نشان نداد و ان را به زمان جشنواره و روی پرده موکول کرد.
فیلم به نمایش در آمد. شیوه و شمایل وسترن گونه فیلم بسیاری را خوش آمد. اما همه می گفتند که نفس عمیق فیلم دیگری بود. فیلم پیشین شهبازی سرشار از جزئیاتی بود که جای آنها در فیلم تازه فیلمساز خالی به نظر می رسد.
شخصیت اصلی فیلم طلافروشی در شهری غریب و بدون مشخصات شناسایی است. او فکر می کند رفیق قدیمی اش بازگشته تا از او انتقام بگیرد. طلافروش دائم از این تفکر و توهم فرار می کند. او حتی سراغ کلانتری می رود و ورود دوباره مرد را به انها خبر می دهد. تا اینجای کار باید یاد این افتاده باشید که شهبازی نیم نگاهی به فیلم صلاه ظهر فرد زینه مان داشته است، اما با تغییر در جایگاه اجتماعی شخصیت ها.
فضاسازی کلی فیلم نیز با فیلمبرداری خوب لقمانی به شهبازی کمک کرده تا بتواند عسرت و شرایط بد زندگی ضد قهرمان هایش را با سردی و سختی رفت و آمد در برف بیامیزد. فروتن و دیرباز هم آنقدر جذاب هستند که بتوانی ترس و بی روحی را در چهره شان باور کنی. دیرباز به شهر می آید اما نه به قصد انتقام. فروتن در صحنه انتهای فیلم نیز نه به دست دیرباز که به وسیله اوهام خود کشته می شود.
شهبازی به این ترتیب زاویه قضاوت تماشاگر را دستخوش تردید می کند. او تا انتها داستان خود را پیش می برد بدون اینکه کوچکترین سرنخی را در اختیار تماشاگر بگذارد. با تمام تلاش های شهبازی فیلم چندان در طول پیش نمی رود و بیشتر در عرض محدود می ماند. گسستی که حوصله تماشاگر از ریتم کند فیلم به دست می اورد ارتباط او را با صحنه قطع می کند و شهبازی باید دائم تلاش کند این ارتباط را با اتفاقی کم رنگ و کوچک برقرار سازد.
در این میان شخصیت دومی هم وجود دارد که پوریا پورسرخ نقش او را بازی می کند. فیلمساز هرجا حس می کند ریتم به ملال افتاده و از دیگر سو نمی خواهد مچ خود را نیز باز کند از این شخصیت دوم استفاده می کند.
در فیلم صلاه ظهر زمان واقعی و دراماتیک به همنشینی کامل می رسند تا مخاطب با دقایق به ظاهر پایانی کلانتر فیلم که همه مردم شهر او را در برخورد با خلافکاران تنها گذاشته اند همذات پنداری کرده و برای کلانتر فیلم دل بسوزاند. اما اینجا داستان کاملا بسط پیدا می کند.
شخصیت ها در یک زمان معین سراغ هم نمی آیند. این مسئله امکان جزئیات پردازی را از کارگردان می گیرد. زیرا در فیلم زینه مان کارگردان دیگر نیازی به چفت و بست روابط و حادثه های میانی پیرنگ نداشته و یکسره واقعیت و تعلیق را بیان داشته است.
اما در عیار 14 شهبازی با توجه به علاقه اش در واقع گرایی به دلیل عدم ارج گذاشتن کافی به داستان جزئیات را فدای به سامان رساندن کارش کرده است. فیلم بسیار زیاد قابلیت دارد که زمانش را فشرده کرد تا به نتیجه مطلوب رسید.
پرویز شهبازی بسیار روی عیار 14 تعصب دارد و همین مسئله کمی ما را نگران می کند که پس از نمایش فیلم با گارد بسته مقابل تماشاگران آن قرار بگیرد.