یک مقام مسوول سازمان بهزیستی از ترویج الگوی دوستی با جنس مخالف در سنین زیر 6 سال ابراز نگرانی کرده و در عین حال در صحبتهای خود از یک آمار نگران کننده هم پرده برداشته است: سن آغاز “اعتیاد به سیگار” در ایران به 10 سالگی رسیده است.پیش از این هم اعلام شده بود که در سال 90 بیش از چهار هزار کودک زیر 14 سال ازدواج کردهاند تا مشخص شود کودکان و نوجوانان ایرانی بیش از پیش در معرض انواع آسیبهای اجتماعی قرار گرفتهاند.
سیگار یا دوست دختر رابین هود؟!
فرهاد اقطار، مدیرکل پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نگران این است که کارتونهای خارجی، دوستی با جنس مخالف را به کودکان زیر 6 سال هم آموزش میدهد و به عنوان مثال “در کنار رابین هود هم یک دختر وجود دارد.”
او از ساخت نخستین بازی رایانهای در زمینه آموزش پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و آموزش مهارتهای زندگی هم خبر داده و گفته است که پنج هزار نسخه از آن به طور رایگان در اختیار کودکان بالای 9 سال قرار میگیرد. دلیل انتخاب این طیف سنی هم خطراتی عنوان شده که آنان را تهدید میکند از جمله اینکه “اعتیاد به دخانیات در کشور از 10 سالگی آغاز میشود.”
پیش از این هم چند مقام مسوول از افزایش تعداد دانشآموزان سیگاری و معتاد ابراز نگرانی کرده بودند اما آمار دقیقی در این مورد در دست نیست و ارقام و گزارشها با توجیه محرمانه بودن، مخفی نگاه داشته میشود. البته چند سالیست که آمار دانش آموزان معتاد از سوی مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور ۳۰ هزار نفر عنوان میشود. حتی با در نظر گرفتن اینکه این عدد طی چند سال اخیر ثابت بوده، ۳۰ هزار دانش آموز معتاد زیر ۱۸ سال، رقم هولناکی است. در مقابل اعتراضات و انتقادات به کاهش سن اعتیاد تا مدارس راهنمایی و دبیرستان، حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده است: “بنده اگر آمار دانش آموزان معتاد را هم داشته باشم ارائه نمیکنم… من منکر نیستم که عدهای دانش آموز معتاد داریم اما شما بگویید کجای کشور معتاد وجود ندارد؟” و فرمانده نیروی انتظامی هم در مقام پاسخگویی به وزیر، از واقعیت دیگری پرده برداشته: “آموزش و پرورش دانش آموزان معتاد را اخراج میکند و بعد میگوید معتاد نداریم. به همین دلیل اکثر معتادان ما از ترک تحصیلیها هستند.”
رئیس اداره بهداشت مدارس وزارت بهداشت در آبان سال ۹۰ اعلام کرد: “الگوهای مصرف سیگار به سمت مصرف قلیان در بین نوجوانان تغییر یافته به طوری که رشد مصرف سیگار در دخترها بیشتر از پسرها و رشد مصرف قلیان در پسرها بیشتر از دخترها است.”
گلایل اردلان توضیح داده بودکه “وقتی علت را از پسرها و دخترها جویا شدیم 26 درصد لذت از بوی سیگار را به عنوان دلیل مصرف دخانیات عنوان کرده اند؛ 16.5 درصد از کاهش اضطراب نام بردهاند که این دلیل در دخترها دو برابر بیشتر از پسرها مطرح شده و 27 درصد هم گفتهاند که مصرف دخانیات برایشان عادت شده است.”
افزایش عروس و دامادهای خردسال
همواره اخباری از رواج ازدواج کودکان در مناطق جنوبی و یا استانهای محروم کشور منتشر میشود اما بنا بر اعلام مدیرکل ثبت احوال استان تهران در سال گذشته (1390) 75 دختر یا پسر که کمتر از 10 سال داشتهاند در استان تهران ازدواج کرده و سه هزار و 929 دختر و پسر 10 تا 14 ساله پای سفره عقد نشستهاند. ضمن اینکه 19 هزار و 237 عروس و داماد هم 15 تا 19 ساله بودهاند.
این آمار، آنهم در استان تهران، تایید کننده روندی نگرانکننده است که پیش از این عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره آن هشدار داده بود. به گفته فرشید یزدانی و بر طبق آمارهای سازمان ثبت احوال کشور، میزان ازدواج دختران زیر 15 سال در سال 85 نسبت به کل ازدواجها 3.2 درصد بود که با بیش از 45 درصد افزایش در سال 89 به 4.9 درصد رسید.
همچنین اعلام شد که هر سال حدود 40 هزار نفر به آمار کودکان ازدواج کرده، اضافه میشود. به طوری که در سال 85، 950 هزار کودک ازدواج کرده وجود داشته که حدود900 هزار نفر از این کودکان دختر بودند و 70 هزار نفر از این تعداد 10تا 14 ساله. در سال 89 هم حدود 43 هزار آمار ازدواج دختران زیر 15سال ثبت شده است.
قانون در دوران حکومت پهلوی سن ازدواج را برای دختران ۱۸و برای پسران ۲۰سال تعیین کرده بود مگر با اجازه دادگاه. این قانون در جمهوری اسلامی، آخرین بار در سال 1381 با وجود مخالفت شورای نگهبان از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام به این شکل در آمد: “عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳سال تمام شمسی و پسر، قبل از رسیدن به سن ۱۵سال تمام شمسی، منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.”
گزارشهای فراوانی موجود است که تشخیص دادگاه نیز به کسب مشورت از پزشکی قانونی و طرح چند سئوال ساده از دختر خردسال منحصر و با تاثیر از عرف منطقه به راحتی صادر میشود.
این در حالیست که بر اساس کنوانسیون جهانی حقوق کودک، تمام افراد زیر ۱۸ سال کودک به حساب میآیند و کارشناسان معتقدند که فرد تا پیش از این سن، قدرت لازم برای تعیین مصلخت خود و انتخاب همسر را ندارد و از میزان رشد و آموزش کافی برای ایفای نقش در زندگی زناشویی برخوردار نشده است.
اما دستورات شرعی در مورد سن بلوغ دختران و پسران باعث شده تا قانونگذار در جمهوری اسلامی توجهی به این مضرات نداشته باشد و دخترانی با رسیدن به سن 9 سال راهی خانه شوهر شوند. تلاشها و هشدارهای کارشناسان هم در نهایت منجر به تشکیل “کارگروه ویژه ازدواج کودکان زیر ۱۰ سال” از سوی مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری شد تا این موضوع را “ساماندهی” کند، نه حتی مقابله و مخالفت.
در آخرین واکنش به این معضل، دکتر اماناله قراییمقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با “قانون” عنوان کرده است: “در برخی از شهرستانهای کشور ازدواج کودک زیر 10 سال عرف محسوب میشود و اگر بگوییم این ازدواجها قانونی نیست، مطمئنا به این منع قانونی توجهی نخواهند کرد. آنها معتقدند که طبق شرع اسلام عمل میکنند و قانون نمیتواند مانعی برای این کار شرعی آنها باشد.”
او توضیح داده است: “شهرستانهای استان تهران از جمله ورامین، پاکدشت، رباطکریم، شهریار و کرج مناطق مهاجرپذیر هستند و از هر قومیتی در این مناطق سکونت دارند و طبعا همچنان به همان آداب و رسوم و عرفهایی که به آن پایبند بودند عمل میکنند. در شهرستانهای استان تهران خانوادههای بسیاری وجود دارند که از فقر مالی بالایی برخوردارند و برای اینکه لااقل از هزینههای دختران خود خلاصی پیدا کنند، به خواستگاران دختران خود در هر سنی پاسخ مثبت میدهند، بدون اینکه حقی را برای فرزند خود قائل باشند.”
به اعتقاد این جامعهشناس دختران خردسالی که در سنین پایین مجبور به ازدواج می شوند به دلیل آنکه نتوانستهاند دوران کودکی و نوجوانی خود را به درستی طی کنند به مرور زمان دچار بیماری روحی و روانی میشوند و خودکشی، فرار از خانه، روی آوردن به روسپیگری و طلاق در انتظار آنهاست: “در برخی از شهرستانها که دختران با مردان پیر و سن بالا ازدواج میکنند، مسلم است که از لحاظ جسمی آسیبپذیر خواهند بود و از سوی دیگر به خاطر ضعف قوای جسمانی در مردان سالخورده، این دختران جوان برای رفع نیاز جنسی خود رو به مردان جوان میآورند که از آن به عنوان روابط فرازناشویی یاد میشود.طی پژوهش علمی که بنده در کرج در مورد زنان روسپی انجام دادم به این نتیجه رسیدم که 10 الی 15 درصد این زنان روسپی در سنین 10 الی 14 سالگی مجبور به ازدواج شدهاند. این افراد از نظر اجتماعی سرخورده میشوند و به خاطر محرومیتهای جسمی و جنسی به سمت روسپیگری روی میآورند.”
از نگاه فریده غیرت وکیل دادگستری و از فعالان حقوق زنان نیز “زمانی که دختر کودکی میخواهد تشکیل خانواده بدهد شاید از نظر فیزیکی رشد کرده باشد، اما شاید تحمل مسائل زناشویی را نداشته باشد و حتی درک درست و صحیحی از وظایف و مسئولیتهای خود در قبال خانواده و جامعه نداشته باشد. از سوی دیگر هنوز خانواده قوام نیافته، شاید دارای فرزند هم شوند و بعد از مدتی زوجین به هر دلیلی اگر تصمیم به متارکه و طلاق بگیرند، نه تنها خود آسیب میبینند بلکه به خاطر تصمیم اشتباهی که در ابتدا گرفته شده، جامعه نیز متضرر میشود.”
به این ترتیب فقر اقتصادی و فرهنگی خانوادهها که به ازدواج دختر خردسال به عنوان راهی برای کاهش هزینههای زندگی نگاه کرده و اعتقادات مذهبی که ازدواج خردسالان را جایز میشمارد، به پدیده رایجی در ایران تبدیل شده که در کنار سایر آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و کودکآزاری کودکان و نوجوانان ایرانی را به شدت تهدید میکند.