قسمت یازدهم مروز وقایع سال 85 را می خوانید، این مرور فردا به پایان می رسد، در مطالب امروز چنین خواهید خواند: درگیری میان ایران و عراق بالا می گیرد، متکی: عاشقتم، مالکی: ولم کن. وقتی سنی ها و شیعه ها به جان هم می افتند. چرا اعلمی گفت: « عزم ما برای احضار رئیس جمهور به مجلس جدی است؟» پروژه هسته ای در سکوت پیش رفت. حسین الله کرم: کوههای راکی را منهدم می کنیم. سمفونی هسته ای در دهه فجر، پنجره دان داش گلیر، آی بری باخ بری باخ! الهام امین زاده با بیل بالای سر تنگه: اگر لازم باشد تنگه هرمز را می بندیم. چرا حداد عادل در یک سفر شهرستانی گفت: جیب های من خالی است، پول نخواهید؟ جلوگیری از ورود نمایندگان آژانس و پشیمانی یک روزه ایران. فراکسیون چه کنم چه کنم در مجلس لی لی پوتی ها. خاتمی و جان کری به داووس رفتند. رفسنجانی: وضعیت کشور عادی نیست. احمدی نژاد: وضعیت کشور عادی است. مصاحبه ای در شرایط جنگی که مجری تلویزیون در آن چرت می زد. احمدی نژاد: کی گفته؟ جنگ کجا بود؟ گرونی؟ من نگران باشم؟ اصلا! تظاهرات در کاراکاس علیه دیکتاتوری فردی چاوز. قطعنامه سوم: 15 بر صفر ایران در موضوع هولوکاست محکوم شد. عاشورا و تاسوعا از کربلا تا لس آنجلس، از تهران تا آمستردام. احمدی نژاد در دوران صامت: بهش بگو دو ماه حرف نزنه. سه فعال زن دستگیر و آزاد شدند. دولت عراق علیه دولت ایران. ای مزدوران تشیع صفوی! آمریکا: حمله می کنیم، آمریکا: حمله نمی کنیم. چگونه اصلاحات به هاشمی نزدیک شد؟ مسعود ده نمکی و اخراجی ها، حتی از جشنواره. سقوط در 22 بهمن، جلوی هزاران چشم نگران. زاهدان، دو انفجار در دو روز پی در پی. جهش بزرگ کشاورزی به جای جهش بزرگ هسته ای و …..
اختلاف ها آغاز می شود
با آغاز بهمن 85 دو واقعه همزمان اتفاق افتاد، از یک طرف ماه محرم آغاز شد و همزمان با قدرت نمایی شیعیان در جهان، بحث شیعه و سنی جدی شد و از طرف دیگر فشارهای آمریکا به سوی ایران افزایش یافت. آمریکا تصمیم گرفته است رابطه بدون مرز و غیرقابل کنترل میان ایران و عراق را کنترل کند. هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق گفت: « ما از یک سو موقعیت آمریکا را درک می کنیم و از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی خود را در نظر داریم.» زیباری در مورد حضور ایرانیان در عراق گفت: « بازدید کنندگان سیاسی احتمالا باید تائید شخص نخست وزیر را به دست آورند و ممکن است این دیدارها به اطلاع آمریکا برسد.» وی گفت: « ماموریت دو دیپلمات ایرانی در عراق مشکوک بوده است….» عراق اعلام کرد:« با دستور حکومت مرکزی بغداد، مرز شلمچه بسته شده است.» اما وزارت کشور بطور یکطرفه اعلام کرد که « مرز شلمچه باز است.» هادی دراجی، دستیار مقتدی صدر دستگیر شد. در هفته گذشته چهارصد نفر از شیعیان طرفدار مقتدی صدر دستگیر شدند. از دوم بهمن و با آغاز محرم، شور حسینی در کربلا و نجف بالا گرفت. روز دوم بهمن 24 سرباز آمریکایی در عراق کشته شدند. در یک انفجار نیز 6 نفر کشته و 15 نفر مجروح شدند. در منطقه شیعیان بغداد در اثر انفجار دو اتومبیل بمب گذاری شده هفتاد نفر کشته و 110 نفر زخمی شدند. مسجد « الحاج» مربوط به شیعیان نیز در بغداد منهدم شد. همزمان مقتدی صدر به بایکوت پارلمان و دولت پایان دادند. علی لاریجانی در دیدار با بشار اسد در دمشق گفت: « هدف ایران و سوریه حفظ امنیت و ثبات منطقه است.» علی لاریجانی گفت: « برخی کشورهای منطقه به آمریکایی ها آدرس غلط می دهند.» یک هفته بعد، بوش دستور کشتن یا دستگیری اعضای سپاه در عراق را صادر کرده است. بوش گفت که این دستور در مورد دیپلماتها و شهروندان عادی نیست.علاء بروجردی گفت: « دستور تازه بوش کاری تروریستی است.» هاشمی گفت: « شرایط عادی نیست، باید به مردم بازگشت وبا تدبیر بیشتری عمل کرد.» اما بادامچیان گفت: « وضعیت ایران عادی است.» دکتر احمدی نژاد گفت: « آمریکایی ها با نیروی نداشته شان می خواهند ما را بترسانند.» محسن رضایی گفت: « دل مردم از دل دولتمردان بزرگتر است.» محسن رضایی گفت: « اروپا و آمریکا از ما عاجزانه درخواست کمک دارند.»
سنی ها و شیعه ها به جان هم می افتند
به نظر می رسید که اهل سنت از رهبری طلبی ایران در دنیای اسلام زیاد دل خوشی ندارند. پرده های بالا رفت و هرچه گفته نمی شد، گفته شد. ملک عبدالله از سیاستهای تبلیغ شیعه در منطقه توسط جمهوری اسلامی شدیدا انتقاد کرد. سعود آل فیصل نیز گفت: « ایران در امور اعراب دخالت نکند.» ریاض اعلام کرد که: « سنی ها تغییر مذهب نمی دهند.» پادشاه عربستان سعودی همچنین گفت: « ایران نحوه رفتار با جامعه جهانی را از ما یاد بگیرد.» اعلام شد که در جریان دو انفجار انتحاری در محلات شیعه نشین بغداد، پانزده نفرکشته و سی نفر زخمی شدند. شیخ یوسف قرضاوی یکی از معتدل ترین علمای اهل سنت، گفت: « کلید حل مشکل جنگ شیعه و سنی دست ایران است.» با فرارسیدن روزهای عاشورا و تاسوعا یک شورش بزرگ در عراق رخ داد. اول گفته شد که شورشیان سنی بودند، بعد معلوم شد از آن شیعه های تندرو بودند و رهبرشان مثل احمدی نژاد دچار توهم هاله نورانی شده بود و فکر می کرد امام زمان است. چیزی شبیه یک جنگ واقعی اتفاق افتاد. خبرگزاری الجزیره علام کرد که « بیشتر کشته شدگان در نجف از شبه نظامیان شیعه ایرانی و افغانی هستند.» اما رسانه های معتبر اعلام کردند که گروه مذکور شیعه بودند و رهبرشان از اهالی دیوانیه عراق بوده است. در درگیری پلیس عراق و ارتش آمریکا با این گروه 210 نفر زخمی و 300 نفر کشته شدند. سرانجام آرامش در کربلا و نجف برقرار شد و یک و نیم میلیون عزادار در میان ده هزار پلیس و نیروی امنیتی آمریکایی و عراقی بدون اینکه کسی به آنها حمله کند، عزاداری کردند و با این وجود، یک میلیون نفر در جریان عزاداری خودشان را مجروح کردند. در این میان ایران تلاش کرد خونسردی خودش را حفظ کند. سفیر ایران در عراق اعلام کرده که ایران می خواهد شعبه بانک ملی را در بغداد راه بیندازد. از طرف دیگر سفیر ایران گفت که ایران چون در بازسازی مناطق جنگی تجربه دارد، می خواهد در بازسازی عراق کمک کند. برهم صالح، معاون مالکی به تهران آمد و در دیدار با متکی گفت: « صبر مردم عراق نسبت به اقدامات تهران و واشنگتن در کشورشان به سر آمده است.» همزمان با دستور حمله آمریکا به پاسداران ایرانی، در یک نشریه سپاه نوشته شد که « گروگان گرفتن آمریکایی ها مثل آب خوردن است.» بوش هم داغ کرد و گفت: « اگر جمهوری اسلامی به خشونت در عراق دامن بزند، با واکنش سخت آمریکا روبه رو خواهد شد.» حسن روحانی گفت: « آمریکا برنامه های مختلفی برای مقابله با ایران دارد، اما ایران باید با برنامه ریزی و استراتژی مناسب و پرهیز از تحقیر دشمنان در مقابل این دشمنی ها بایستد… کشوری که یک دشمن واحد دارد، برای خود دشمن دیگری ایجاد نمی کند.» وسط این بزن و بکش ، کاظم جلالی گفت: « مردم را نگران نکنید.»
سوال از دولت و تقدیم بودجه با تاخیر
با جدی شدن احضار وزرا به مجلس و طرح سووال از رئیس جمهور و تشکیل فراکسیون منتقدان دولت، اکثریت تلاش کرد تا جلوی گسترش این موج را بگیرد. در اولین روز بهمن، اعلمی در یک نطق مفصل وزیر مخابرات را مورد سووال قرار داد و گفت: « به بهانه مقابله با سایت های غیراخلاقی به جان سایت های سیاسی افتاده اید.» اعلمی در مورد سووال از رئیس جمهور گفت: « اتفاقا 56 درصد امضاکنندگان این طرح به فراکسیون اصولگرایان وابستگی دارند.» وی گفت: « عزم ما برای احضار رئیس جمهور به مجلس جدی است.» از سوی دیگر فراکسیون اکثریت با 37 نفر تشکیل جلسه داد، قرار بود 76 نفر در این جلسه شرکت کنند. اکثریت مجلس که اقلیت پیدا کرده بود، به تلاش افتاد. سعید ابوطالب از فراکسیون جدید گفت: « فراکسیون جدید اصولگرایان خلاق در مجلس شورای اسلامی اعلام موجودیت کرد.» ابوطالب گفت: « فراکسیون اصولگرایان در دو سال گذشته نتوانست به وظایف خود عمل کند.» روز اول بهمن احمدی نژاد در هنگام تقدیم لایحه بودجه، در حالی که دنبال نردبان می گشت تا بودجه را به دست حداد عادل که آن بالا نشسته بود بدهد، گفت: « خناسان نمی توانند روابط دولت و مجلس را مخدوش کنند.» حداد عادل گفت: « نمایش زیبای همکاری دولت و مجلس با تقدیم لایحه بودجه آغاز می شود.» دولت در عرض سه روز نرخ محاسبه نفت را 12 دلار پائین تر از هفته قبل گرفت و با این کار خودش نشان داد که تا چه حد محاسبات دقیقی دارد. بر اساس این بودجه، دولت که قرار بود اتکای بودجه را به نفت کم کند، اتکای آن را بیشتر کرده و در راستای گسترش خصوصی سازی، اعلام شد که 73 درصد بودجه 86 در اختیار شرکت های دولتی است. در جریان تقدیم بودجه احمدی نژاد گفت: « قطار هسته ای شدن کشور به راه افتاده و این قطار را کسی نمی تواند متوقف کند و ترمز آن را بکشد و این قطار به سرعت پیش می رود.» احمدی نژاد گفت: « در حال حاضر دفاع از حق هسته ای تبدیل به یک خواسته عمومی شده است، خط قرمز ما خود انرژی هسته ای است…. تدبیر نظام این بود که در مورد ایران قطعنامه ای صادر نشود، یا قطعنامه دیر صادر شود و صادر شدن قطعنامه به تعویق بیفتد و یک قطعنامه کم محتوا در مورد ایران تصویب شود. شما دیدید که این اتفاق نیز افتاد و آنها در 29 ژوئن که مانند 29 اسفند ماست، قطعنامه را صادر کردند و این قطعنامه مرده به دنیا آمد و مطمئنا این قطعنامه تاثیری بر اقتصاد و سیاست کشور ما نخواهد گذاشت… ما تا کنون هیچ هزینه ای نپرداخته ایم…» احمدی نژاد اعلام کرد که « در 9 ماه نخست سالجاری رشد اقتصادی کشور از مرز 6 درصد فراتر رفته است.» در این نطق مفصل احمدی نژاد برخی افتخارات دولت نهم را اعلام کرده و گفت: « کنترل تورم از افتخارات مجلس هفتم و دولت است.» وی گفت: « رتبه ششم در بازیهای آسیایی دوحه نسبت به رتبه یازدهم دوره قبل یکی دیگر از افتخارات دولت نهم است.» آگاهان توضیح دادند که علت کاهش رتبه فوتبال ایران در جام جهانی از رتبه هفدم به رتبه چهلم، ربطی به دولت ربطی به دولت احمدی نژاد ندارد. محسنی اژه ای وزیر اطلاعات گفت: « علت گرانی مسکن در وزارت اطلاعات در حال بررسی است.»
پروژه هسته ای در سکوت پیش رفت
سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت که ایران قصد ندارد پروژه هسته ای خود را تغییر دهد، اما « اگر آمریکا بطور رسمی تقاضای مذاکره در مورد برخی از مسائل منطقه ای داشته باشد، این تقاضا قابل بررسی است.» وی در حالی که طرح حمله به ایران را یک فضاسازی و جنگ روانی می خواند، جنگ را غیرواقعی ارزیابی کرد، با این وجود از آمریکا خواست دست از لجاجت بردارد. 3200 چترباز آمریکایی وارد بغداد شدند. آیت الله منتظری گفت: « قدرت آمریکا باید فراتر از شعارهای روز بررسی شود.» محسن رضایی گفت: « غیرت ابوالفضلی جوانان ایران تحریک شود، منطقه را تبدیل به عاشورا و کربلا می کنند.» محسن رضایی گفت: « ملت یک سیلی به مدیران ناکارآمد و ده سیلی به آمریکا می زند.» در اولین روز بهمن، محسن رضایی گفت: « برخورد آمریکا با ایران قطعی است» اما احمدی نژاد جواب داد: « آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد.» علی لاریجانی گفت: « دشمنان، قدرت حمله نظامی به ایران را ندارند.» اما داین وایت از مقامات آمریکایی اعلام کرد: « جنگی بزرگ با ایران در راه است.» داین وایت بخش بزرگی از نیروی هوایی، زیردریایی ها، موشک های پدافند هوایی و موشک های بالستیک ایران را به عنوان برخی اهداف اولیه حمله آمریکا اعلام کرد. کوندالیزا رایس هم در حالی که داشت دستش را روی ماشه فشار می داد، گفت: « از درگیری با ایران پرهیز می کنیم.» اما دموکراتهای کنگره آمریکا گفتند: « به بوش هشدار می دهیم که دست نگه دار، می دانیم می خواهی به ایران حمله کنی.» القدس العربی گفت: « هواپیماهای آمریکایی در مرز ایران گشت زنی کردند.» روز دوم بهمن رحیم صفوی و محسن رضایی برای سرکوبی هر نوع تجاوزی آمادگی خود را شدیدا اعلام کردند. تمرین موشکی نیروی زمینی سپاه در گرمسار آغاز شد. حسین مرعشی گفت: « دنیا را علیه خود بسیج نکنیم.»
کوههای راکی را منهدم می کنند
حسین الله کرم، نابغه استراتژی گفت: « سازماندهی منطقه به رهبری ایران از جمله رویکردهای مثبت دولت بوده است…. ما در حال نزدیکی به کشورهایی مانند سوریه و لبنان، دولت فلسطین و حماس هستیم… و تعامل با آمریکای لاتین باعث می شود که تکرار اشتباهات از سوی مقامات پنتاگون به معنای پرتاب موشک های دوربرد ایران به سمت کوههای راکی در حیات خلوت آمریکا است.» آگاهان توضیح دادند: کوههای راکی سه هزار مایل با واشنگتن و پنتاگون و کاخ سفید فاصله دارد.
سمفونی هسته ای در دهه فجر
قرار بود در دهه فجر جشن هسته ای اعلام شود، اما وحشت از جنگی جدی همه چیز را به هم ریخت. در روز اول بهمن زارع رئیس ستاد مرکزی دهه فجر گفت: « 22 هزار دانش آموز تهرانی سرود انرژی هسته ای را هم خوانی می کنند.» اما دو هفته بعد، دهه فجر تمام شد. خبر خوش هسته ای داده نشد. و مدیر دفتر موسیقی و شعراعلام کرد که ارکستر ملی قطعه انرژی هسته ای را که قرار بود توسط 22 هزار دانش آموز خوانده شود، اجرا نمی کند.
تنگه هرمز را می بندیم
اولین پاسخ همین بود، تنگه هرمز را می بندیم. حشمت الله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: « تهدید امنیتی ایران، تهدید جریان 46 درصد انرژی دنیاست.» در همین حال، الهام امین زاده گفت: « حرف های زیادی در تنگه هرمز برای گفتن داریم.» کمال دانشیارنیزگفت: « کنترل کامل تنگه هرمز در توان ایران است.» وی گفت: « اگر خلیج فارس ناامن شود، بیشترین آسیب را کشورهای مصرف کننده نفت خواهند دید.» در تمام این اظهارات چند چیز فرض شده است: « اگر ما تنگه هرمز را ببندیم هیچ کسی آن را باز نمی کند.»، « وقتی تنگه هرمز را ببندیم، خودمان یک تنگه دیگر در زیر زمین خانه عمه مان داریم که از آنجا نفت و بنزین وارد می کنیم.»، « ارتش آمریکا برای آب تنی به خلیج فارس آمده است.» همزمان با اینکه تقریبا حمله آمریکا به ایران قطعی شد، نفت به قیمت زیر پنجاه دلار رسید. تحریم های اعلام شده آغاز شده بود. احمدی نژاد که بارها در مورد تماس های تلفنی اش با رهبران جهان دروغ گفته بود، اعلام کرد: « سی رئیس جمهور با من تماس گرفتند و گفته اند که در صورت تحریم به ما کالا می دهند.» یک روز بعد، نیکلاس برنز گفت که « دور دوم تحریم ایران در راه است.» وزیران خارجه اتحادیه اروپا اعلام کردند که بصورت کامل و بدون تاخیر تحریم های شورای امنیت علیه ایران را اعمال می کنند. محمود احمدی نژاد هم گفت: « تحریم ها هیچ اثری بر اقتصاد ایران ندارد.»
جیب های من خالی است، پول نخواهید
در حالی که آمریکا برای ضربه زدن به اقتصاد ایران تلاش می کرد، دولت در بحران عمیق اقتصادی فرورفته بود. حتی حسین الله کرم هم گفت: « دولت نتوانسته به وعده های خود در زمینه مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامه عمل بپوشاند.» حداد عادل که روز دوم بهمن برای سفر استانی به خراسان رفته بود، به کسانی که به دیدارش آمده بودند گفت: « از من پول نخواهید، جیب خالی است.» مسوولان خراسان نیز اعلام کردند که « ما آب آشامیدنی و گازرسانی می خواهیم.» اعلمی نماینده تبریز همان روز گفت: « هرگاه احمدی نژاد در برابر پرسش نمایندگان یا خبرنگاران در مورد گرانی لجام گسیخته کم می آورد، تکیه کلامش این است که بیایید و از نزدیک خانه ما خرید کنید!… به نظر می رسد وی عمدتا تغافل و فرافکنی می کند… توصیه مشفقانه ما به رئیس جمهور این است که اجازه ندهند او را در دام واهی هاله های خیالی اسیر نمایند..» احمدی نژاد در مقابل اعتراض نمایندگان مجلس که می گفتند قیمت گوجه فرنگی 3000 تومان است، گفته بود: بیائید از میدان تره بار ما خرید کنید، آنجا 1200 تومان است. فایننشال تایمز نوشت: « درآمدهای غیر نفتی پیش بینی شده در بودجه 86 غیرواقعی است.» جریان میانه رو تصمیم گرفت بر وضع بودجه نظارت کند. هاشمی رفسنجانی در مورد تمایل رهبری به انقلاب اقتصادی حرف زد. رفسنجانی گفت: « باید کمربندها را بست و به میدان آمد…. هنوز کسانی اجرای سیاست های اصل 44 را ضدعدالت می دانند.» دو ساعت بعد، حداد عادل گفت: « دولت در هیچ جای جهان بازرگان خوبی نیست.» یک ساعت بعد محسن رضایی گفت: « نظام اقتصادی کشور باید اصلاح شود… مجلس لایحه اجرای سیاست های اصل 44 را به عنوان عیدی مردم تصویب کند.» یک ساعتی بعد، هاشمی شاهرودی گفت: « اجرای سیاستهای اصل 44 قانون اساسی ، تحول بسیار مهمی در نظام اقتصادی و روابط اقتصادی جامعه ایجاد میکند.» علی آقامحمدی گفت: « ساختار بودجه باید متناسب با سیاست های اصل 44 تغییر کند.» فعلا عدد 44 تبدیل به عدد جادویی روز شده است و فکر می کنم از فردا به مدت یک ماه موضوع اصل 44 را روزی دو میلیون بار بشنویم. در این وسط وسط ها، ناله استاد ابراهیم یزدی هم بلند شد و گفت: « دخالت هاشمی و خاتمی در بحران اتمی ضروری است.»
ائتلاف برای نجات کشور
روز اول بهمن، بهزاد نبوی اعلام کرد که ائتلاف هاشمی و خاتمی برای نجات کشور در حال شکل گیری است. مریم بهروزی گفت: « هاشمی نیازی به خاتمی ندارد.» برادر جانباز مجتبی شاکری هم گفت: « البته چهره های مقبولی مانند هاشمی و خاتمی تیزهوش تر از آن هستند که فریب امثال تاج زاده، بهزاد نبوی و سعیدحجاریان را بخورند.» مجتبی شاکری گفت: « نباید فراموش کرد که بهزاد نبوی روزی گفته بود قانون اساسی که مفسر آن شورای نگهبان باشد، به درد چهارشنبه سوری می خورد.» فعال شدن نیروهای منتقد دولت برخی چشم ها را متوجه کسانی کرد که در اثر فشارهای موجود از کشور بیرون رفته بودند و بازنگشته بودند. روز اول بهمن مسعود بهنود در مقاله ای نوشته است که « آیا اکبر گنجی باید بماند یا برگردد؟» دو روز بعد شبکه ششم صدا و سیما در خبری گفت: « گروه سیاست و عملیات مربوط به ایران و سوریه در وزارت خارجه آمریکا با حضور سعید رضوی فقیه، حسین باستانی، علی افشاری، اکبر عطری و محسن سازگارا تشکیل شده است.» سعید رضوی فقیه که در همان روزها در ایران بود، در این مورد شدیدا اعتراض کرد.
بازرسان آژانس نیایند
به نظر می رسید دولت خودش را آماده گسترش فعالیت در نطنز می کند. روز دوم بهمن دولت از ورود 38 نفر از بازرسان آژانس اتمی به ایران جلوگیری کرد. بروجردی گفت: « این مساله به معنی تجدید نظر در اصل همکاری با آژانس انرژی اتمی نیست.» متکی که در سوریه بسرمی برد، گفت: « عدم پذیرش برخی بازرسان در چارچوب ضوابط آژانس است.» جرج بوش هم لحنش را تغییر داد و گفت: « برای حل مشکل هسته ای ایران به دیپلماسی ادامه می دهیم.» حسنی مبارک و پرویز مشرف هم لحن خود را آرام تر کردند و گفتند که باید بر راه حل دیپلماتیک برای پرونده هسته ای ایران تاکید کرد. اما حسین مرعشی اعلام کرد که « احمدی نژاد در مورد دستیابی به انرژی هسته ای دروغ می گوید.» بسیاری معتقد بودند دولت می خواهد نشان بدهد که در حال غنی سازی است، در حالی که این موضوع واقعیت ندارد. روز سوم بهمن، الهام شدیدا تاکید کرد که دولت به همکاری با آژانس ادامه می دهد. لاریجانی هم با البرادعی تلفنی حرف زد و گفت: « بازرسان آژانس می توانند به فعالیت های خود در ایران ادامه دهند.» یک هفته بعد یعنی روز دهم بهمن علاء الدین بروجردی اعلام کرد که 3000 سانتریفیوژ در نطنز مشغول فعالیت شده است. سازمان انرژی اتمی این اظهارات را تکذیب کرد. گاردین نوشت: « ایران امکان فعال کردن سه هزار سانتریفیوژ را ندارد.» البرادعی گفت: « ایران حداقل تا پنج سال دیگر امکان ساخت سلاح اتمی ندارد.» یک روز بعد، احمدی نژاد گفت: « رئیس جمهور پیگیر و اعلام کننده مواضع هسته ای است.» وی گفت: « سیاست های کلان هسته ای از سوی رهبری ابلاغ شده است.» بحران هسته ای ادامه داشت. علی لاریجانی گفت: « پیام جدیدی از آمریکایی ها دریافت نکردیم.» وی در پاسخ به طرح البرادعی مبنی بر توقف تحریم در مقابل تعلیق سریع، گفت: « البرادعی باید طرح مدونی برای بررسی به تهران ارائه کند.» لاریجانی مشت محکمی به دهان نماینده روسیه زد که گفته بود: « امکان لغو تحریم ایران وجود دارد، اما لغو تحریم ایران منوط به تعلیق است.» لاریجانی گفت: « غنی سازی را متوقف نمی کنیم.» لاریجانی در کمال خونسردی گفت: « برای اقدام بعدی شورای امنیت وقت زیاد داریم.» روز 14 بهمن اعلام شد که دوربین های اضافی هم در اصفهان کار گذاشته شده است. لاریجانی گفت: « همکاری با آژانس ادامه می یابد و بازرسی ها همچنان آزاد خواهد بود. دوربین ها کار می کند.» روز 15 بهمن بالاخره مشکل نطنز حل شد. سازمان انرژی اتمی امکان بازدید از اصفهان را برای خبرنگاران فراهم کرد. این سازمان سه دوربین اضافی هم در اصفهان نصب کرد. آقازاده گفت: « قطعنامه را اجرا نمی کنیم.» وی توضیح داد که: « ایران به اجرای پیمان ان پی تی متعهد است.»
مجلس در حال چه کنم چه کنم
به دنبال بحث احضار رئیس جمهور به مجلس که تعداد امضاهای آن به بیش از پنجاه امضا رسیده بود، فراکسیون اصولگرایان دچار بحران شد. افروغ روز سوم بهمن گفت: « فراکسیون جدید اصولگرایان برای جلوگیری از خودکشی سیاسی بود.» افروغ به نقش باهنر به عنوان منشی احمدی نژاد در مجلس اشاره کرد و گفت: « در گذشته دولت هر کاری داشت به باهنر می گفت و او به اکثریت القاء می کرد.» وی توضیح داد که: « اصولگرایان واقعی ما هستیم، دیگران باید جدا می شدند.» باهنر گفت: « احضار رئیس جمهور به مجلس نباید بر رسیدگی بر امور اساسی مردم سایه افکند، زیرا عمده خواسته مردم هنوز هم مساله تورم، بیکاری و ناهنجاری های اجتماعی است.» علاء بروجردی و احمد توکلی برای جلوگیری از شکاف در اکثریت دست به تلاش زدند. عصر چهارم بهمن 85 بیش از صد نفر از نمایندگان مجلس برای ملاقات با هاشمی رفسنجانی رفتند. رفسنجانی به نمایندگان گفت: « نمایندگان باید در بررسی ها و اظهار نظرهای مربوط به بودجه، کارشناسانه و دقیق برخورد کنند.» هاشمی گفت: « نباید بگذاریم طرح های اقتصادی به دلیل مسائل سیاسی در کشور معوق بمانند.» هاشمی در کمال خونسردی گفت: « شورای تشخیص مصلحت بر روند تصویب بودجه نظارت خواهد داشت و اگر ضرورت پیدا کند، تذکر خواهد داد…» هاشمی گفت: « فرصت سوزی خیانت به کشور است.» بعد از این جلسه هاشمی با سفیر انگلیس ملاقات کرد و ضمن رد کردن پیش شرط برای مذاکره، گفت: « جمهوری اسلامی به دنبال ماجراجویی در خصوص انرژی اتمی نیست.» روز هفتم بهمن خوش چهره از فراکسیون جدید، گفت: « نام خلاق فعلا یک ایده است.» گرامی هم گفت: « مردان بزرگ نظام باید وارد صحنه شوند…. چالش بین دولت و مجلس جدی است… شصت نماینده نامه دعوت رئیس جمهور به مجلس را امضا کردند.» عماد افروغ گفت: « تشکیل اصولگرایان خلاق واکنش به دولت گرائی پارلمانی است.»
خاتمی به داووس رفت
شرکت خاتمی در اجلاس داووس موضوع مهمی بود. اجلاس داووس یکی از محافل مهم اداره جهان است که تقریبا مقدرات اقتصادی و سیاسی جهان را تعیین می کند. روز دوم بهمن اعلام شد که خاتمی برای شرکت در اجلاس داووس به سوئیس می رود. موضوع اجلاس امسال خاورمیانه است و سران 24 کشور در این اجلاس شرکت می کنند. خاتمی به داووس سوئیس رفت و روز هفتم بهمن در نشستی با جان کری شرکت کرد. آنان با هم چند کلمه ای حرف زدند. در نشست نسبتا مشترک خاتمی- کری، خاتمی از موضع مریخی ها از دولت های ایران و آمریکا خواست در پرونده اتمی خویشتنداری کنند و جان کری هم از بوش انتقاد کرد. همزمان با برگزاری اجلاس، فرانس پرس نقل کرد که در روزنامه یدیعوت آهارانوت اسرائیل مصاحبه ای با خاتمی صورت گرفته و در این مصاحبه خاتمی علیه هولوکاست حرفهایی زده است. ابطحی از قول خاتمی مصاحبه را بشدت تکذیب کرد. چنین مصاحبه ای هرگز چاپ نشد، اما بی بی سی دریافت که خبرنگار این روزنامه خاتمی را در یکی از سالن های اجلاس دیده است.
سمند، پژو، پراید، در حال انفجار
یکی از حوادث تقریبا عادی سال 85 انفجار خودروهای مونتاژ شده داخل بود. به نظر می رسید که نوعی بی دقتی در سیستم کنترل تکنیکی کشور وجود دارد. برای مثال دهها ماشین پژوی 405 صفر کیلومتر خودبخود آتش گرفت و سرنشینانش را سوزاند. یک ماشین سمند هم به محض خریداری شدن خودسوزی کرد و منفجر شد. دوم بهمن یکی از واگن های متروی کرج به تهران، بدون هیچ دلیل منطقی آتش گرفت. راهنمایی و رانندگی اعلام کرد تا وقتی پراید نقص کمربند ایمنی اش را برطرف نکند، این اتومبیل را شماره گذاری نمی کند. منصور دفتریان، رئیس هیات مدیره انجمن مهندسی گاز گفت: « سالانه 30 میلیارد دلار انرژی در ایران به دلیل استاندارد نبودن و اسراف انرژی هدر می رود.» در اولین هفته بهمن، یک دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه تربیت مدرس به دلیل انفجار کپسول هیدروژن کشته شد و دو روز قبل از آن اعلام شد که دکتر اردشیر حسین پور، دانشمند اتمی دانشگاه شیراز، به علت گازگرفتگی در سن چهل و چهار سالگی درگذشته است.
وضعیت اضطراری است
سیاستمداران کهنه کار می توانستند معنی بحران را حس کنند، اما دولتی که خودش عامل بحران بود، نمی خواست این را بپذیرد. روز هفتم بهمن رفسنجانی در نمازجمعه گفت: « وضعیت کشور عادی نیست.» بادامچیان جواب داد:« وضعیت کشور ایران عادی است، وضعیت آمریکا عادی نیست.» احمدی نژاد گفت که « دشمنان با فضاسازی و استفاده از عناصر زبون بلندگو به راه انداخته اند تا ملت ایران را نگران کنند.» مهدی کروبی گفت: « مردم از اوضاع کشور نگران هستند.» متکی هم که توسط اعلمی برای سووال به مجلس خوانده شده بود، گفت: « خاورمیانه در حال ورود به یک موقعیت جنگی است.» ظاهرا کمی از نگرانی شدید جنگی کاسته شده است، چون ناو هواپیمابر آیزنهاور که وسط خلیج فارس لنگر انداخته بود، خلیج فارس را ترک کرد و به شرق عمان رفت. روسیه اعلام کرد: « تحویل 29 مجموعه موشک تورام یک به ایران تمام شده. این موشک ها صددرصد دفاعی است. برد این موشک ها چهل کیلومتر است و برای انهدام هواپیما، هلی کوپتر، موشک بالدار و هواپیمای بدون سرنشین استفاده می شود.» آمریکایی ها می خواستند در کردستان عراق یک پایگاه نظامی درست کنند، که موضوع منتفی شد و کردها با ایجاد این پایگاه مخالفت کردند.
کی گفته؟ جنگ کجا بود؟
روز سوم بهمن احمدی نژاد در صدا و سیما حاضر شد. خلاصه اظهارات احمدی نژاد در سخنان دیشب در صدا و سیما چنین بود: « همه مشکلات کشور از گذشته مانده است… رابطه ایران و کشورهای جهان در طول سال گذشته بشدت گسترده شده است… برای هسته ای شدن هیچ هزینه ای ندادیم… جنگی در جریان نیست و خطری وجود ندارد…. علت گرانی همه چیز دولت های قبلی است… اظهارات احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی که از بس خسته کننده و تکراری بود، باعث چرت زدن و خمیازه کشیدن مجری تلویزیون هم شد، وی از یک اصطلاح جدید استفاده کرد. احمدی نژاد در پاسخ هر سووالی گفت: « کی گفته؟» وی در پاسخ به احتمال حمله آمریکا گفت: کی گفته؟ حمله؟ و در پاسخ سووال مربوط به گرانی کالاها گفت: گرانی؟ کی گفته؟ و در پاسخ به اینکه آیا نگران کشور نیستید؟ گفت: من؟ نگران؟ نه، اصلا نگران نیستم. شهرداری تهران اعلام کرد که پس از گفتگوی صمیمانه رئیس جمهور با مردم، سی هزار تلویزیون شکسته شد و دویست و پنجاه نفر از خوشحالی سکته کردند. در مقابل خونسردی احمدی نژاد، عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب اعلام کرد که « خطر حمله به ایران جدی است.»، از طرف دیگر هاشمی رفسنجانی هم در پاسخ غیر مستقیم به احمدی نژاد که گفته بود « اصلا نگران کشور نیستم» اعلام کرد که « اوضاع کشور نگران کننده است.» اما یک هفته بعد، رحیم صفوی گفت: « غرب به دنبال ضربه زدن به اقتصاد ایران است.» رحیم صفوی با رد نکردن احتمال صدور قطعنامه شدیدتر علیه ایران گفت: « احتمال حمله نظامی به ایران بسیار ضعیف است.»
حزب الله برای سرنگونی سینیوره می آید
معلوم نبود این چه رازی بود که وقتی ایران تحت فشار جهانی قرار می گرفت، در عراق و لبنان و فلسطین درگیری شدید می شد و حزب الله و حماس شهر را به هم می ریخت؟ از سوم بهمن اعتصاب گسترده در لبنان برگزار شد، به گفته حسن نصرالله قرار بود این اعتصاب بدون خشونت برگزار شود، اما در یک روز سه کشته و صد مجروح داشت. شهر اینقدر شلوغ بود که فواد سینیوره برای رفتن به اجلاس پاریس با هلیکوپتر از بیروت خارج شد. حسن نصرالله هم که قرار بود چاه نفت عمه اش را بفروشد، به سینیوره گفت: « حتی حاضریم سه میلیارد دلار هزینه جنگ را هم بپردازیم، مشروط به اینکه سینیوره در مورد هزینه های دیگر پاسخگو باشد.» یک روز بعد، حزب الله لبنان به اعتصاب پایان داد. حسن نصرالله که اعلام کرده بود: « مخالفان قادرند فردا دولت را سرنگون کنند.» فواد سینیوره دولت های ایران و سوریه را به حمایت از تظاهرات ملی علیه دولت به رهبری حزب الله لبنان متهم کرد. روز دهم بهمن از ساعت ده صبح آتش بس فوری بین فتح و حماس برقرار شد، اما این آتش بس از ساعت ده و سه دقیقه شکسته شد و درگیری فتح و حماس با وجود اعلام آتش بس شدت گرفت. در لبنان نصرالله که دستور اعتصاب برای سرنگونی دولت را صادر کرده بود، تازه متوجه شد که جنگ داخلی به نفع آمریکاست، وی گفت: « آمریکا به دنبال جنگ داخلی در لبنان است.» وی خواستار تحقیق در خصوص عوامل ناآرامی هفته گذشته لبنان شد.» نصرالله گفت: « از هر ابتکار عملی برای حل بحران لبنان حمایت می کنیم.»
قهرمانی که می خواست سلطان بشود
در کاراکاس نیز شهر شلوغ بود. در پی اعطای اختیارات ویژه به چاوز از سوی مجلس این کشور، روز چهارم بهمن تظاهرات گسترده مردم در کاراکاس علیه چاوز صورت گرفت. مخالفان چاوز در تظاهرات گفتند: « با دیکتاتوری فردی مبارزه کنید»، « ما خواهان دموکراسی بیشتری هستیم.» آنها گفتند:« ما خواهان رواج دیکتاتوری در کشور خود نیستیم.» از طرفی چاوز در کمال صداقت اعلام کرد که اگر مردم بخواهند رئیس جمهور مادام العمر می شوم. از طرف دیگر ونزوئلا شب گذشته اعلام کرد قصد دارد با ایران در زمینه هواپیماهای جنگی از طریق طرحهای ساخت جنگنده بدون سرنشین و جنگنده های اف پنج آمریکایی که واشنگتن با نگهداری آنها مخالفت می کند، همکاری کند.
قطعنامه علیه ایران، موضوع: هولوکاست
سریال قطعنامه هایی علیه ایران تمام نمی شد. این بار ونزوئلا هم وقتی دید پول های ذخیره ارزی کشور ته کشیده و احمدی نژاد فعلا در حال محو شدن است، علیه ایران رای داد. قطعنامه محکومیت انکار هولوکاست در سازمان ملل با اجماع اکثر حاضرین روز هفتم بهمن 85 جلسه تصویب شد. تنها کشوری که رای مخالف داد، ایران بود. نماینده ایران جلسه را ترک کرد. واحد مرکزی خبر هم اعلام کرد: « به علت حضور نیافتن حدود یک سوم اعضای سازمان ملل، این قطعنامه بدون رای گیری تصویب شد.» موضع روسیه جالب بود. نماینده روسیه گفت: « اگر هولوکاست نبود، پس ارتش روسیه زندانیان را چگونه از اردوگاه آشویتس آزاد کرد؟»
کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا
عاشورای 85 واقعا که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا بود. مراسم عاشورا و تاسوعا در پاریس با شکوه تمام برگزار شد. هلندی ها از تهران نوحه خوان آوردند. در کشمیر مراسم عزاداری توسط پلیس به خون و خونریزی کشیده شد. در بیروت مراسم عاشورا مثل همیشه با شکوه و جلال و جبروت و نصرالله برگزار شد. در تهران هم فیلمی بود، خانم های خوش تیپ، همگی جنیفر گریان مثل همیشه بغل دستجات سینه زنی راه می رفتند، برادران هم همگی کربلایی دی کاپریو یک دست زنجیر و یک دست موبایل مشغول عزاداری بودند. برای اولین بار تقریبا در تمام شهرهای بزرگ دنیا، از مسکو تا لس آنجلس مراسم عاشورا برگزار شد و نمایشی از آئین شیعی عاشورا جلوی چشم مردم دنیا گذاشته شد. در همین روز ویندوز ویستا آخرین اثر میکروسافت دیروز وارد بازار جهانی شد و در تمام جهان با قیمت 600 دلار و در تهران با قیمت سه هزار تومان وارد بازار شد. به دنبال ارائه این ویندوز، بیل گیتس اعلام کرد می خواهد بازنشسته شود تا به کارهای خیریه اش بپردازد، وی گفته بود که به دختر 11 ساله اش اجازه نمی دهد بیش از 45 دقیقه در روز با کامپیوتر بازی کند.
احمدی نژاد در دوران صامت
معلوم نشد چه اراده ای احمدی نژاد را وادار کرد تا از نیمه دوم بهمن 85 سکوت کند. سفرهای وی برای مدتی قطع شد و یا در سکوت طی شد. وی در روز دهم بهمن با اولین تاکسی خالی به آسایشگاه کهریزک رفت و با سالمندان این آسایشگاه ملاقات کرد و هیچ حرفی نزد. روز چهاردهم بهمن رئیس جمهور به یک کار نسبتا مفید که در آن تخصص دارد، پرداخت و فاضلاب شمال اصفهان را افتتاح کرد و گفت: « مردم سرمایه گذاری کنند، دولت حمایت می کند.» احمدی نژاد که به بشاگرد رفته بود، درآنجا به غرب گفت: « دوران استیلای شما به پایان رسیده است و ملت ایران همه موانع را از پیش پای خود برداشته است.» احمدی نژاد گفت: « ایران باید به عنوان الگو در عرصه جهانی مطرح شود.» احمدی نژاد که می خواست روز 22 بهمن خبر خوش هسته ای بدهد، به جای آن خبر خوش علمی داد. این خبر که با حضور وزیر بهداشت اعلام شد، کشف داروی مداوای ایدز بود که ریشه گیاهی دارد. تولید این دارو از هشت سال قبل آغاز شده بود و گفته شد بزودی وارد بازار می شود. تا آن زمان سیزده واکسن جدید در هشت کشور جهان تولید شده بود. از طرف دیگر رئیس جمهوری گامبیا نیز اعلام کرد که با استفاده از داروهای سنتی و گیاهی در طول سه روز ایدز را درمان می کند. روز پانزدهم بهمن رئیس جمهور موفقیت محققین پزشکی کشور در ترمیم ضایعات نخاعی در تالار بیمارستان امام خمینی را جشن گرفت. احمدی نژاد در بیمارستان امام خمینی گفت: « هیچگاه در زمینه های فعالیت علمی و درمانی احساس محدودیت مالی نکنید، چرا که دولت با تمام توان پشتیبان شماست.» وی گفت: « همه پول و توان کشور فدای یک تار موی یک هموطن.» هاشمی هم گفت: « ایرانیان می توانند کارهای بزرگی انجام دهند، همانطور که بیست سال پیش بحث دانش هسته ای را آغاز کردند.» احمدی نژاد گفت: « زودتر از چشم انداز به قله خواهیم رسید.» همزمان با این سیاست سکوت، صادق واعظ زاده به عنوان معاون علمی و فنآوری رئیس جمهور منصوب شد و اعلام شد که « فرار مغزها در دولت نهم به دو و نیم برابر افزایش یافته است. براساس همین خبر سالانه 150 هزار نفر از بهترین مغزهای ایرانی در حال ترک کشور هستند.» اتفاق عجیب نیمه دوم ماه بهمن صدور جملاتی از احمدی نژاد بود که از وی بعید می نمود. وی در دیدار با حکیم که روز 16 بهمن صورت گرفت، گفت: « باید هوشیاری بیشتری به خرج دهیم.» احمدی نژاد در مراسم اهدای جایزه کتاب سال گفت: « تعامل فرهنگی زیباترین تعامل بین انسانهاست.» احمدی نژاد در همین مراسم گفت: « بشر بیش از استراتژی سیاسی به اندیشه و فرهنگ نیاز دارد.» همچنین احمدی نژاد با مشرف دیدار کرد و گفت: « احداث خط لوله صلح در راستای تقویت ثبات منطقه است.» دیروز رسول منتجب نیا نماینده سابق مجلس در مورد خطر جنگ این سووال را پرسید که: « چرا همه نگرانند، جز احمدی نژاد؟»
سه فعال زن دستگیر و آزاد شدند
روز دهم بهمن و در پی انتشار اطلاعاتی از سوی حسین درخشان در اینترنت، سه نفر از فعالان زن که برای شرکت در یک جلسه کاری به هند می رفتند، دستگیر و 24 ساعت بعد آزاد شدند، حسین درخشان در نقش روابط عمومی وزارت اطلاعات دلیل دستگیری آنها و دیگر دستگیر شدگان این وزارت را در وب سایت خود اعلام می کرد.
ایران این طرف، عراق آن طرف
خط کشی میان ایران و عراق جدی شد. روز 11 بهمن هاشمی رفسنجانی در دیدار با معاون رئیس جمهوری عراق گفت: « اشغالگران عراق در صدد ترسیم چهره ای خشن از ایرانیان هستند.» پنتاگون اعلام کرد: « حمله به مقر نظامیان آمریکا در شهر کربلا به حمایت ایران انجام شده است.» بوش هم اعلام کرد: « ضربه نظامی علیه ایران به معنی اشغال نیست.» سفیر ایران در بغداد گفت: « ما نمی خواهیم عراق بهای دشمنی ما با آمریکا را بپردازد.» سه روز بعد، در 14 بهمن، متکی با عبدالعزیز حکیم دیدار کرد. حکیم بلافاصله گفت: « حامل هیچ پیامی نیستم.»، متکی از موضع وزیر خارجه عراق گفت: « آمریکایی هاباید رویکردشان را در عراق تغییر دهند و هرچه سریع تر دیپلمات های ما را آزاد کنند.» متکی گفت: « مسوولیت امنیت عراق باید به دست دولت نوری مالکی سپرده شود.» نوری مالکی هم تعارف را بکلی کنار گذاشت و در مصاحبه با سی ان ان اعلام کرد: « من اطمینان دارم و باز اطمینان کامل دارم که ایران نظامیان آمریکایی در عراق را نشانه گرفته است، اما اجازه نمی دهم کشورم به میدان نبرد شما تبدیل شود… ما از ایران و آمریکا می خواهیم مشکل خود را در مکان دیگری حل کنند… نه به ایران بخاطر شیعه بودن مردمش اجازه می دهیم سیاستهای خود را در عراق پیاده کند و نه به کشورهای عربی اجازه می دهیم که به دلیل همزبان بودن با ما، در امور داخلی کشور دخالت کنند.» در عراق انفجارها ادامه داشت، اگرچه کمتر شده بود. در حمله انتحاری در بازار مود غذایی بغداد 52 نفر کشته و 122 نفر زخمی شدند. در یک انفجار در یک منطقه مسکونی 121 نفر کشته و 226 نفر زخمی شدند. الوطن نوشت که جیش المهدی از شهرک صدر عقب نشینی کرده و به طرف ایران آمده است. اما ایران این موضوع را تکذیب کرد. هاشمی رفسنجانی نیز با عبدالعزیز حکیم دیدار کرد و گفت: « در صورت فراهم شدن شرایط مناسب، آماده هرگونه همکاری برای سازندگی عراق هستیم.» بازداشت جلال شرفی دیپلمات ایرانی یک نقطه سیاه در این دوران بود. در حالی که دولت عراق اعلام کرده بود که دیپلمات ایرانی توسط دولت عراق بازداشت شده است، ایران اعلام کرد که آمریکا این دیپلمات را دزدیده است. روز هجدهم بهمن آمریکا اعلام کرد که اصلا در ماجرای دستگیری جلال شرفی نیست. مساله این بود که سه نفر از نیروهای دولت عراق در جریان دستگیری جلال شرفی دستگیر و یکی از آنها کشته شد، و دولت عراق تازه بعد از دو روز متوجه شد که خودش جلال شرفی را دستگیر کرده است.
ای مزدوران تشیع صفوی
روز پانزدهم بهمن ماه، جنگ میان نحله های مختلف فکری اهل سنت، با شیعیان وارد مراحل عملی شد و نتیجه هژمونی طلبی شیعیان به سبک احمدی نژاد پس از یک سال به شیعه کشی و منزوی کردن شیعیان انجامید. رهبر صوفیان الجزایر گفت: « تشیع مصیبت بارتر از افراط وهابیون است.» یک روزنامه یمنی از « دستور رئیس جمهور یمن برای کشتار شیعیان در این کشور» خبر داد. مصر دفتر مجلس شیعیان را تعطیل کرد. دبیرکل این مجلس گفت: « ما قربانی اختلافات سیاسی ایران و مصر هستیم.» حداد عادل در دیدار با حکیم گفت: « معرفی صدام به عنوان قهرمان عرب، بالاترین اهانت به اعراب است.» آگاهان گفتند: دقیقا مثل این می ماند که بگویند احمدی نژاد قهرمان ملی ایران است، این بزرگترین اهانت به ایرانیان است. آیت الله مکارم شیرازی روز 18 بهمن گفت: « وهابیون به صراحت هرکسی را که برخلاف عقیده شان است، کافر و مهدور الدم معرفی می کنند.» مکارم شیرازی گفت: « متاسفانه اخیرا جمعی از علمای اهل سنت به کتب روایی شیعه مانند بحار الانوار، اصول کافی و کتب دیگر مراجعه کرده اند…» معلوم نیست وهابی ها برای اینکه نظر شیعه را بفهمند به جای بحارالانوار چرا آثار امیل زولا و الکساندر دوما و هری پاتر را نمی خوانند؟ در لبنان هم مسیحی ها، هم اهل سنت و هم شیعیان به اعتراض علیه حزب الله پرداختند. علی لاریجانی گفت: « از تشکیل دولت وحدت ملی فلسطین حمایت می کنیم.» روز پانزده بهمن روزنامه اولترا راست « سیاست روز» به دلیل اهانت به اعتقادات اهل سنت توقیف شد. این روزنامه در یک اشتباه چاپی خلیفه دوم مسلمانان را زنازاده خواند.
حمله می کنیم، حمله نمی کنیم
در حالی که به نظر می آمد آمریکایی ها دارند همه امکانات حمله را فراهم می کنند، اما دائما تکرار می کردند که حمله نمی کنند. آمریکا در حال ایجاد فضای تبلیغاتی ضدایرانی در سطح جهان بود. هیلاری کلینتون روز 14 بهمن گفت اگر رئیس جمهور شود شاید به ایران حمله کند. فاطمه آجرلو نماینده مجلس به هیلاری کلینتون گفت: « از این خانم بیشتر از این انتظار نمی رفت…. این ها همه از یک جنس هستند.» دکتر خرم گفت: « هدف کوتاه مدت آمریکا این است که ایران کماکان فرصت ضرب الاجل شورای امنیت را از دست بدهد.» لاوروف گفت: « آمریکا به روسیه اطمینان داده که به ایران حمله نمی کند.» از طرف دیگر مانور نظامی شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، یعنی عربستان، قطر، عمان، کویت، امارات و بحرین آغاز شد. روز 15 بهمن خبرگزاری ها اعلام کردند که « سه فرمانده سابق آمریکایی از بلر خواستند که جلوی بوش را بگیرد.» قرار شد احمدی نژاد ساکت بماند و لاریجانی به کنفرانس امنیتی مونیخ برود تا جلوی بحران را بگیرد. لاریجانی گفت: « به مونیخ می روم، اما با آمریکا مذاکره نمی کنم.» حکیم گفت: « مذاکره ایران و آمریکا به نفع منطقه است.» آیت الله خامنه ای در دیدار با حکیم گفت: « سیاست جمهوری اسلامی ایران حمایت از دولت عراق است.» با این وجود آیت الله خامنه ای برای حمایت از دولت عراق اعلام کرد که « آمریکا باید از این کشور خارج شود.» ملک عبدالله در دیدار با مرکل گفت: « ایران کشور دوست و همسایه ماست، اما آنچه در حال حاضر دولت این کشور انجام می دهد، اشتباه است.» روز 18 بهمن لاریجانی گفت: « هیچ وقت نگفته ایم با کسی مذاکره نمی کنیم، در مونیخ با مقامات غربی مذاکره می کنیم.» لاریجانی به مونیخ رفت و روز 22 بهمن سخنانی منطقی و مستدل در مورد مواضع ایران گفت. کار به جایی رسید که جوزف لیبرمن سناتور دموکرات حقیقت جمهوری اسلامی را کشف کرد و گفت: « انگار لاریجانی و احمدی نژاد از دو کشور هستند.» مک کین، سناتور جمهوریخواه گفت: « کلمات لاریجانی قشنگ هستند، اما…» تغییر جهت پروژه ایران نیز یکی از مسائل مهم بود. آمریکا جهت پرونده حمله به ایران را عوض کرد، این کشور اسنادی منتشر کرد که در انفجارها و حملات تروریست ها از اسلحه ایرانی استفاده شده است. احمدی نژاد هم روز 22 بهمن با ای بی سی مصاحبه کرد و گفت: « اگر اسلحه ایرانی در عراق پیدا شده، اسلحه آمریکایی و توپ و تانک و هلیکوپتر آمریکایی هم در عراق فراوان است.» احمدی نژاد گفت: « احتمال حمله آمریکا به ایران بسیار کم است.» بولتون، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل گفت: « مذاکره با ایران بی فایده است، زمان به نفع ما نیست و حمله به ایران بهتر از ایران اتمی است.» از سوی دیگر دکتر ولایتی مشاور رهبری نیز وارد بازی شد. دکتر ولایتی اعلام کرد: « تعلیق تابوی ما نیست.» هاشمی رفسنجانی اعلام کرد: « آمریکا حسن نیت نشان دهد، موانع مذاکره رفع می شود.» بوش گفت: « به شرط تعلیق غنی سازی، ایران مذاکره کند.» بوش ادامه داد: « ایرانی ها مردمی متمدن هستند، اما آنچه دولت ایران انجام می دهد، آنها را منزوی خواهد کرد.» جنتی گفت: « محاصره کشور به نفع ما شد، چون آمریکا در تیررس ایران قرار گرفت.» به نظر می رسید که مثلث هاشمی، ولایتی، لاریجانی هر کدام مشغول تمیز کردن گندکاری های احمدی نژاد هستند. ولایتی در تاریخ 25 بهمن گفت: « نسل کشی یهودیان را به عنوان واقعیت تاریخی می پذیریم.» لاریجانی نیز گفت: « موضوع هولوکاست مربوط به تاریخدانان است نه اهل سیاست.» سخنگوی کاخ سفید گفت: « اگر ایران در مسیر دستیابی به انرژی غیرنظامی هسته ای حرکت کند، ما پیشنهادات بسیار سخاوتمندانه ای به آنها ارایه می کنیم.» ولایتی گفت: « پیشبرد همزمان تکنولوژی هسته ای و مذاکرات، سیاست ماست.» هاشمی رفسنجانی نیز مطابق معمول از جملاتی که فاعل و فعل و قید و صفت دارد، اما مفعول آن مشخص نیست، استفاده کرد و در حالی که لبخند می زد، از زیر میز یک لگد به ساق پای احمدی نژاد کوبید و گفت: « اگر کارهایی کنیم که طرف مقابل بتواند علیه ما اجماع درست کند، اشتباه کرده ایم.» بوش گفت: « شایعه حمله به ایران ساخته مخالفان من است.» فرانسه گفت: « آمریکا در حال طراحی جنگ با ایران نیست.» شیرزاد گفت: « در صفحه شطرنج سیاسی به گوشه ای رانده شده ایم که امکان مات کردنمان فراهم شده است.»
اصلاحات به هاشمی نزدیک می شود
در نیمه دوم سال، در جبهه دانشجویی تحرکاتی اتفاق افتاد، تحکیم تا حدی به بازسازی خود پرداخت و دانشگاه از انفعال درآمد، اگرچه جریان نفوذ و رشد چپ در این میان خطرناک بود، ولی نشان از تنوع بیشتری از اندیشه ها در دانشگاه داشت، زنان نیز کمپین یک میلیون امضا را آغاز کردند و آنان نیز فاصله خودشان را با جبهه اصلاحات حفظ کردند، از سوی دیگر در گروههایی چون معلمان و کارگران نیز مطالبات اجتماعی انباشته وجود داشت. در حقیقت تنوعی از نارضایتی ها به دلایل مختلف که بسیاری از آنها سیاسی نبود، وجود داشت، در 25 بهمن صدها نفر از دوستداران تاریخ و فرهنگ کشور برای جلوگیری از آبگیری سد سیوند که بطور جدی پاسارگاد را تهدید می کند، جلوی مجلس رفتند و تظاهرات کردند. با افزایش نارضایی های اجتماعی ناشی از شرایط داخلی و خارجی، نیروهای سرخورده و نومید به تدریج فعال تر شدند؛ روز 14 بهمن 85 جبهه مشارکت بعد از دیدار با هاشمی اعلام کرد: « به هاشمی نزدیک تر شده ایم.» یک روز بعد رضا خاتمی گفت: « راهمان را در انتخابات شوراها پیدا کردیم.» بادامچیان هم با احساس خطر ناشی از فعال شدن اصلاح طلبان، گفت: « زنگ انتخابات مجلس هشتم از حالا زده شده است.» همین بادامچیان گفت: « اصولگرایی با قدرت طلبی جور در نمی آید.» محمد قوچانی بعد از چندماهی که شرق غروب کرد و به محاق تعطیل رفت، اعلام کرد که روزنامه اخبار را تا قبل از عید منتشر می کند. خبر بد هم این بود که از سفر عبدالله مومنی و هاشم آقاجری به آمریکا به دعوت دانشگاه ام آی تی جلوگیری شد. خبر بدتر اینکه ماموران امنیتی از سفر مهندس سحابی به اصفهان هم جلوگیری کردند. در این میان عباس عبدی و سعید لیلاز کسانی بودند که تقریبا بطور دائمی با افکار عمومی سخن می گفتند. روز 25 دی هاشمی رفسنجانی گفت: « نگذاریم که اسلام سطحی نگر جامعه را رنج دهد.» جبهه مشارکت درست در حالی که هزارکار مانده داشت، به فکر کار تئوریک افتاد. بیطرف گفت: « مبانی تفکر اصلاح طلبی تدوین می شود.» معاون سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت نیز اعلام کرد: « احزاب اصلاح طلب مبانی تفکر اصلاح طلبی را مورد بحث قرار می دهند.» موسوی لاری نیز اعلام کرد: « مبانی تفکر اصلاح طلبی با محوریت خاتمی در حال تدوین است.»، هدایت آقائی نیز گفت: « جلسات اصلاح طلبان برای تدوین مبانی تفکر اصلاح طلبی برگزار می شود.» فعال شدن اصلاح طلبان باعث شد تا کیهان و نشریات راست و هرزه گوهایی مانند فاطمه رجبی، خاتمی را مورد حمله بیشتر قرار دهند. آنها منابع مالی سفرهای خارجی خاتمی را مورد سووال قرار دادند. روابط عمومی موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدنها گفت: « هزینه سفرهای آقای خاتمی از سوی دعوت کنندگان تامین می شود و هیچ منبع داخلی در تامین هزینه ها نقشی ندارد.» هاشمی رفسنجانی گفت: « نباید به خشکه مقدس ها اجازه سلطه بر کشور داد.» از سوی دیگر روزنامه کیهان تلاش می کرد به هر نحو که شده است، اسامی فعالان اصلاح طلب را درست و غلط به آمریکایی ها بچسباند. روز 29 بهمن روزنامه کیهان نوشت: « یک منبع مطلع خبری به کیهان گفت این تور اطلاعاتی که به سرپرستی دختر مایکل لدین (مدیر انستیتو آمریکن اینتر پرایز) طی ماههای گذشته دیدارهایی را با علی کشتگر، ویکتوریا آزاد، حسین باقرزاده، فرشاد بیان، علیرضا جباری، عباس معروفی، ابراهیم نبوی، مهدی خلجی، مینا مطلبی و… برگزار کرده است.»
عشق و پارلمانتاریسم و آنارشیسم
انگار 270 نماینده مجلس را در یک مخلوط کن برقی گذاشته و دکمه آن را زده اند، همه چیز قروقاطی بود. روز 17 بهمن خوش چهره از منتقدین دولت در مجلس گفت: « اختلالات و آشفتگی بودجه 86 چنان فراوان است که مانند بیماری است که اگر شکافته شود، نمی توان آن را جمع کرد، لذا باید با تصویب ماده واحده ای نمایندگان وارد ریز بودجه نشوند.» در همان روز مهدی کوچک زاده، نماینده عصبی مجلس، به حضور کریستین امانپور که برای بازدید یو سی اف اصفهان به این شهر رفت، اعتراض کرد و گفت: « دادن اجازه ورود به افرادی که عناد و دشمنی اربابان آنها با نظام مقدس جمهوری اسلامی بسیار روشن است، هیچ توجیهی در پیشگاه ملت ایران ندارد.» کوچک زاده گفت: « خبرنگاران باید در اعتراض به حضور وی اقدامی انجام دهند.» خبرنگاران اعلام کردند: ما اگر می توانستیم به کسی اعتراض کنیم، به شما اعتراض می کردیم. یک هفته بعد، الهام سخنگوی دولت، این بار نه به تنهایی بلکه با همسر پر سروصدایش به مجلس رفت تا به جای کریمی راد، وزیری که در تصادف اتومبیل کشته شد، برای وزارت دادگستری رای اعتماد بگیرد. غلامحسین الهام با تفاوتی ناچیز و یک رای ناپلئونی موفق به گرفتن رای اعتماد از مجلس شد. وی که فاطی را هم به جلسه علنی مجلس آورده بود، رای اعتماد گرفت. الهام گفت: « من زنم را بیشتر از وزارت دوست دارم.» آگاهان گفتند: این که چیزی نیست، همه زن شما را از مجلس بیشتر دوست دارند. یک روز بعد، ابراهیم امینی با اشاره به رای پائین الهام گفت: « رای الهام، نشانه جایگاه احمدی نژاد در مجلس است.» از طرف دیگر اعلمی هم گفت: « اکثریت نمایندگان، مشتاق احضار احمدی نژاد به مجلس هستند.»
اخراجی ها، بمب جاذبه خشونت و صمیمیت
مسعود ده نمکی سالها بود که دیگر رفتار تندروانه را کنار گذاشته بود، او پس از تعطیل نشریاتش دچار مرام بازی« واسه چی تعطیل شون کردن» شد. به همین دلیل به سفارش کسانی چون میرشکاک سر به بیابان گذاشت و کشاورزی کرد و کتاب خواند، وقتی برگشت فیلم « فقر و فحشا» را ساخت، این فیلم میلیونها بار از شبکه های فارسی لس آنجلسی پخش شد، فلیم ضعیف بود، ولی بود. فیلم دوم، یعنی « کدام استقلال، کدام پیروزی» ضعیف تر از فیلم اولی بود، اما همه می دانستند که بالاخره هر ایرانی که پس از انقلاب رشد کرده، یک باری هوس فیلمسازی حرفه ای کرده است و اصولا علت رشد سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب، استبداد سیاسی بود، به قول گودار: « در ایران بعد از انقلاب شما فقط می توانستید در سینما حرف بزنید، چون تنها جایی بود که روحانیون در آنجا حضور نداشتند.» ( کایه دو سینما، ویژه کن 98) شاید به همین دلیل بود که ده نمکی « اخراجی ها» را با نگاهی کمدی ساخت. از 15 بهمن معلوم شد که فیلم اخراجی های ده نمکی در حال تبدیل به مهم ترین سوژه سال سینمای ایران است. همانطور که انتظار می رفت، هیات داوران چشم به روی فیلم پر سروصدای ده نمکی بست و باعث شد او که گفته بود « نه مرغ می خوام، نه سیمرغ» بالای صحنه برود و سینماگران را یاد ایام جوانی اش بیندازد. اما فیلم مسعود ده نمکی فیلم مردمی جشنواره فیلم فجر شد. فیلم بیشترین انتقادها و تحسین ها را برانگیخت، اما پدیده سال شد. بعدا هیات داوران جشنواره برای نخستین بار، از ده نمکی رسما عذرخواهی کردند و فیلم در اکران نوروزی رکورد میلیاردی فروش را زد.
آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو
بازی داخلی و خارجی در داستان آمریکای جنایتکار ادامه داشت. در داخل چنان سخن گفته می شد، گوئی حمله آمریکا بزرگترین نعمت است و در خارج چنان صحبت می شد، گوئی ما بیچارگانی هستیم که زیر چکمه های آمریکای ظالم له می شویم. و مهم این که درست در زمانی که آمریکا در حال نابودی ما بود، ما می خواستیم ملت آمریکا را که می خواستند ما را نابود کنند، نجات دهیم. سردار فیروز آبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روز 18 بهمن گفت: « ملت بیدار شده آمریکا از دست فرقه نومحافظه کاران نجات خواهند یافت.» ده روز بعد، آمریکا دارایی سه شرکت ایرانی را بلوکه کرد و ژاپن هم دارائی 10 شرکت و 12 مقام ایرانی را بلوکه کرد. سوئیس هم که به مدت 24 ساعت رفیق شخصی لاریجانی شده بود، به تحریم کنندگان پیوست. رایس گفت: « نگرانی های مان را در مورد فعالیت های ایران در عراق به تهران منتقل کردیم.» رایس گفت: « هنوز تصمیمی برای صدور قطعنامه تازه علیه ایران نگرفته ایم.» از طرفی تعلیق موضوع اصلی بود. حسینی، که روز23 بهمن اعلام کرده بود که تعلیق قابل بررسی است، یک روز بعد اعلام کرد که « موضوع تعلیق تحت هیچ شرایطی پذیرفتنی نیست.» علی لاریجانی یک امامزاده جدید در سوئیس پیدا کرد و به آنجا متوسل شد. لاریجانی گفت: « سوئیس هیچ پیشنهاد جدیدی به ما ارائه نکرده است.» آمریکایی ها در یک الگوسازی دقیق کره شمالی، در 25 بهمن ضلع سوم مثلث شرارت را راضی کردند که هرگونه فعالیت اتمی را متوقف کند و در عوض از آمریکا کمک مالی بگیرد. کیم جونگ ایل برای یک هفته سهمیه غذایی ملت گرسنه کره شمالی که جز انرژی هسته ای چیز دیگری نداشتند، افزایش داد.
سقوط در 22 بهمن
روز 22 بهمن فرارسید و خبر خوش هسته ای اعلام نشد. احمدی نژاد وعده داد که خبر خوش هسته ای را دقیقا در هنگام برداشت خرمن یعنی بیستم فروردین اعلام می کند. حسینی اعلام کرد که طرح تعلیق قابل بررسی است. البرادعی گفت ایران باید تعلیق را سریعا اجرا کند. فرانسه با طرح لاریجانی مخالفت کرد. لاریجانی در مونیخ با خواهش و تمنا گفت:« ما می توانیم سانتریفیوژهایی را به کار بیندازیم که فقط اورانیوم را تا حد اندکی مثلا چهار درصد غنی کنند…» در تهران نماد عملی تلاش های احمدی نژاد را می شد دید. در جریان راهپیمایی مردم در میدان آزادی، یک مرد جوان سی و دو ساله، جلوی چشم مردم، تلاش کرد تا برای نشان دادن همت و غیرت انقلابی مردم، از برج آزادی بالا برود. نیروهای حفاظت پلیس خواستند به او کمک کنند تا در این صعود احمدی نژادی سقوط نکند. مرد جوان اعلام کرد که تا آخر به راهش ادامه خواهد داد و برای صعود به قله برج آزادی نیازی به حمایت دیگران ندارد. مرد جوان، در حالی که سه متر تا بالای برج مانده بود، سقوط کرد و جلوی چشم مردم بلافاصله کشته شد. در سوی دیگر جهان پرچم انقلاب همچنان سرخ و افراشته بود، فیدل کاسترو در بیمارستان، در حالی که نه می توانست تکان بخورد، نه می توانست حرف بزند و فقط زنده بود، برای اینکه به افتخارات چپ یک افتخار دیگر اضافه کند، استفاده از ماهواره را در کوبا ممنوع کرد.
روز تلخ زمستانی
شاید سومین دهه بهمن جزو تلخ ترین و مصیبت بارترین روزهای سال بود. روزهایی چنین چند بار تکرار شد. تعداد کسانی که در این روزها در ایران به دلایل سیاسی و اجتماعی، مثل ترور، اعدام، درگیری کشته شدند، از چهار سال دوم خاتمی بیشتر بود. امام جمعه میانه با ضرب چاقو کشته شد. سه نفر به عنوان تروریست بمب گذار دراهواز اعدام شدند. چهار مجرم قتل و مسائل ناموسی اعدام شدند. دو نفر از اشرار مسلح در شرق کرمان در درگیری کشته شدند. در جریان یک عملیات شبه انتحاری جندالله اتوبوس حامل نیروهای سپاه در زاهدان مورد حمله قرار گرفت. در این واقعه 18 نفر کشته شدند و حدود 24 نفر مجروح شدند. مقامات مسوول در زاهدان ساعت هشت صبح اعلام کردند که یک نفر از تروریست ها دستگیر شده، تا ساعت 12 ظهر اعلام کردند که سه نفر دستگیر شده اند و ساعت 2 بعد از ظهر اعلام شد که همه تروریست ها دستگیر شدند. مقامات استان سیستان و بلوچستان گفتند که افراد دستگیر شده که دو روز قبل از پاکستان وارد ایران شده بودند اعتراف کردند که « با حمایت محافل استکباری و غربی ها اقدام به این کار کردند.» قرار بود شب فیلم اعترافات دستگیر شده ها پخش شود. یک روز بعد عبدالمالک ریگی در تلویزیون مجاهدین ظاهر شد و اعلام کرد که قرار است عملیات تروریستی دیگری در زاهدان انجام شود. اما این عملیات تروریستی تلفات نداشت. نیروهای انتظامی هر کسی در اطراف محل واقعه وجود داشت، یعنی 65 نفر را به عنوان مظنون دستگیر کردند. همه آنها بعد از اعدام آزاد شدند. اما دادگاه علنی هشت ساعت بعد از وقوع حادثه، برگزار شد. شورای امنیت حمله تروریستی زاهدان را محکوم کرد. نماینده زاهدان گفت: « آقایان مسوول! اگر نمی توانید امنیت را برقرار کنید، مردم را مسلح کنید.» فرماندار زاهدان گفت: « آمریکا در انفجار زاهدان دست داشته است، چون سلاح های کشف شده ساخته آمریکا و انگلیس است.» شاید مسوولان نیروی انتظامی کشور یک موضوع مهم را نمی فهمیدند که سختی شرایط هم یکی از مسائل کار است. روز 16 بهمن مسوول نیروی انتظامی سیستان و بلوچستان گفت: « مشکل قاچاق این استان، بخاطر پاکستان است و تا وقتی کشورهای همجوار وجود دارند، قاچاق هم وجود دارد.» اما اسدالله بادامچیان موضوع را ار تخصیص رها کرد و تعمیم داد و گفت: « ضعف مدیریت در کشور از نگرانی های مهم است.»
جهش بزرگ کشاورزی به جای قله هسته ای
دولت احمدی نژاد بتدریج تبدیل به استانداری تهران، در مرحله بعد، تبدیل به فرمانداری اسلامشهر، و در مرحله بعد تبدیل به بخشداری برقان شده بود. دفتر ریاست جمهوری اعلام کرد که « مهم ترین دستاورد دولت نهم، خدمت رسانی به مناطق محروم است.» قرار بود احمدی نژاد 28 بهمن راس هیاتی به شهرستان کرج سفر کند و از موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج بازدید کند. یک روز قبل رئیس جمهور طرحی را که یک سال قبل در هیات دولت با قدرت تمام تصویب کرده بود که به موجب آن سازمان مدیریت قرار بود در استانداریها ادغام شود، با قدرت تمام پس گرفت. دولت احمدی نژاد اعلام کرد که از انقلاب اداری صرف نظر کرده و از انجام آن منصرف شده است. یک روز بعد دولت احمدی نژاد اعلام کرد که از انقلاب اداری صرف نظر کرده و از انجام آن منصرف شده است. لایحه بودجه نیز به امان خدا رها شده و تا آن روز 60 تغییر از طرف خود دولت کرده و نمایندگان مجلس هم بیش از 3000 اصلاحیه در مورد آن داشتند. رئیس جمهور در بازدید از کرج گفت: « ایران در آستانه یک جهش بزرگ کشاورزی است.» احمدی نژاد گفت: « به تولید کشاورزی صدمیلیون تن رسیدیم.» احمدی نژاد: « روند مهاجرت به شهرها کند شده و ما امیدواریم بزودی این روند معکوس شود.» رئیس جمهور می خواست از یک جای بلند جهش کند و به یک قله بزرگ جهانی برسد، نوع آن زیاد مهم نبود.
…. ادامه دارد