در سال 1390 اتفاق افتاد، قسمت پنجم

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

وضع اقتصادی مرداد ماه

بحران اقتصادی که از سال 1389 شروع شده بود و با اجرای طرح یارانه ها و همچنین گسترش فساد مالی در سیستم دولتی شدت یافته بود، پس از بست نشینی احمدی نژاد در اردیبهشت شکل دیگری گرفت. به نظر می رسید دولت تعمدا تلاش می کند تا وضعیت اقتصادی بحرانی تر شود. برخی نمایندگان مجلس اعلام کردند که رشد اقتصادی کشور به رقمی در حدود صفر رسیده است اما در روز 30 تیر احمدی نژاد اعلام کرد: “ در پنج سال اخیر پنج برابر دوره های مشابه کار شده است.” اما این سخن کارگر نیافتاد. دو روز بعد دری نجف آبادی که سالها ریاست کمیسیون برنامه و بودجه کشور را برعهده داشت، گفت: “ اعلام آمار غیر واقعی معضل تورم و بیکاری را حل نمی کند.” جعفر قادری نماینده مجلس نیز همان روز افزود: “ آمار رشد اقتصادی مورد ادعای احمدی نژاد غیرواقعی است.” امام جمعه اصفهان نیز گفت: “ محو بیکاری و گرسنگی تا دو سال دیگر وعده توخالی است.” افزایش قیمت ها بالا گرفت و تعطیلی کارخانه ها که با تحریم در حال اعمال گسترده شروع شده بود، لشگر بیکاران را وسیع تر کرد. روز 15 مرداد قیمت لبنیات به دنبال اجرای قانون هدفمندی یارانه ها رسما ده درصد اضافه شد. یک روز بعد، کارگران ساختمانی سنندج برای اعتراض به بی حقوق ماندن و چینی البرز قزوین که پس از 16 ماه کار بدون حقوق در تنگنا بودند تجمع کردند. مجلس پیگیر موضوع تورم شد، اما به گفته یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس در روز 29 مرداد رئیس مرکز آمار ایران گفت: “ به من دستور داده اند نرخ تورم واقعی را اعلام نکنم.” دو روز بعد سعید لیلاز کارشناس اقتصادی گفت: “ دولت یگانه عامل رشد نقدینگی و تورم است.” نماینده تفرش گفت: “ دولت در عمل به شعارهای اقتصادی خود ناموفق بوده است.” روز 23 مرداد روند ناگهانی افزایش قیمت سکه و ارز شدت گرفت و قیمت سکه 495 هزار تومان و دلار 1178 تومان شد. سه روز بعد مقامات دولتی واکنش نشان داده و گفتند: “برای پانزده سال ذخیره طلا داریم.” یک روز بعد آمار دیگری اعلام شد که نشان از بحران اقتصادی و اجتماعی داشت. قوه قضائیه گفت: تعداد دامادهای زندانی کشور که پس از جدایی موفق به پرداخت مهریه نشده و به زندان رفته اند، 55 درصد افزایش داشته است و 3117 نفر در سال 1390 بخاطر ندادن مهریه زندانی شده اند. انتشار یک قبض برق نشان از بی نظمی لجام گسیخته اقتصادی داشت. در 23 مرداد صدور قبض 300 هزار تومانی برای یکی از اهالی روستای باغ علی شیر دلفارد جیرفت، که فقط از یک کولر گازی، یک یخچال معمولی، دو لامپ و یک تلویزیون در یک ماه و 23 روز استفاده کرده بود، نشان می داد که دولت بدون هیچ سروسامانی مشغول گذراندن وضع اقتصادی کشور است. همه اینها در حالی بود که به نظر می رسید حتی خود دولت هم به دستور رئیس جمهور عمل نمی کند. روز 22 مرداد وزیر نیرو گفت: “ خزانه به دستور احمدی نژاد عمل نمی کند.” به نظر می رسید که نه کسی رئیس است و نه کسی مایل است از دستور رئیس تبعیت کند.

 

 

باج دهی به روس ها و بحران تجارت خارجی

تقریبا همه نظام اقتصادی کشور به دلیل تحریم جهانی و بحران در منطقه به هم ریخت. دوست نزدیک ایران، عراق، در 16 مرداد اعلام کرد به روال گذشته سه سال گذشته به دلیل کاهش کیفیت سیب زمینی ایران از خرید آن صرف نظر می کند. این اختلال در معاملات دیگر نیز رخ داد. اما بزرگترین شریک تجاری ایران یعنی روسیه، ضربه اصلی را زد. رئیس کمیته روابط خارجی مجلس گفت: “ امیدواری به روس ها بزرگترین اشتباه بود، ما را محل تبانی قرار دادند.” به دنبال روسیه، بلاروس تمام فعالیت های نفت و گاز خود را در ایران متوقف کرد. نیروگاه بوشهر همچنان بلاتکلیف باقی ماند. عضو کمیته ویژه مجلس گفت: “ تا کنون سه برابر یک نیروگاه برای بوشهر به روسها پول دادیم.” روز سی مرداد واردات بنزین بار دیگر آغاز شد، علت کاهش مصرف بنزین کاهش قاچاق بنزین به کشورهای همسایه بود، گاز آذربایجان و روسیه جایگزین گاز ایران برای ترکیه شد. یک روز بعد ایران برای ایجاد فضای سیاسی از انتقال مجدد سانتریفیوژ غنی سازی اورانیوم به تاسیسات فوردوی قم خبر داد. در همین روزها بود که بحران جدید دولت آغاز شد. سی ام مرداد برای نخستین بار خبر اختلاس سه هزار میلیارد تومانی یکی از مقامات ارشد دولت فاش شد.

 

چهار وزیر رای اعتماد گرفتند

تغییر شکل کابینه و کاهش تعداد وزارتخانه ها، باعث شد که اقلیتی در مجلس تصمیم بگیرند تا دولت را تحت فشار قرار دهند. به گفته باهنر مرد دوم مجلس تا ساعاتی قبل از گرفتن رای اعتماد برای چهار وزیر، علی لاریجانی تصمیم داشت تا دولت را برای گرفتن رای اعتماد تحت فشار قرار دهد. او گفت که پس از تماس تلفنی لاریجانی با بیت رهبری حمایت او از دولت بطور مطلق آغاز شد. چهار وزیر احمدی نژاد، مثل همیشه بدون هیچ سابقه ای در نظام اجرایی و با سوابقی در سازمانها نظامی، معرفی شدند. علی لاریجانی در تائید وزیر نفت گفت: “ مجلس باید به قاسمی رای دهد. سپاه نمی خواهد بر سیاست چنگ بیاندازد.”

 گفتگو درباره وزرا با اعتراض بسیاری اعضای مجلس آغاز شد. یک نماینده اصلاح طلب گفت: “ حداقل بگذارید حرف مان را بزنیم.” اما سرانجام مجلس به چهار وزیر پیشنهادی دولت رای اعتماد داد: رستم قاسمی از سپاه برای وزارت نفت، مهدی غضنفری برای صنعت، معدن و تجارت، عبدالرضا شیخ الاسلامی برای کار، تعاون و رفاه اجتماعی و محمد عباسی برای ورزش و جوانان. هیچ کدام از این وزرا که سه نفر آنان بیش از 200 رای موافق آوردند، سابقه کار وزارت نداشتند. خامنه ای یک روز بعد در سخنان شدید اللحنی هم از دولت حمایت کرد و هم به مجلس حمله کرد. شیخ محمد یزدی توضیح داد: “ رهبری تاکید دارد فضا آرام شود تا دو سال باقی مانده دولت فعلی بگذرد.” با این همه مجلس همچنان معترض دولت باقی ماند. براساس نامه ای که روز 22 مرداد از سوی لاریجانی برای احمدی نژاد فرستاده شد، حداقل هجده مصوبه دولت مغایر قانون نامیده شد. دولت احمدی نژاد پس از این تغییر تلاش کرد تا مسیر حرکت با چراغ خاموش را آغاز کند. مشائی از جلوی صحنه کنار رفت، روز 23 مرداد داوود احمدی نژاد که در خرداد ماه انتقادات تندی به احمدی نژاد و مشائی کرده بود، از سمت خود، یعنی دبیر کل دائمی پدافند غیر عامل برکنار شد. علی مطهری اواخر مرداد با اشاره به احتمال دخالت دولت در انتخابات گفت: “ برگزار کننده انتخابات صرفا دولت نباشد.” در این میان به نظر می رسید توافقی میان احمدی نژاد و رهبر صورت گرفته است. احمدی نژاد سکوت کند، تا رهبر جایگاه او را آرام آرام تسخیر کند. کسی نمی دانست در ذهن آنارشیست هژمونی طلبی که مرادش مشائی از صحنه حذف شده بود، چه می گذشت.

 

رهبر: مجلس آرام باشد و سکوت کند

یک روز بعد از رای گیری مجلس، روز ششم مرداد، آیت الله خامنه ای نمایندگان مجلس را احضار کرد تا خشم خود را از برخورد آنان با دولت نشان دهد. خامنه ای در این دیدار گفت: “ حادثه دیروز در مجلس هم بنده را به شدت ناراحت کرد و هم به شدت نگران شدم، ناراحتی ام به دلیل اهانت به رئیس جمهور بود، شما اهانت کردید به رئیس جمهور، شما می توانید به رئیس جمهور تذکر بدهید، سئوال کنید، استیضاح کنید ولی نمی توانید به هیچ کس توهین کنید، به خصوص به رئیس جمهور. حقیقتا نگران خود مجلس شدم، این چه وضعی است که مجلس که نمونه فضائل مردم معرفی شده است، “دو دو” کند و نگذارد کسی حرفش را بزند، من چند بار تاحالا به آقای لاریجانی گفتم که جلوی این کار را بگیرد، “دو دو” یعنی چه؟ همین مانده که یقه یکدیگر را بگیریم و بر سر و کله هم بزنیم مثل برخی کشورهای دنیا، من جدا نگران شدم، چیکار کنیم؟ علنی بگوییم که مجلس ظلم کرد و خلاف عدل کرد و گرفتار رذیلت شد؟ من این رفتارها را نمی پسندم، این شان شماها نیست، من جدا معترضم، این متناسب شما نیست، بساط این “دو-دو”ها را، این هوچی گری را از مجلس جمع کنید، حیف است که مجلس تبدیل شود به محلی برای هوچی گری، این را نمی پسندم، من از آقای لاریجانی و نواب رئیس و هیات رئیسه جدا توقع دارم که به نمایندگان بگویند هرکس دو-دو کرد، شناسایی کنند و به رئیس بگویید، آنها را به مردم معرفی کنید، این بود عرض بنده.”

در پاسخ به برخورد تند خامنه ای لاریجانی عقب نشینی کرد و گفت: “ من تشکر می کنم، من فرمایش حضرتعالی را کاملا قبول دارم، وقتی نمایندگان این حال شما را بدانند، حتما تبعیت می کنند. مثل رای اعتماد به وزراء که امر نفرمودید ولی مجلس تبعیت کرد، روز سه شنبه، احساس کردم که وضع مجلس عادی نیست و به طور ویژه از آقای احمدی نژاد، تکریم کردم و دوبار برایشان پا شدم، جلوی دو-دو را هم گرفتم ولی تلویزیون روی آن متمرکز شد و کار را برجسته کرد.”

خامنه ای با حالتی خشمگین گفت: “ به آقای ضرغامی بگویید، تلویزیون گناه کرد، هم گناه قانونی، هم گناه دینی.”

حسین فدایی نماینده مجلس نیز مراتب ارادت خود را نشان داد و گفت: “ من شرمنده هستم که شما را در این وضعیت می بینم، خدا ما را ببخشد، بحمدالله رهبری خوب دقت دارند، ما روحا آزار دیدیم، طلب بخشش و دعا داریم بر اساس رابطه دینی، همچنین تجربه سیاسی که از شما داریم، ناراحتی و نگرانی شما باعث شرمندگی ماست، انشاءالله جبران می کنیم، جامعه نباید ملتهب شود، دعواها نباید منعکس شود که مردم احساس یاس کنند و دشمن استقبال می کند، امروز کشور نیاز به ارامش دارد.” شاید این تحقیرآمیز ترین برخورد رهبر با مجلس بود. برخوردی که مجلس را در برابر دولت و ترکتازی هایش متوقف می کرد.   

 

در برابر رهبر همه خفه شوید

آنچه حیرت انگیز بود، این بود که نمایندگان مجلس برخوردهای تند احمدی نژاد را با رهبری دیده بودند و می دانستند که رهبر هرگز در برابر چنین برخوردهایی کوتاه نمی آید. دعوا میان دولت، مجلس و نهادهای نزدیک به رهبری وارد “ جنگ سرد قدرت” شد. مهدوی کنی روز سی تیر گفته بود: “ 30 تیر، باید تسلیم رهبری شد و حرف دیگری نزد.” به نظر می رسید که رهبری دارد مهره های جایگزین دولت را در سپاه می چیند. فرمانده سپاه گفت: “ رهبری برای ورود سپاه به عرصه های مختلف کشور زمینه سازی کرد.” با این حال منتقدان احمدی نژاد حرف های خودشان را می زدند. سلیمی نمین روز 26 مرداد گفت: “ احمدی نژاد غیر از استقرار قدرت و موقعیت خود فکر نمی کند.” رهبر صریحا گفت: “ دولت تضعیف نشود.” روز اول مرداد، هماهنگ کننده حامیان رهبر، مهدوی کنی گفت: “ طبق گفته رهبر نباید دولت را تضعیف کرد.” احمد خاتمی گفت: “ سکوت فعلی جریان ولایی در مقابل جریان انحرافی به دستور رهبری است.” یک عضو هیات رئیسه مجلس گفت: “ اگر اختیار در دست دولت باشد می گوید اصلا از وزرا سووال نکنید.” با این همه روز سوم مرداد، علی مطهری گفت: “ سووال از احمدی نژاد را پیگیری می کنم.” کوچک زاده به مطهری پاسخ داد: یاوه می گوید، به او تودهنی بزنید.” یک روز قبل از آن، احمد توکلی گفت: “ داستان جن گیر و رمال نیست، رانت خواری ها وحشتناک است.” قدرت علیخانی گفت: “ نخبگان جامعه نمی خواهند وضع فعلی تداوم داشته باشد.” برخی بر آتش رهبری طلبی رهبر دامن زده و مثل شجونی گفتند: “ ولایت فقیه در تورات و انجیل هم آمده است.” اما مرتضی مبلغ مقام ارشد دولت اصلاحات با تاسف گفت: “ رفتار مقامات دولتی انتحار سیاسی است.” کمی تند تر از این، آیت الله دستغیب خامنه ای را ظالم خواند و گفت: “ ظالمان حق را قبول نمی کنند و به وضعیتی می افتند که فرصت های خود را از دست می دهند.“ 

 

آمنه بهرامی مجید را بخشید

آمنه بهرامی که توسط نامزدش مجید مورد اسیدپاشی قرار گرفته بود در تاریخ دوازدهم مرداد موضوع اصلی گفتگوی ایرانیان در رسانه های مجازی قرار گرفت. او که باید یک روز بعد قصاص اسیدپاشی را اجرا می کرد، تا آخرین لحظه بدون اینکه هیچ واکنشی نشان بدهد، در معرض قضاوت مخالفان و موافقان خود قرار گرفت. روز قصاص، آمنه مرد را بخشید. سید محمد خاتمی در پیامی اقدام آمنه بهرامی را ستود. آمنه نیز از پیام خاتمی قدردانی کرد و گفت: “ بعد از شما مرا فراموش کردند. این اقدام شما مرا بسیار خوشحال کرد.” آمنه گفت: “ دوشنبه احمدی نژاد پزشکی را فرستاده و گفته بود که این پزشک جراحی های مرا در ایران و رایگان انجام دهد. پاسخ دادم که من نیازی به دکتر شما ندارم. من بهترین دکترها را دارم و حاضر نیستم آنها را عوض کنم. نیاز به کمک و پول دارم که در تمام این سالها از من دریغ شده است.”

 

داریوش رضایی نژاد ترور شد

روز اول مرداد ماه، بعد از ترور پنج دانشمند هسته ای کشور، که تقریبا همه اطلاعات مربوط به آنان در دسترس وزارت اطلاعات بود و می دانستند که او مانند دیگر دانشمندان هسته ای هدف ترور اسرائیل است، ترور شد. وزارت اطلاعات اعلام کرد “ دخالت اسرائیل در ترور مشاهده نشد.” یک روز بعد علی لاریجانی گفت: “ اقدام تروریستی آمریکایی صهیونیستی بود.” در سال 90 حداقل پنجاه دانشمند یا کارگزار انرژی هسته ای و سرداران جنگی کشور در حوزه موشکی به شکلی مشکوک کشته شدند.

 

خواب زمستانی بهار عرب

موضوع “ بیداری اسلامی” موضوع جدی سیاست ایران شد. سوم مرداد سردار نقدی پس از ترور داریوش رضایی نژاد اعلام کرد: “ چاره ای جز محو اسرائیل برای حفظ امنیت کشور خودمان نداریم.” سردار فیروز آبادی معتقد بود: “ پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه فضای بیداری اسلامی را پدید آورد.” ایران با دیپلماسی دوگانه با جنبش های بهار عرب برخورد کرد، جنبش مخالفان در لیبی و سوریه را دولت حاصل اقدام آمریکایی ها و ناتو می دانست و تا آخرین روزهای سقوط طرابلس تلویحا و تصریحا اقدام ناتو را محکوم می کرد. اما جنبش های بی ریشه ای مانند بحرین را که نه دلیل اقتصادی و سیاسی داشت، بشدت حمایت می کرد و به آنها کمک می کرد. دولت های جدید انقلابی مصر و تونس برخلاف تائیدات ایران، با حکومت ایران همراهی نمی کردند. راشد الغنوشی که سالها پیرو خمینی شناخته می شد، از سفر به ایران خودداری کرد و دولت جدید مصر بر تغییر نام خالد اسلامبولی به عنوان شرط رابطه با ایران تاکید کرد. همچنین دولت مصر از سفر یک هیات دینی مصر به ایران جلوگیری کرد. سردار نقدی برنامه واقعی ایران را برای جنبش های بهار عرب همچون کودکی فاش کرد و گفت: “ باید چگونه زیستن را به سایر ملت ها بیاموزیم.” صادق لاریجانی که خود با معیارهای دوگانه با بهار عرب برخورد می کرد، روز 13 مرداد گفت: “ حرکت های انقلابی مردم منطقه با خشونت طرف مقابل سرکوب و ساکت نخواهد شد.” وی ادامه داد: “ آدم تعجب می کند که این مقدار دوگانگی ها در معیارها چه وجهی دارد؟” کسی از او نپرسید که پس معنی معیارهای دوگانه ایرانی چیست؟ بروجردی علیرغم فاش شدن کمک مالی و فکری ایران به سوریه گفت: “ برای مصالح امت اسلام بسیج شویم تا سوریه طعمه آمریکا نشود. انتقال اسلحه از ایران به سوریه کذب محض است.” احمدی نژاد در مصاحبه با یک نشریه روسی گفت: “ در صورت حمله اسرائیل پاسخ ایران به اسرائیل پشیمان کننده است.” نقدی هم گفت: “ رهبران اسرائیل خود را برای قفس آماده کنند.” مقامات ایرانی در مورد بهار عرب تحلیل های مختلفی ارائه دادند. آیت الله مکارم شیرازی گفت: “ بحران های جهان براثر گناه است.” نقدی گفت: “ یکی از مهم ترین دلایل فروپاشی اقتصادی غرب انقلاب اسلامی ایران است.” نقدی چنان قدرت جنبش های جهانی را شدید دانست که روز 24 مرداد گفت: “ آمریکایی ها حتی جرات خروج از پادگانهای خود را هم ندارند.” آمریکا نیز در مقابل اعلام کرد: “ جمهوری اسلامی فعال ترین دولت در حمایت از تروریسم است.” برخی دولت های جهان عرب دست به اصلاحات زدند. روز 24 مرداد، پادشاه اردن ملک عبدالله دوم، اعلام کرد بخشی از اختیارات خود را به پارلمان این کشور واگذار می کند. همین اتفاق با واگذاری بخشی از اختیارات پادشاه مراکش در آن کشور افتاد. در بحرین که یکی از مهم ترین پایگاههای مورد اعتنای حکومت ایران بود، بزرگترین گروه شیعه بحرین انتخابات مجلس را تحریم کرد. در یمن در روز 28 مرداد مخالفان حکومت یمن شورای ملی تشکیل دادند. در همان روزتظاهر کنندگان مصری پرچم اسرائیل را در قاهره پائین کشیدند. بروز برخی نشانه های اسلامگرایی در مصر که با حمله به مسیحیان و در تونس که با تصویب قانون تعدد زوجات صورت گرفت، سکولارها را نومید و حکومت ایران را امیدوار کرد، اما جز یک اقلیت در اخوان المسلمین کسی همراه حکومت ایران نبود. رهبر ایران که پس از حذف نامرئی احمدی نژاد، در موضع الوهیت نشسته بود، طی نظری عجیب گفت: “ جز انقلاب اسلامی، تمامی انقلاب های جهان در طول تاریخ به انحراف رفته اند.” در همین حال جلوی اظهار نظر دیپلمات های حرفه ای ایرانی گرفته شد و سایت دیپلماسی ایرانی صادق خرازی فیلتر شد.

 

انتخاباتی برای فصل زمستان

همه می دانستند که پشت صحنه همه تحولاتی که در ایران می گذرد، انتخاباتی است که در 12 اسفند در رقابت میان حامیان رهبر و حامیان احمدی نژاد بنا بود برگزار شود. روز 30 تیر، حسین فدایی گفت: “ جریان انحرافی می خواهد کرسی های 175 حوزه انتخابی تک نماینده را کسب کند.” دو روز بعد، مصباح یزدی با جبهه پایداری انقلاب اسلامی وارد انتخابات مجلس شد. هادیان سیاسی سپاه که میان رهبری و مصباح سرگردان بودند، تشکیل جلسه دادند، سردار جعفری جزو آنان است. آنها برای پیروزی در انتخابات مجلس نهم تلاش شان را آغاز کردند. در مقابل جبهه پایداری، اصولگرایان با محوریت مهدوی کنی وارد فعالیت شدند. بیانیه انتخاباتی 190 نفر از نمایندگان مجلس در حمایت از مهدوی کنی و راهکارهای انتخاباتی وی برای اصولگرایان صادر شد. روز 21مرداد حداد عادل اعلام کرد: “ رهبری مایل نیست اصولگرایان بیش از یک فهرست انتخاباتی داشته باشند.” دو روز بعد، علی مطهری اقدام حداد عادل را نکوهش کرد و گفت: “ اعلام عمومی نظر رهبری توسط حداد عادل کار شایسته ای نبود.” اما در این میان عادل فردوسی پور که معمولا با جملاتی کوتاه و بریده خیلی از حرف های مردم را در برنامه نود خود می زد، گفت: “ امیدوارم میزان رای ملت باشد و نه زور و قدرت.”

 

مشائی را بکشید، پولش را می دهم

در این میان از مرد نامرئی که خیلی ها مرگ او را می خواستند، و خیلی ها او را رهبر جریان پایداری می دانستند، خبری نبود. اسفندیار رحیم مشائی بخوبی خود را پنهان کرد. مصباح یزدی که لابد می خواست بگوید جبهه پایداری از حمایت مالی برخوردار نیست، روز 21 مرداد گفت: “ برای خرید یک لباس باید پول قرض کنیم.” روز 23 مرداد گزارش دادستان از صدور کیفرخواست برای دوتن از نزدیکان مشائی منتشر شد. شکایات مختلف از مشائی و بقایی به مجلس کشیده شد. روز 28 مرداد مشائی و بقایی در مجلس حاضر نشدند و متقابلا از نمایندگان مجلس شکایت کردند. یک روز بعد آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد گفت: “ مشائی باید عزل شود.” اما عجیب ترین نظریه را حاج منصور ارضی داد و گفت: “ بخدا سوگند مشائی را بکشید، پولش را من خواهم داد.” در این میان دو نظر کاملا متضاد وجود داشت. یک گروه در جبهه پایداری ضمن حمله به سبزها، اصلاح طلبان و مشائی می گفتند: “ ایمان با ولایت سنجیده می شود.” یعنی جبهه پایداری مشائی را هم در مقابل خود می گذاشت، اما یک نماینده اصولگرا می گفت: “ جبهه پایداری با رهبری مشائی حرکت می کند.”

 

هزار فامیل زندانی

با وجود اینکه حکومت اعلام می کرد جریان انحرافی خطرناک تر از جریان فتنه است، اما افزایش فشار بر جنبش سبز و زندانیانش، باعث شد توجه به سوی آنان معطوف شود. احمد زیدآبادی پس از 26 ماه به مرخصی آمد. عیسی سحرخیز دو سال به زندانش افزوده شد. زید آبادی پس از 48 ساعت به زندان بازگشت. کوهیار گودرزی و مادرش مریم مخترع بصورت مجدد آنها به زندان رفتند. زندانی کردن خانواده به صورت امری طبیعی درآمد. روز 23 مرداد، مادر کوهیار گودرزی از بازداشت خود در کرمان خبر داد. مصطفی تاج زاده که زمانی معاون وزارت کشور بود و حالا به مظهر مقاومت مردم تبدیل شده بود، گفت: “ حذف و خشونت بس است، حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسیم.” کارکنان قوه قضائیه در عوض به رسمیت شناختن حقوق همدیگر همسر تاج زاده یعنی فخرالسادات محتشمی را به دادگاه احضار کردند. تاج زاده گفت: “ استبداد دینی به بن بست رسیده است.” خانواده تاج زاده تنها خانواده تماما محکوم نبودند. در اواسط مرداد همسر، خواهر و فرزندان نسرین ستوده زندانی شدند. در زندان خواهر نسرین ستوده توسط مامورین زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. روز 25 مرداد مادر احمد نجاتی کارگر گفت: “ کاش جای نسرین ستوده به زندان بروم تا او کنار فرزندانش باشد.” روز 23 مرداد وضعیت وخیم قاسم شعله سعدی استاد دانشگاه در زندان اوین اطلاع داده شد. دو روز بعد همسر شعله سعدی وضع او را خطرناک گزارش کرد. روز 22 مرداد مهدی خزعلی بعد از چندین روز اعتصاب غذا با قید وثیقه آزاد شد. یک روز بعد وی در گفتگویی گفت: “ کاش به اندازه زندان شاه حقوق زندانیان را رعایت می کردند.” علی اکبر معین فر روز 26 مرداد گفت: “ خفقان امروز از دوران کودتای 28 مرداد شدیدتر است.” اما موضوع اصلی را باز هم نقدی فرمانده بسیج گفت: “ پیروان خط امام از تروریست های دهه شصت خطرناک ترند.” با این وضع می شد فهمید چرا قوه قضائیه شدیدترین برخوردها را با یاران سابق خمینی می کنند. با این همه روز 31 مرداد، احمدی نژاد در گفتگو با نخست وزیر ترکیه گفت: “ موضع ما طرفداری از آرای مردم است.” احمدی نژاد روز 14 مرداد گفت: “ در ایران هیچ کس بخاطر اظهار عقیده زندانی نیست.” وی گفت: “ آرزویم این است که در هیچ جای دنیا حتی یک زندانی و زندان مخفی وجود نداشته باشد.” و اسماعیلی رئیس سازمان زندانها که صدها تن در زندانهایش شکنجه می شدند گفت: “ شکنجه در زندان های ایران دروغ شاخدار است. ما زندان مخفی نداریم.”  

 

آب بازی و کودکان کار

شبکه اجتماعی فیس بوک بطور خودجوش برنامه هایی را در تهران برگزار کرد. در یک حرکت خودجوش گروهی تصمیم گرفتند با کار در خیابان، تمیز کردن شیشه ماشین ها و کارهایی از این دست، پولی به دست بیاورند و به بچه های خیابان و کودکان کار کمک کنند. در همین حال گروهی از جوانان برنامه هایی مانند هندوانه خوری، آب بازی و خزبازی را در پارک های تهران به راه انداختند. عکس های این برنامه ها که با اقبال گسترده ای مواجه شد منتشر شد و تعدادی توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند. محمد حسین مقیمی نماینده مجلس در مورد آب بازی در پارک ها گفت: “ مردم را راحت بگذارید.” اما احمد توکلی گفت: “ دشمن خارجی روی آب بازی، هندوانه خوری و خزبازی سرمایه گذاری کرده است.” در پی همین اتفاقات بود که وزارت ارشاد گفت: “ گوگل پلاس خطرناکترین شبکه اجتماعی برای ایرانیان است.” کسی دلیل این اظهارنظر ارشاد را نفهمید، چرا که شبکه هایی مانند بالاترین، فیس بوک یا توئیتر بسیار اثرگذارتر از شبکه گوگل پلاس بودند که هنوز مراحل آزمایشی اش را می گذراند و در آن چندان موفق نبود. روز 23 مرداد صفار هرندی گفت: “ برای مشکلاتی که گریبان کشور را گرفته، باید نهضتی جدی شکل بگیرد و تا این اتفاق رخ ندهد، ما مقهور برنامه ریزی دشمن برای تباه سازی نسل جوان خواهیم بود. نقاط ضعف نه تقصیر دشمن که تقصیر خود ماست.”

 

علوم انسانی در روستاها خطرناک است

به دنبال اعتراضاتی که آیت الله خامنه ای علیه هر نوع علوم انسانی کرده بود، وزیر آموزش و پرورش گفت: “ باید از توسعه بی رویه علوم انسانی در روستاها جلوگیری کنیم.” روز پانزدهم مرداد حمیدرضا آیت اللهی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی کشور گفت: “ سیزده رشته علوم انسانی از دانشگاه علامه طباطبایی در جهت برطرف کردن نگرانی رهبری حذف شده است. به دنبال این تصمیم کاهش هفتاد درصدی پذیرش دانشجو در دانشگاه علامه طباطبایی که یکی از دانشگاههای مهم آموزش عالی علوم انسانی بود رخ داد.

 

سس المه، اوتور قارداش!

روز بیستم مردادماه سال 90 سردار حسن فیروزآبادی به الهام علی اوف رئیس جمهوری آذربایجان، درباره رفتارهای ضداسلامی اش شدیدا هشدار داد. به دنبال این اظهار نظر که نه از مجرای قانونی، مثلا وزارت خارجه، صورت گرفته بود و نه به فیروزآبادی به عنوان مقام نظامی مربوط بود، اعتراض شدید اللحن باکو به اظهارات سردار فیروزآبادی به وزارت خارجه ایران ابلاغ شد. به همین دلیل روز 23 مرداد فیروزآبادی سخنانش را درباره جمهوری آذربایجان تکذیب کرد.

 

خبر ترور دکتر علیرضا سودبخش منتشر شد

در روز سی ام مرداد 1390 دامون سودبخش فرزند دکتر علیرضا سودبخش اطلاع داد که وی روز 30 شهریور 89 ترور شده است. وی تنها هفت ساعت قبل از سفر به آمریکا برای دیدن فرزندش که در آنجا تحصیل می کند، می خواست سفر کند. علیرضا سودبخش یکی از کسانی بود که در بخش های مختلف پزشکی فعالیت می کرد و اطلاعات ذیقیمتی در مورد شکنجه ها و قتل های کهریزک داشت. پیش از او رامین پوراندرجانی در سال 1388 کشته شده و مرگ او خودکشی اعلام شده بود. این دو پزشک حاضر نشده بودند مرگ سه شهید کهریزک را ناشی از مننژیت اعلام کنند.  

 

مجاهدین خلق سناتورها را خریدند

روز 21 مرداد، به نوشته فاینانشیال تایمز، در آستانه تعیین مجدد لیست تروریست ها در ایالات متحده آمریکا، مجاهدین خلق تعدادی از نمایندگان مجالس مختلف و شخصیت های آمریکایی را با دادن 20 تا 50 هزار دلار دعوت به سخنرانی به نفع این سازمان کرد.

البرایت روبین نوشت: سازمان مجاهدین خلق به جولیانی شهردار سابق نیویورک پول داد تا آنها را از لیست تروریستی خارج کند. بسیاری از افرادی که از این بابت پول گرفته بودند ضمن اقرار به گرفتن پول کارشان را غیرقانونی ندانستند. با این حال لیست تروریستی سال منتشر شد و نامهای مجاهدین خلق، حزب الله، جهاد اسلامی و حماس همچنان در آن بود.

 

ایران، امن ترین جای جهان

اسماعیلی رئیس اداره زندانها گفت: “ وضع زندانها در حال حاضر مناسب نیست. وی گفت در زندان های ما برای 85هزار نفر جا هست، در حالی که 235 هزار زندانی داریم.

یک طلبه که مردم را نهی از منکر می کرد، توسط کسانی که با او درگیر شده بودند شدیدا مضروب شد. احمد خاتمی در حالی که از عصبانیت چشم هایش کف زمین چمن دانشگاه تهران افتاده بود، گفت: “ برخورد قاطع انجام می دهیم.” امامان جمعه همان هفته 30 تیر همه یکصدا گفتند: “ پوست گناهکاران را می کنیم.” یک مقام بی اطلاع گفت: این طلبه 27 ساله برای دفاع از ولایت و بیضه اسلام زخمی شد. اطلاع داده شد که همه مقامات کشور به بازدید این طلبه مجروح رفته و با او اعلام همبستگی کردند. نشریه اینترنتی جرس با مادر این طلبه مصاحبه کرد. مادر طلبه مضروب گفت: “ علی من مثل خیلی از جوانان دیگر است. بزرگش نکنید. فرزند من حجت الاسلام 27 ساله نبود، بلکه یک طلبه 19 ساله است و اصلا سیاسی نیست. و دغدغه نجات همسالان خود از وضع نامناسب فرهنگی فعلی را دارد.” در همین حال در روز اول مرداد 1390 فرمانده اطلاعات سپاه قم و پنج مقام ارشد دیگر سپاه در درگیری با گروه پژاک کشته شدند. دو هفته قبل از آن خط لوله قلعه نار که تاسیسات نفتی اهواز را به عنوان بزرگترین خط لوله انتقال نفت کشور منتقل می کند، دچار انفجار توسط برخی عوامل مخالف حکومت شده و دچار آتش سوزی شدید شد. در همان وضع بود که در ماه مرداد نشریه “ رویش”تعطیل و نشریات “ جام جم” و “ دنیای جوانان” به دادگاه رفته و موقتا تعطیل شدند. رهبر حکومت در تاریخ 26 مرداد گفت: “ نمی توان بازار کتاب را آزاد گذاشت.” و در پی قتل “ فاطمه باقریان نژاد” فرزند جوان و چادری یکی از نمایندگان مجلس اصلاحات گروهی از نمایندگان ادوار مجلس نسبت به افزایش ناامنی و جنایت هشدار دادند.” در رابطه با همه وقایع فوق آیت الله احمد خاتمی در حالی که برای نخستین بار در زندگی لبخندی اطمینان بخش می زد، روز اول مرداد گفت: “ ایران اسلامی، امن ترین کشور جهان است.” در همان روز مهدیه گلرو روزنامه نگار، با یورش ماموران مجددا به زندان اوین بازگردانده شد.و سردار فضلی از فرماندهان بسیج گفت: “ بسیج در کمک به مردم سومالی پیشگام خواهد بود.” وی گفت: ولی هیچ ارتشی حق ندارد در کمک به مردم ایران پیشگام شود، واق واق واق. 

وزیر آموزش و پرورش: اعتیاد دانش آموزان را تکذیب نکرده ام، اما نباید این آمارها را اعلام کرد. در عوض رهبر انقلاب اعلام کرد باید حداقل ده میلیون حافظ قرآن در کشور وجود داشته باشد و سردار نقدی گفت: “ ما 35 هزار مسجد و حداقل 150 هزار روحانی کم داریم.” تعداد کل مساجد ایران حدود 30 هزار و تعداد روحانیون رسمی ایران حدود هشتاد هزار گفته شده است.