سال گذشته دقیقا در زمانی شروع می شد که هر سال شروع می شد، البته این خیلی عجیب نبود، چون در سالهای دیگر همین اتفاق می افتاد، ولی این موضوع خیلی عجیب بود که در ایران چند سال پشت سر هم و بصورت منظم اولین روز سال روز اول فروردین بود، در حالی که دولت تصمیم داشت برای احترام به عرف اجتماعی اولین روز سال را 16 فروردین، دومین روز سال را سوم فروردین و سومین روز سال را اول فروردین اعلام کند، در همین حال بود که در تمام سیزده روز اول سال، تقریبا هیچ اتفاق مهمی نیافتاد، قلب بسیاری از کسانی که منتظر بودند اتفاق مهمی بیافتد گرپ گرپ می زد، و منتظر بودند صدای مشکوکی از محل غیر منتظره ای بصورتی ناگهانی صادر شود. در همین حال که در ایران فقط صدای مشکوک جریان داشت، در لیبی قذافی در حال سقوط بود، در سوریه بشار اسد داشت با اسماء اسد که به لندن رفته بود تا از روی ساعت برج بیگ بن ببیند وقتش شده یا نه، و در کشورهای دیگر عربی بهار عرب با پائیز و تابستان و زمستان قاطی پاطی شده بود. یک باره از سه وزارتخانه در اواخر فروردین 90 صدای جیغ شدیدی آمد و یازده عابر دیدند که سه وزیر از طبقه بالا توسط افرادی که معلوم نبود چه کسانی بودند پرت شدند وسط خیابان.
یا حیدر گمنام!
روزها هوای شهر آفتابی بود و شبها مهتابی بود، ولی مردم تهران بعد از تعطیلات نوروزی نه آفتاب را می دیدند نه مهتاب را، چون گرد و غبار ناشی از اتوبوس و مینی بوس و موتور و وانت و کامیون و چیزهای دیگر، میزان آلودگی شهر را به 284 برابر میزان مجاز رسانده بود. البته قالیباف از صبح تا شب مشغول کار بود، ولی تازه موفق شده بود آلودگی هوا را از 1384 برابر میزان مجاز به 284 برابر میزان مجاز برساند. محمود احمدی نژاد، تصمیم گرفت به تنهایی، نه حتی با استفاده از اجنه و مرتاضان و کف بین ها که عضویت در کابینه را پذیرفته بودند، مشکل را حل کند، به همین دلیل روز 28 فروردین اعلام شد که وزارت نفت در وزارت نیرو، وزارت مسکن را در وزارت راه و ترابری و وزارت کار را در وزارت رفاه ادغام کند. ناقلان اخبار معتقدند که دولت اول تصمیم گرفت احمدی نژاد را بزرگ کند، ولی چون سیستم جواب نمی داد، تصمیم گرفت دولت را کوچک کند. دو وزارتخانه دیگر هم در هم ادغام شدند. در روز 30 فروردین حیدر مصلحی وزیر اطلاعات توسط رئیس جمهور برکنار شد. رئیس جمهور در توضیح دلیل برکناری او گفت: “ دلم خواست” نیم ساعت بعد از برکناری وزیر اطلاعات، دفتر رهبری اعلام کرد که وزیر اطلاعات برکنار نشده است. وزیر اطلاعات به کابینه رفت، اما رئیس جمهور او را راه نداد. دولت اعلام کرد: “ مصلحی خودش استعفا داده” اما مصلحی گفت: “ به قمر بنی هاشم من استعفا ندادم.” کیهان نوشت که “ مصلحی استعفا نداده است” با انتشار خبر کیهان همه مطمئن شدند که احتمالا مصلحی استعفا داده است، حالا به زور یا بدون زور معلوم نیست. با هنر رئیس جمهور را تهدید کرد که بخاطر برکنار کردن وزیر اطلاعات مجلس ممکن است دولت را استیضاح کند. احمدی نژاد هم گفت: “ خفه بمیر بابا!”
ده روز خانه نشینی و زیبای خفته با بوتاکس
احمدی نژاد به مدت یازده روز به خانه رفت و از آنجا برای تزریق بوتاکس و عمل جراحی زیبایی به پزشک مراجعه کرد. دعوا بالا گرفت. در جلسه بعدی کابینه وزیر اطلاعات شرکت کرد، ولی رئیس جمهور شرکت نکرد. فرمانده سپاه نه گذاشت و نه برداشت و گفت: “ تیم احمدی نژاد روبروی انقلاب خواهد ایستاد.” خامنه ای در حالی که وزیر اطلاعات را منصوب کرده بود، گفت: “ رهبری هیچ گاه بنای دخالت در تصمیم ها و کارهای دولت را ندارد” بعد مثل بچه هایی که کار بدی می کنند ولی سعی می کنند نخندند که معلوم نشود رایحه خوش خدمت از طرف آنها صادر شده لب ورچید. آیت الله خامنه ای مجددا تاکید کرد: “ هیچ اختلافی در کشور وجود ندارد” آگاهان پرسیدند: “ حتی یکی” رهبری گفت: حضرت عباسی حتی یکی” احمدی نژاد هم اعلام کرد که برای توضیح درباره علت بیرون نیامدنش از خانه “ فقط در صورتی که پخش زنده باشد در تلویزیون حضور پیدا می کند.” همین احمدی نژاد در جلسه گفت: “ تعداد حقیقی آرای من 35 میلیون بود، ولی چون آقای خامنه ای از من دفاع کرد رای من ده میلیون کم شد.” وزیر اطلاعات هم پقی زد زیر خنده و گفت: “ آقای کامران دانشجو که رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور بود جزئیات تعداد آرای شما را می داند.” بعد همه ساکت شدند و به سقف نگاه کردند.
قذافی می میرد، سازش نمی پذیرد
معمرالقذافی، مردی که در سن 25 سالگی شبیه پیرمرد ها بود ولی در سن 70 سالگی شبیه جی جی های 55 ساله آرایش می کرد و سایه چشم و مداد ابرو و ریمل و سرمه و وسمه استفاده می کرد و سعی می کرد شبیه الیزابت تیلور بشود، مورد حمله مخالفانش، که تقریبا شامل 84 درصد جمعیت کشور می شد قرار گرفت. ناتو از هوا، و مخالفانش از زمین یک جنگ واقعی را علیه او شروع کردند. روزهای زوج اعلام می شد که قذافی موفق به شکست مخالفانش شده و روزهای فرد خبر دستگیری قذافی اعلام می شد.
تاریخ صحیح را بنویسید، منم باشم
در اولین روزهای اردیبهشت آیت الله خامنه ای که هم دو نامزد ریاست جمهوری یعنی موسوی و کروبی را در خانه شان حبس کرده بود و هم رئیس جمهور منتخب خودش را خانه نشین کرده بود، در دیدار با برخی نظامیان، تیراندازان، باغبانان، آشپزها، زنان کامواباف بسیجی، طراحان موشک های بالستیک، غنی سازان اورانیوم و غیره اعلام کرد “ تدوین و نگارش تاریخ صحیح انقلاب اسلامی بسیار ضروری است.” وی گفت: “ تاریخ معاصر خیلی مهم است، مثل روزهایی که من تصمیمی می گیرم، یا کاری می کنم، یا پسرم دستشویی می رود، یا عروسم می زاید، یا پدر عروسم برایم شعر می گوید، یا آقای قزوه به دیدار ما می آید.”
لغو حکومت نظامی بعد از پنجاه سال
روز سوم اردیبهشت 1390 دولت سوریه بعد از پنجاه سال حکومت نظامی در این کشور را لغو کرد. ژنرال ابوفلان اعلام کرد: “ تا وقتی حکومت نظامی لغو نشده بود ما نمی توانستیم مردم را به خیابان بیاوریم. فکر کردیم اگر قرار است بمیرند، بهتر است بطور قانونی این کار انجام شود.” مخالفان دولت سوریه از آن پس هفته های مخالفت با حکومت آن کشور را بطور منظم آغاز کردند و بشار اسد هم بطور منظم زنش را به لندن فرستاد و خودش مشغول کشتن مردم در شهرهای این کشور شد. سعید جلیلی روز چهارم اردیبهشت گفت: “ برخی هشیار باشند به سرنوشت مبارک و بن علی دچار نشوند.” معلوم نبود گفته جلیلی شامل آیت الله خامنه ای و بشار اسد می شود یا شامل صدام حسین که قبلا مرده بود. در حالی که قذافی و بشار اسد هر ماه حداقل هزار نفر از مخالفان را در کشورهای خود می کشتند، آیت الله صافی از بقایای یخبندان دوم زمین شناسی گفت: “ آل سعود و آل خلیفه وحشی اند.”
رشد اقتصادی به صفر رسید
آیت الله خامنه ای سال 1390 را سال جهاد اقتصادی اعلام کرد و گفت در این سال کشور از همه موانع اقتصادی عبور کرده و به رشد اقتصادی کم نظیری خواهد رسید، دو ماه پس از این اظهار نظر احمد توکلی اعلام کرد که “ دولت احمدی نژاد دروغ می گوید. بیکاری 10 درصد نیست و 14 درصد است و رشد اقتصادی هم به صفر رسیده است.” این روند در تمام سال 1390 ادامه یافت، یک گروه بزرگ از مجاهدان اقتصادی سه میلیارد دلار از پول بانک صادرات را اختلاس کردند و قیمت دلار به 2000 تومان، قیمت یورو به 2500 تومان و قیمت مرغ به 8000 تومان رسید، قیمت مسکن هم به دلیل تلاش بیش از حد مجاهدان عرصه اقتصاد بیست درصد افزایش یافت.
بن لادن کشته شد
روز نهم اردیبهشت در پی خواب بهاری یازده روزه احمدی نژاد و مشکلات مالی دولت ایران، فتح و حماس که به دلیل مشکل برسر ایران با هم مدتها قطع رابطه کرده بودند، با هم آشتی کردند. هنوز چهار روز از این واقعه نگذشته بود که اسامه بن لادن در خانه ای در پاکستان توسط نیروهای آمریکایی دستگیر و قبل از اینکه دهانش را باز کند جیک ثانیه کشته شد. گروه ضدتروریست که او را کشته بود بسرعت جسدش را سوزاند و خاکسترش را به دریا ریخت و بطور کلی از دست بن لادن خلاص شد. باراک اوباما بلافاصله خبر را اعلام کرد و گفت: “ او را کشتیم” براساس اخبار منتشره یکی از زنان بن لادن که بخاطر فعالیت های القاعده الیائسه شده بود، محل پنهان شدن او را لو داده بود. اسماعیل هنیه یکی از رهبران حماس گفت: “ بن لادن یک مجاهد عرب بود” وزارت خارجه ایران هم در پی صدور یک تخم دوزرده گفت: “ کشورهای بیگانه دیگر دستآویزی برای حمله به منطقه ندارند.” سردبیر یک روزنامه چپ فرانسوی به نام ژرار بناپارت خواهرزاده دائی جان ناپلئون اعلام کرد “ عکس بن لادن مونتاژ شده بود” وی گفت: “ به همین برج ایفل، تا قبر آ آ آ آ”
ببعی برای کیت و ویلیام
تعداد آلت پریشان کشور در سال گذشته از مرز 23 میلیون گذشت، یکی از آنان پیشنهاد داد که برای مراسم ازدواج ویلیام نوه ملکه الیزابت و پسر چارلز و دیانا از سوی دولت ایران که در مراسم ازدواج حضور داشتند یک گوسفند اهدا شود. به دنبال دیدن گوسفند مذکور که با لهجه غلیظ انگلیسی بع بع می کرد و زندگی خوشی را برای پادشاه آینده انگلیس آرزو می کرد، 136 نفر از مهمانان مراسم غش کردند. قرار بود قبلا یک شتر به ویلیام و کیت هدیه داده شود که ظاهرا آلت پریش مذکور بعد از سه ساعت و ده دقیقه فکر کردن یادش آمده بود که ایرانی است و ایرانی ها چون شتر قربانی نمی کنند، و مردم عرب گوسفند ولیمه یا عقیقه می دهند از این سنت عتیقه عقیقه استفاده کرده و ببعی مذکور را برای ریختن بیشتر آبروی کشور به دربار انگلیس هدیه دهند. این مراسم که به مدت هشت ساعت جریان داشت، به مدت بیست و پنج روز، روزی شش ساعت توسط تلویزیون بی بی سی فارسی نمایش داده شد.
ده روزی که تهران را تکان داد
بالاخره احمدی نژاد بعد از یازده روز از خانه خارج شد. قبلا همین کار را سیلویو برلوسکونی به مدت دوهفته در هنگام لیفتینگ صورتش کرده بود. در این مدت سیستم فاضلاب محله رئیس جمهور با وضع بحرانی مواجه شد و میزان تولید مثل وی در خانه بشدت افزایش یافت. سازمان هواشناسی کشور اعلام کرد، با ماندن احمدی نژاد در خانه از میزان آلودگی هوای شهر کاسته شده و مرگ و میر در تهران به دلیل تعطیل بودن دولت کاسته شد. آب و هوای تهران وضعیت بهتری داشت. در همین مدت احمدی نژاد از بهترین رئیس جمهور تاریخ ایران از عصر کورش تا امروز، معجزه هزاره سوم، پیامبری که خواهد آمد، دلاور هسته ای، نزدیکترین یار رهبر، خادم ملت، مدیر جهان آینده، نخبه واقعی، کارشناس فوتبال و بسکتبال، متخصص آسفالت و اتم و پرکار ترین فرد تاریخ ایران به بدترین چیزهای ممکن تبدیل شد. برادر احمدی نژاد گفت: “ تیم احمدی نژاد دنبال زری و پری است.“، هجدهم اردیبهشت صدیقی امام جمعه تهران گفت: “ اگر احمدی نژاد به حرف رهبر گوش نکند، زنش به او حرام است و نمی تواند به او دست بزند.” زن احمدی نژاد هم گفت: آقامون تا حالا تو تمام این سالها به ما هیشوق دست نزده، سه تا بچه هم داریم” مصباح یزدی که قبلا او را امید اسلام خوانده بود، روز هفدهم اردیبهشت گفت: “ احمدی نژاد دروغگوست”، وی افزود: “ احمدی نژاد را چیزخور کرده اند، او توسط اجنه مسخر شده و از خود اختیاری ندارد.” احمد خاتمی روز شانزدهم اردیبهشت با شدت کمتری گفت: “ احمدی نژاد با رهبر زاویه دارد.“، طائب که خودش برای روی کار آمدن وی کودتا را اداره کرده بود، گفت: “ ما از اول می دانستیم تیم احمدی نژاد خطرناک است.” وی توضیح نداد که منظورش از اول، قبل از کودتای 88 است یا قبل از خانه نشینی احمدی نژاد. یکی از کارشناسان امور غیبی طرفدار رهبر گفت: “ تیم احمدی نژاد اجنه را تسخیر و از توانایی بالای آنها برای تحقق اهداف خود سود می برد.” یکی از فرماندهان سپاه هم گفت: “ دولت رمال و جن گیر و دزد و فاسد است.” جوانفکر مشاور رئیس جمهور در حالی که داشت با چفیه اشکهایش را پاک می کرد هق هق کنان افزود: “ احمدی نژاد دارد پژمرده می شود.” احمدی نژاد هم یواش یواش دم درآورد و در یک محفل نیمه خصوصی گفت: “ آقا افتخارات مرا به حساب خود نگذارد” در همین حال در حالی که رهبر انقلاب داشت از خوشحالی بال بال می زد، گفت: “ باید از هر اقدامی که باعث پایکوبی دشمنان می شود پرهیز کرد.” به دنبال دستور رهبری کلیه کلاس های رقص فرزانه کابلی و پارتی های تهران تعطیل شدند.
داداشی با شمشیر سامورایی کشته شد
هفتم اردیبهشت شهر تهران مطابق معمول روزهای دیگر شاهد یک دعوای خیابانی بود. روح الله داداشی قوی ترین مرد ایران که موفق به پاره کردن انواع زنجیر، بلند کردن انواع وزنه، کشیدن ماشین با دندان، شکستن مجسمه با قندان، و پول کردن بدهکاران و شهروندان بود، توسط دو برادر که کلا وزن شان به اندازه نصف ران چپ روح الله مذکور نبود، با ضربه شمشیر سامورایی کشته شد و قاتلین او ایکی ثانیه دستگیر شدند. سه روز بعد عباس غفاری مشاور معاون رئیس جمهور در امور غیبی و متافیزیکی دستگیر شد. وب سایت های طرفدار رهبری اعلام کردند که آیت الله خامنه ای همان سید خراسانی است، اما حامیان احمدی نژاد گفتند که احمدی نژاد شعیب صالح است. حجت الاسلام امیری فر شاگرد کلاس های درس رهبری و امام جماعت هیات دولت نزدیکترین رئیس جمهور تاریخ به رهبر دستگیر و زندانی شد. بازجویی های عباس غفاری بی نتیجه ماند، چون اجنه محافظ او زبان بازجویان را برای سووال کردن بسته بودند. در همان حال نه، بلکه ده روز بعد دو گروه از اراذل و اوباش طرفدار احمدی نژاد و رهبر در میدان امام حسین با ضربه نانچکو، پنجه بوکس، گاز فلفل و قمه همدیگر را جر دادند. رهبر جمهوری اسلامی در روز نهم اردیبهشت گفت: “ حقیقت اسلام باید در خدمات شهری خودش را نشان بدهد.” بسیاری از عاشقان حقیقت اسلام که برای دیدن خدمات شهری بالای برج میلاد رفته بودند، به دلیل بالا بودن آلودگی هوا موفق به دیدن خدمات شهری نشدند.