حمید احدی
آخرین گزارش ها درباره میزان فقر در کشور همان است که هفته گذشته وزیر رفاه دولت احمدی نژاد در پشت درهای بسته کمیسیونی در مجلس اقرار کرد، و معلوم شد با وجود هزینه کردن نزدیک به صدو پنجاه میلیارد دلار که بیش تر آن نه در سرمایه گذاری های عمرانی بله در فعالیت هائی با عنوان فقرزدائی هزینه شده، اما در دولت احمدی نژاد جمعیت فقیر کشور از 3⁄11 درصد به 3⁄13 درصد رسیده است.
اقرار به افزایش 1.5 میلیون نفر به جمعیت فقیران کشور در زمانی صورت می گیرد که وزارت رفاه در یک سال گذشته به دستکاری در مبناهای آماری اندازه گیری فقر پرداخته و کارشناسان را با نگرانی هائی در مورد صحت آمار خود روبرو کرده است.
روزنامه سرمایه نوشت روزی که مسوولان وزارت رفاه و تامین اجتماعی اعلام کردند که برای تلطیف ادبیات فقر از عبارت “خط بقا” به جای “خط فقر” استفاده کنند، تصور نمیکردند که باید با انتقادهای رسانهها و کارشناسان مواجه و در نهایت مجبور شوند همان ادبیات قبلی که براساس آن طبق آمار خط فقر شدید و مطلق بیش از 12 میلیون نفر در کشور را شامل میشود، بپذیرند.
هرچند اغلب آنها موافق انتشار آمار و ارقام مربوط به این گونه آمارها نیستند چراکه معتقدند این عمل مشکلی را حل نمیکند جز اینکه برخی از آمار و ارقام مربوط به خطوط فقر مورد سوءاستفاده سیاسی برخی رقیبان قرار میگیرد و همچنین اقشار فقیر، فقر خود را در قالب آمار درمییابند.
براساس همین استدلال بود که وزارت رفاه، پس از جابهجایی سه وزیر طی سه سالی که از تاسیس آن میگذرد در نهایت ناچار شد به وسیلهء عبدالرضا مصری، وزیر فعلی، آمار و ارقام مربوط به خط فقر را آن هم تنها به کمیسیون اجتماعی مجلس ارایه دهد.
اول بار موسیالرضا ثروتی، عضو کمیسیون رفاه مجلس تابو را شکست و اطلاعات مربوط به میزان جمعیت و درصد مردم زیر خط فقر را در اختیار رسانهها قرار داد. البته مسوولان وزارت رفاه از این موضوع ناخرسند شدند اما ثروتی گفت که برای کاهش فقر نیاز به شفافسازی و آمار و ارقام صحیح داریم.
نکتة اساسی آن بود که آمار و ارقام ارایه شده مربوط به سال 84 بود و به باور مسوولان وزارت رفاه تعیین خطوط فقر به دلیل محدودیت دسترسی به اطلاعات، تنها پس از گذشت دو سال مقدور است. طبیعی است که چنین آمار تقریبا سوختهای در اتخاذ سیاستها و تصمیمات دربارة مسالة فقر چندان کارآیی نداشته باشد. اما اینکه چرا باید چنین وضعیتی حاکم باشد البته یک سوال اساسی است.
نحوة محاسبة خط فقر
کارشناسان اقتصاد اجتماعی، فقر را تنها محدود به فقر درآمدی نمیدانند، آنها اکنون بیشتر فقر قابلیتی را مورد توجه و معیار قرار میدهند. براساس گزارشی که معاونت هدفمند کردن یارانههای وزارت رفاه در اختیار «سرمایه» قرار داد شاخصهایی که در حال حاضر برای محاسبة خطوط فقر قابلیتی مورد توجه قرار میگیرد شامل امید به زندگی، نرخ مرگ و میر (نوزادان، کودکان و بزرگسالان) درصد کودکان کموزن، متوسط سالهای تحصیلی در دبستان، درآمد سرانة افراد، درآمد سرانة خانوار، نرخ بیکاری، دسترسی به آب سالم، شاخص توسعة انسانی H.D.Iمتشکل از سه شاخص طول عمر، میزان باسوادی و سطح زندگی و سوءتغذیه.
البته به این موارد باید میزان آزادی و نابرابری جنسیتی را نیز اضافه کرد. در نهایت میزان فقر یک جامعه را براساس میزان دسترسی به موارد بالا محاسبه میکنند.
به گفتة جمشید پژویان اقتصاددان که مطالعاتی در حوزة فقر دارد هنوز مکانیزمی برای محاسبة این نوع فقر در کشور تدوین نشده است. به همین دلیل هماکنون در ایران بیشتر خط فقر درآمدی محاسبه میشود بنابر تعریف فقر، حد فاصل جدایی فقرا با غیرفقرا را که میتواند پولی یا غیرپولی باشد، خط فقر میگویند.
به گفته آقای پژویان معمولا سه نوع خط فقر درآمدی مورد محاسبه قرار میگیرد؛ خط فقر شدید (خشن)، مطلق و نسبی. براساس نظر معاونت هدفمند کردن یارانههای وزارت رفاه خط فقر مطلق عدم دسترسی به استانداردهای مطلق (غیرمقایسهای) است که برای نیازهای اساسی ضروری است و هر ساله بر مبنای قیمتهای همان سال محاسبه میشود. خط فقر شدید وضعیتی است که در آن فرد اگر تمامی درآمد خانوار را صرف تهیة غذا کند قادر به تامین دو هزار کیلو کالری روزانه برای هر فرد بر مبنای سبد مطلوبیت غذایی نیست. پیش از این سازمانهای بینالمللی خط فقر خشن را معادل یک دلار در نظر میگرفتند که اخیرا این رقم معادل دو دلار محاسبه میشود عددی هم که هماکنون وزارت رفاه نیز برای خط فقر شدید در نظر گرفته (البته برای سال 84) تقریبا معادل همان دو دلار است. به طوری که این خط برای مناطق شهری معادل 65 هزار تومان و روستایی 51 هزار و 400 تومان است.
روش معمول در محاسبه خط فقر مطلق، تخمین زدن یک سبد غذایی مورد نیاز برای تامین که برای سلامت جسمی خانوار، ضروری است.
پس از تعیین هزینههای این سبد (منطبق با ملاحظات و الگوی مصرف غذایی و غیرغذایی جامعه مورد نظر) مبلغی به عنوان هزینههای غیرغذایی به هزینة سبد غذایی اضافه میشود تا خط فقر مطلق به دست آید. در واقع، خط فقر شدید را میتوان معادل هزینة بخش غذایی در محاسبة خط فقر مطلق دانست.
مقامات دولتی در مصاحبه ها و سخنرانی های عمومی بر خود فرض می دانند که دولت را موفق نشان دهند و آمارها را دستکاری و یا به ترتیبی پنهان کنند اما هنگام بحث در جلسات دربسته به خصوص زمانی که برای گرفتن بودجه و بستن بودجه کشور اقدام می شود زبان ها باز شده و به گفته یک برنامه ریز قدیمی یتیم ها دلسسوز پیدا می کنند. یکی از همین گزارش ها که توسط معاونت برنامه ریزی وزارت رفاه تهیه شده گزیده ای از منابع اطلاعاتی وزارت رفاه برای تعیین خط فقر، آمار بانک مرکزی (قیمت خردهفروشی اقلام)، مرکز آمار ایران (آمار هزینه و بودجة خانوار) و وزارت بهداشت و درمان (سبد مطلوب غذایی براساس 2000 کالری) است.
جمعیت زیر خط فقر
به عبارت دیگر میتوان گفت که تعداد فقرای در حال حاضر کشور که عملا مورد قبول دستگاههای اجرایی هم قرار دارد حدود 12 میلیون نفر است. البته نباید از طرح این سوال گذشت که در حالی که بانک مرکزی، برای محاسبة تورم، گزارشهای ماهانه، فصلی و سالانه تهیه و به فواصل کوتاهمدت آنها را منتشر میکند، چگونه ممکن است برای محاسبة خط فقر به دو سال زمان نیاز باشد. این مساله در هر حال قابل نقد است چه اینکه وزارت رفاه در جمعآوری و تحلیل دادهها به روز عمل نمیکند و مراکز آمار دهنده (مرکز آمار و بانک مرکزی) ارقام مورد نیاز یاد شده را دیر در اختیار وزارت رفاه قرار میدهند.
براساس آمار وزارت رفاه در سال 84، هفت میلیون و 303 هزار نفر در کشور زیر خط فقر مطلق و یک میلیون و 940 هزار نفر نیز زیر خط فقر شدید قرار داشتند. بنابراین مجموع فقرای کشور بیش از 9 میلیون و 242 هزار نفر است. براساس آمار ارایة شده از سوی معاونت هدفمند کردن یارانههای وزارت رفاه، خط فقر شدید و مطلق در مناطق شهری به ترتیب 65 هزار تومان و 162 هزار و 500 تومان و برای مناطق روستایی 51 هزار و 400 و 113 هزار تومان است اگر این ارقام را بخواهیم براساس میزان تورم سالهای 85 و 86 پیشبینی کنیم، به شرح زیر خواهد بود تورم سال 85 معادل 6⁄13 و نرخ تورم برای سالجاری معادل آخرین نرخ تورم اعلام شده 4⁄15 درنظر گرفته شده است.
نکته آن است که جمعیت خط فقر شدید شهری در سال 84 نسبت به سال 82 از 834 هزار نفر به یک میلیون و 278 هزار نفر و به میزان 53 درصد افزایش یافته است. جمعیت زیر خط فقر مطلق اما از 26⁄5 میلیون نفر به 8⁄4 میلیون نفر و به میزان یک درصد کاهش یافته است.
در نهایت اینکه به نظر میرسد در دولت نهم جمعیت فقیر کشور در دو روایت تغییر یافته است یکی به روایت کمیتة امداد که هماکنون 12 میلیون فقیر در کشور وجود دارند. اما پیشبینی براساس آمار ارایهشده از سوی وزارت رفاه نشان میدهد که طی سالهای 82 تا 84 فقر شدید به طور متوسط 5⁄26 درصد افزایش یافته است و بنابراین به نظر میرسد در سال 85 تعداد افراد زیر خط فقر خشن، به بیش از 6⁄1 میلیون نفر افزایش یافته باشند ولی از جمعیت فقیر مطلق کمی کاسته شده باشد اما در عین حال عواملی چون افزایش شدید اجارهبها و تامین مسکن که بیش از 70 تا 85 درصد درآمد افراد دهکهای پایین جامعه را به خود اختصاص میدهد بر تعداد افراد فقیر مطلق جامعه افزوده باشد.