یوسف محمدی
می گویند که خشونت، خشونت می زاید و افراط گرایی، افراط. شاید اگر این سوی دنیا حکومت های رادیکال مثل ویروس در خاورمیانه گسترش می یابند به این خاطر باشد که در آنسوی دنیا عده ای اینجا را “آرماگدون” عهد عتیق می بینند و کیش و آئین خود را نماینده ی خیر مطلق در واپسین نبرد.
کشیش جری فالول هم از کسانی بود که چنین می اندیشید. رهبر مذهبی راستگرای امریکایی، پروتستان بنیادگرای دو آتشه، مؤسس جمعیت “اکثریت اخلاقی” و دانشگاه “لیبرتی” که مسیحیت را به سیاست آلود، در سال 1980 از مهمترین مشوقان قشر مذهبی بی تفاوت امریکا برای آمدن پای صندوق و رای دادن به جمهوری خواهان محسوب می شد و در آخرین انتخابات ریاست جمهوری هم از بزرگترین حامیان جورج دبلیو بوش بود.
فالول سیاهپوستان را دوست نداشت، جنبش های مدرنیستی مثل فمینیسم و احقاق حقوق همجنس بازان را تکفیر می کرد، مسلمانان را بزرگترین تهدید مسیحیت می دانست و حتی یک بار پیغمبر اسلام را “تروریست” خواند. او با آگاهی از نفوذ تلویزیون در طبقه ی متوسط امریکایی، شبکه تلویزیونی ای برای تبلیغات سیاسی-مذهبی اش به راه انداخت و توانست در چند دوره آراء زیادی برای جمهوری خواهان که همواره به قشری گرایی مذهبی معروف بوده اند، جمع آوری کند.فالول برخلاف مبلغین کاتولیک که میانه ای با یهودیان نداشتند آنان را نظرکردگان خداوند می دانست که قرار است جبهه ی خیر را علیه شر در ارض موعود تشکیل دهند پس از پشتیبانان اسرائیل در خاورمیانه بود و از بانیان “نئو صهیونیسم مسیحی” محسوب می شد. مرگ او که به گفته ی جورج بوش “ غمبار و غافلگیر کننده” بود اکثر لیبرال دموکرات های امریکایی را خوشحال کرد.
شاید نود درصد کارتونیست های مطبوعاتی که آثارشان به همین مناسبت در بخشی از سایت “کیگل” به نمایش در آمده، ورود فالول به جهان بعد از مرگ را بستر ایده های خود قرار داده اند. بهشت، دوزخ، فرشته و شیطان اولین و وسوسه کننده ترین عناصری هستند که برای شوخی با یک کشیش درگذشته به ذهن کارتونیست ها می رسند.
از این میان دو سه نفر-“ام.ای.کوهن”، “مت براس”، “مایکل دی ادر”- تعارف را کنار گذاشته و با فرستادن رهبر فاندامنتالیست های مسیحی به قعر جهنم دل خود را خنک کرده اند!
مابقی با گذشت و مهربانی روح آن مرحوم را آمرزیده و راهی بهشت کرده اند تا جناب فالول شرمنده ی این بزرگواری شده و لا اقل پس از مرگ دست از تندروی بر دارد!
اگر در آثار “کم کادرو”، “اسکات ستن تیس” و خود “داریل کیگل”، موجود عجیب و غریب بنفشی را دم دروازه ی بهشت منتظر فالول دیدید تعجب نکنید، او “تینکی وینکی” کاراکتر اصلی برنامه ی “تله تابیز” مخصوص کودکان است که فالول آن را هم از تیغ تکفیر خود در امان نگذاشته و به تشویق همجنس گرایی در کودکان متهم کرده بود!
“ما تعیین نمی کنیم که جای چه کسی در بهشت است.” این فصل مشترک اکثر ایده هاست.
در اثر “کورکی ترینیداد” فالول دم دروازه ی بهشت از دیدن تمام کسانی که در مواعظش تکفیر کرده بود-لوترکینگ، مسلمانان، اسکاروایلد همجنس گرا، تینکی وینکی…- متحیر است.
“شما اینجا خیلی بیشتر از چیزی که تو کتاب (انجیل) نوشته، لذت خواهید برد!”
“خیر، اشتباه نکردید جناب فالول، همجنس بازان هم به بهشت می روند!”
” شانس آوردید که گذشت ما خیلی بیشتر از شما است جناب فالول!”
“در واقع ما هم این بالا یک اکثریت اخلاقی داریم اما با سیاست قاطی اش نکردیم!”
این ها دیالوگ هایی است که در آثار “گری وارول”، “جاستین بیلیکی”، “استیو سک” و “گری بروکینز” از زبان نگهبان دروازه ی بهشت خطاب به فالول جاری شده و هر کدام بخشی از اعتقادات و اعمال او را طعنه زده است. در این میان کار استیو سک با این که قدرت طراحی و اجرای بروکینزیا حتی بیلیکی را ندارد، به خاطر این که اثر را از نمای نقطه نظر فالول کشیده، متفاوت تر است. شاید هم به خاطر این که او تبحر چندانی درترسیم کاریکاتور چهره ی فالول نداشته به این ترتیب از زیرش در رفته باشد!
در آثار “نیت بیلر”، “مایک لین”، “کن کاتالینو” و “اد استین” کشیش فالول، خشک مغزتر از این حرف ها است که حتی مرگ هم او را تغییر دهد! دو تا از دیالوگ هایی را که این بار فالول خطاب به دروازه بان بهشت گفته، بخوانید:
“جدی می گی؟ شما لیبرال ها را هم قبول می کنید؟!”
“ببینم یک وقت همجنس باز ها و فمینیست ها و لیبرال ها آن بالا نباشند؟!”
با مزه ترین این آثار به نظرم کارتون نیت بیلر است که بسیار استادانه هم کشیده شده: فالول در برابر این دیالوگ نگهبان دروازه ی بهشت: “این بالا همه همدیگر را فارغ از نژاد و مذهب و سیاست و جنسیت دوست دارند.” شوکه شده و می گوید:” پروردگارا رحم کن حتماً به جهنم آمده ام!”
“جف استالر”، “جان دیرینگ”، “مارک استریتر” هر سه نفر راستگرایی فالول را با تأکید بر “بال راست” روح کشیش مرحوم به شوخی گرفته اند. در اثر دیرینگ، فالول با یک بال -سمت راست!- مشغول پرواز به ملکوت اعلی است مسئول چک-این بهشت هم به دستیارش می گوید ایشون فقط بال راست سفارش داده بودند!
در کارتون استریتر، کشیش فالول به زحمت تعادلش را با یک بال حفظ کرده اما همچنان اصرار دارد: “بال چپ هرگز!” کار استالر را هم به خاطر پرهیز از خطوط اضافه و سادگی و پختگی خط ها دوست دارم: دو روح روی ابری درباره ی سایز بزرگ بال راست روح تازه وارد اظهارنظر می کنند!
چه کسی گفته که کارتون باارزش حتماً باید بدون شرح باشد؟ اثر”استیو بنسون” که یکی از بزرگترین بالن های دیالوگ را در تاریخ کارتون مطبوعاتی دارد کاملاً ناقض این نظر است. بنسون از انبوه نوشته های این بالن که از بالای کادر آغاز شده و تا زیر ادامه یافته اند برای تأثیر بصری اثرش استفاده کرده است: زن و مردی در برابر سنگ قبر فالول ایستاده اند و زن نوشته ی آن را می خواند: “اینجا جری فالول خوابیده که از همجنس باز ها، لیبرال ها، فمینیست ها، جمع گراها، سیاهپوستان، سکولارها، اومانیست ها…(این فهرست به همین ترتیب ادامه دارد!)…متنفر بود!” اگر حوصله کنید و نوشته را تا آخر ادامه دهید می بینید که جمله ی آخر زن شاهکار است: “…به نظر می آد بقیه اش روی سنگ قبر جا نشده باشه!!”
اثر متفاوت دیگراین بخش متعلق به “جو هلر” کارتونیست اهل میلواکی است که این هم ربطی به بهشت و جهنم ندارد: یک جفت کفش بزرگ لنگه به لنگه از مرحوم فالول بر جا مانده؛ لنگه ای رسمی و مخصوص سیاستمداران و لنگه ی دیگر، صندل کشیش ها. چکیده ای از آن چه فالول بود یا منتقدان می دیدندش؛ سیاستمداری مذهبی یا مذهب گرایی سیاست باز. مردی با کفش های لنگه به لنگه!