16 مزیت برای مردم لیبی

فریدون مجلسی
فریدون مجلسی

امروز یادداشتی با نمابری از شرق به دستم رسید که دوستی ارجمند و فرهیخته از خوانندگان برخی از یادداشت‌هایم برایم به نشانی روزنامه فرستاده بود. درباره ‌مطلبی است که از آخرین ماه حکومت قذافی و احتمالا‌ به‌عنوان آخرین تلاش‌های رژیم او یا دوستدارانش یا غرب‌ستیزان مخالف دخالت ناتو، تاکنون به طور مکرر به انگلیسی و فارسی در پیام‌های پست‌الکترونیکی یا ایمیل در گردش است. پیام عنوانی مرثیه‌گونه دارد درباره «16چیزی که اهالی لیبی دیگر نخواهند داشت.» به نظر می‌رسد که مطالب عنوان شده در این فهرست بسیاری را، حتی در شمار اندیشمندان به فکر واداشته است، که پس چرا؟ چون اصل مطلب شبهه‌آمیز و پرسش‌برانگیز است بر آن شدم که توضیحی در حد آگاهی و بررسی خود در اختیار خوانندگان ارجمند بگذارم. فهرست این 16”چیز” را با اختصار و پشت سر هم می‌آورم که می‌گوید، در لیبی: آب و برق رایگان بود و قبضی نداشت؛ داشتن خانه حق مسلم همه مردم بود؛ هر زوج پس از ازدواج 60هزار دلار برای خرید آپارتمان هدیه می‌گرفت؛ هزینه تحصیلی و پزشکی رایگان بود؛ قبل از قذافی 25‌درصد مردم باسواد بودند و اکنون 83‌درصد؛ به داوطلبان کشاورزی مزرعه، ‌خانه، تجهیزات و بذر و احشام برای شروع کار رایگان داده می‌شد؛ هزینه درمان خارج از کشور تا ماهانه 2300 دلار پرداخت می‌شد؛ نیمی از بهای خرید اتومبیل را دولت می‌پرداخت؛ قیمت بنزین لیتری 14سنت (224 تومان) بود، بدهی خارجی نداشت و 150میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت که اکنون بلوکه شده است؛ به بیکاران تحصیلکرده تا زمان پیدا کردن کار حقوق متناسب با تحصیلات‌شان داده می‌شد؛ قسمتی از درآمد نفت سالانه به حساب بانکی شهروندان واریز می‌شد؛ هر زن بابت هر زایمان پنج هزار دلار پاداش می‌گرفت؛ قیمت قرص نان 15سنت (240 تومان) بود؛ 25‌درصد اهالی تحصیلات دانشگاهی داشتند؛ قذافی بزرگ‌ترین پروژه آبرسانی بشری را در بیابان‌های لیبی اجرا کرد!

 اما این آمار کلی چه چیزی را ثابت می‌کند؟ چرا مردم لیبی این امتیازات را «دیگر نخواهند داشت»؟ زیرا تا دیروز نابغه‌ای درستکار به‌نام قذافی آنها را به مردم قدرناشناس می‌داد و اکنون دزدان آنها را از مردم خواهند ربود؟ آمار ارایه شده بعضا‌ صحیح هم هست، ‌اما مگر قرار بود چنین نباشد؟ فراموش نشود، ‌لیبی کشوری است اندکی بزرگ‌تر از ایران، ‌با جمعیت هفت‌میلیونی اندکی کمتر از یک دهم ایران و نصف شهر تهران و درآمد نفت صادراتی دو سوم ایران! آن هم در طی 50سال! فهرست ذکر شده نشان از کارهای سطحی انجام شده، تا حد گدا‌پروری از مردمی ثروتمند دارد، اما از کارهای انجام نشده و نفله کردن و ربودن نیم قرنی دارایی یک ملت اسیر و برده، آن هم به دست دیوانه‌ای خبیث و خونخوار، نامی نیامده است. طبق آمار اوپک صادرات نفت لیبی 5/1میلیون بشکه از جمع 71 میلیون بشکه تولید روزانه است و صادرات ایران روزانه در حدود 42 میلیون بشکه است. درآمد نفتی سرانه ایران در سال 2010 معادل 850 دلار و در لیبی 5400 دلار بوده است! رایگان بودن آب در لیبی صحرایی به خودی خود دیوانگی و رایگان بودن برق احمقانه و اسراف است! بهره صفر برای وام بانکی لابد شرایط و سقفی دارد که رویشان نشده بنویسند، وگرنه همه داوطلب میلیارد دلاری آن بودند! حق خانه داشتن با خانه داشتن فرق می‌کند و تامین یک میلیون واحد مسکونی برای کل مردم لیبی در طی 50سال عجیب است نه حق داشتن آن! رایگان بودن تحصیلات و بهداشت از جیب خود این ملت کوچک حداقلِ حق مردم و وظیفه دولت بوده است. در طی 50سال باسوادان از 25درصد به 83درصد رسیده‌اند! کدام کشور بدبختی در جهان از این عقب‌تر است؟ چرا به 99درصد نرسیده است؟ دادن بذر و سرمایه رایگان برای کشاورزی از آن حرف‌هاست! ‌لابد شرایطی دارد. قیمت ارزان بنزینش دو برابر یکی، دو سال پیش ایران است و کاری غلط و اتلاف است! پرداخت نیمی از بهای خرید اتومبیل اگر راست باشد نشان از سلامت اقتصادی و عدالت اجتماعی ندارد، یارانه دادن به کارخانه‌های اروپایی است! داشتن وام خارجی در کشوری با چنین درآمدی حیرت‌انگیز است، نه نداشتن آن! و در نبود پروژه‌های مهم چرا ذخیره ارزی آن باید اینقدر ناچیز باشد! واریز صدقات از محل “قسمتی” از درآمد نفتی سخنی بی‌پایه و مبهم است! چه مبلغی و اصلا چرا؟ دولت باید برای مردم شغل و درآمد شرافتمندانه و البته بازنشستگی و بیمه تامین کند، نه اینکه از مال خودشان به آنها صدقه بدهد. اما اینکه 25‌درصد مردم تحصیلات دانشگاهی دارند جالب است، اگر چنین نبود که آنها هم به قبایل می‌پیوستند و با قذافی مخالفت نمی‌کردند! پروژه آبرسانی هم کار جالبی است که باید افزود با حفر 1330 حلقه چاه به عمق تقریبا 500متر جمعا 75مترمکعب آب از لایه‌های آبدار ماسه سنگی صحرا برداشت می‌شود. این آب غیرقابل جایگزین، آب فسیلی میلیون‌ها ساله است. دبی یا میزان آن در حدود سه برابر رودخانه کرج، یا یک‌سوم متوسط آبدهی کارون، یا نصف کرخه و دز است. برای کشوری به عظمت لیبی زیاد نیست، اما غنیمت است، به شرط آنکه ظرایف زیست‌محیطی رعایت ‌و قطره‌چکانی مصرف و بازیافت شود! اما به فرض درست بودن همه ادعاهای فوق، آیا مردی خودشیفته و خون‌ریز حق داشت مردم کشوری را اسیر دیوانگی‌ها و ماجراجویی‌های خود و اسیر امیال خانواده تازه به دوران رسیده‌اش کند؟ آیا بردگی به شرط آنکه ارباب لباس و مسکن و غذای خوب بدهد کافی است؟ مردم لیبی از اسارتی فجیع خلاص شده‌اند. بهای آزادی از این رشوه‌های احمقانه بیشتر است! اکنون تولید نفت لیبی به آمارهای پیشین نزدیک شده است، پول‌های بلوکه شده آزاد شده است، ‌مدتی با عدم تعادل و برخوردهای داخلی ناشی از استبداد دیرین مواجه خواهد بود، اما قدمی به آزادی دموکراسی نزدیک‌تر می‌شود، تا روزی نروژی گرمسیری شود. نروژی که برای مسکن و آب و برق و تحصیلات ‌و بهداشتی و تمدنی که بخشی از آن از درآمد نفت تامین می‌شود و در اختیار مردمش می‌گذارد منتی بر سر آنان نگذارد و پاسخگو و خادم ولی‌نعمتش (یعنی مردم) باشد. نه بر عکس! 

   منبع: شرق، ششم بهمن