آمارهای رسمی حکایت از آن دارند که ۵۹۰ هزار نفر در ایران طی سال ۹۳، به دلیل ضرب و جرح در نزاع به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند. پزشک قانونی تهران هم اعلام کرده که تنها در ماههای فروردین و اردیبهشت امسال ۱۶ هزار و ۴۲۹ نفر به دلیل آسیبهای ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی استان مراجعه کرده که از این تعداد ۱۰ هزار و ۶۶۶ نفر مرد و پنج هزار و ۷۶۳ نفر زن بودهاند.
با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت هر روز بیش از یک هزار و ۶۱۶ نفر در کل کشور بر اثر نزاع مجروح میشوند و تنها در دو ماه اول امسال به طور میانگین روزانه ۲۶۵ شهروند در تهران در درگیری و نزاع شرکت داشتهاند.
محبوبه مرادی، جامعهشناس در گفتوگو با روزآنلاین مشکلات اقتصادی و اجتماعی را مهمترین علل بالا بودن آمار درگیریهای اینچنینی میداند: “فقر و بیکاری و تورم آستانه تحمل مردم را پایین میآورد. بررسیها در جوامع مختلف و از جمله ایران نشان میدهد هر وقت افراد جامعه برای تامین معاش خود با دشواری روبه رو باشند، آمار درگیری، ضرب، جرح و قتل به شکلچشمگیری افزایش پیدا میکند.”
۷۰ درصد قتلها در اثر جنون آنی رخ میدهد
آمارهای منتشر شده، آمار واقعی درگیرهای به وقوع پیوسته در کشور نیست، بلکه آن تعدادی از درگیریها را نشان میدهد که یکی از طرفین دعوا به پزشک قانونی مراجعه میکند. از سوی دیگر طبق آمارها، بسیاری از قتلها نیز در حین نزاع به وقوع پیوستهاست. قاضی عزیزمحمدی، رئیس شعبه ۷۱ دادسرای کیفری استان تهران (ویژه قتل) به مهر گفته است: “در این پرونده ها مسائل ناموسی، اخلاقی، قومیتی، مالی و درگیری و دعوا دخیل است که اگر از زمان آغاز به کار دادسرای کیفری استان تهران یعنی سال ۸۱ تا ۹۴ آمار بگیرید این افزایش پروندهها را مشاهده خواهید کرد.”
به گفته این قاضی ویژه قتل “نمی توان تنها فشار اجتماعی و یا کاهش قدرت تحمل را دلیل بروز نزاع و درگیری عنوان کرد چرا که فشارهای مالی، اقتصادی، اجتماعی و حتی اخلاقی هم تاثیرگذار است. با این حال وقتی به پرونده قتل ها رجوع میکنید، میبینید که فرد قاتل خودش از اقدامی که انجام داده متحیر است و به نوعی در آن لحظه جنون آنی به وی دست داده که ۷۰ درصد این پرونده ها را همین جنون آنی تشکیل می دهند.”
محبوبه مرادی، جامعهشناسی که با روز گفتوگو میکند معتقد است “خشونتی که به دلایل عدم ثبات در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی افراد، مشکلات مالی، نبود تفریحات و… در افراد به وجود میآید به شکل درگیری و نزاع ظهور و بروز پیدا میکند.”
سال گذشته حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم گفته بود که جامعه ایران به سوی خشونت پیش میرود و باید برای آن چارهای اندیشید.
اصغر کیهاننیا، روانشناس، پیش از این به روز گفته بود: “جامعه ما امروز دچار افسردگی، نگرانی و گرایش به خشونت به ویژه در جوانان شده است.افراد فراوانی به دلیل بیکاری و مشکلات مالی و مسائل اقتصادی افراد دچار ناراحتیهای عصبی شدهاند. اما کسانی که ناراحتی روانی دارند را نمیتوانیم بیمار روانی بخوانیم.”
دکتر محمدحسین میرجلیلی یکی از مدیران پزشکی قانونی تهران هم در همین راستا به مهر گفته است: “فرهنگ عذرخواهی و کوتاه آمدن در کشور بسیار ضعیف شده و اگر هر کدام از افراد بتوانند در عذرخواهی پیش قدم شوند آتش شعله ور شده طرف مقابل را میتوانند خاموش کنند. بسیاری از دعواها به این دلیل است که یک نفر حقوق دیگری را زیر پا گذاشته و طرف مقابل در مقام اعتراض بر میآید. گاهی اوقات وقوع یک نزاع ساده میتواند منجر به حوادثی تلخ شود و خانوادهها باید به فرزندان خود آموزشهای لازم را داده و رفتار آنها را زیر نظر بگیرند.”
دکتر مهدی صابری رئیس بخش معاینات روانپزشکی اداره کل پزشکی قانونی تهران، در ارتباط با بالا بودن آمار درگیریها در تهران عنوان کرده که “سطح تحمل بین ساکنان شهرهای بزرگ و شلوغ مانند تهران کاهش یافته و کوچک ترین بی توجهی به حقوق یکدیگر باعث درگیری و نزاع می شود. از سوی دیگر در شهرهای بزرگ سرعت تردد بالاست یعنی افراد همیشه سعی می کنند در کمترین زمان ممکن به مقصد خود برسند تا با تاخیر روبرو نشوند. این موضوع در فرد ایجاد استرس میکند، حال این فرد در محیط کار با اتفاقات تنش زا روبرو می شود که این فشارهای روانی بیش از ظرفیت و توان روانی فرد است. بعد از یک روز پرتنش و خسته کننده، فرد مستعد درگیری است و با کوچک ترین برخوردی از خود واکنش نشان می دهد. در اخبار دیده اید فردی به دلیل این که چرا به او نگاه چپ شده، نزاعی مرگبار را رقم زده است. این نگاه شاید از نظر ما عادی بوده، اما از نظر متهم که وجودش پر از استرس و تنش است، عاملی برای تخلیه این انرژی منفی است.”
محبوبه مردادی هم معتقد است: “کاهش مشکلات اقتصادی، اشتغالزایی و تورم میتواند به کاهش نزاعها و قتلها منجر شود. ایجاد مراکز تفریحی، بالابردن امید به زندگی، تولید برنامههای نشاطآور در رادیو و تلویزیون از دیگر اقداماتی است که مسئولان میتوانند انجام دهند. از سوی دیگر آموزش مهارتهای تعامل با یکدیگر، از مدارس و پادگانها گرفته تا رسانهها و مراکز تفریحی عمومی باید مورد توجه قرار بگیرد. متاسفانه بسیاری از افراد جامعه مهارت برقراری ارتباط سالم و گفتوگو را نمیدانند و زبانشان زبان پرخاش و خشونت است. “
مریم رامشت، روانشناس و استاد دانشگاه هم در یادداشتی در همین زمینه در روزنامه شرق نوشته است: “سازمان هایی که متولی رفاه جوانان هستند باید آنها را به شیوه ای آموزش دهند که مهارت های زندگی را بیاموزند. مهارت های زندگی شامل روش های حل مساله، کنترل خشم، کنترل استرس، تصمیم گیری صحیح و تفکر خلاق می شود و در نهایت همه این ویژگی ها یک شخصیت سالم را به وجود می آورد. بنابراین ابزار اصلی باید آموزش باشد.”