پرسش‌هایی صریح در مورد 18 تیر

نویسنده

mohammadyazdanpanah.jpg

مرز میان نقد منصفانه و تخریب تنها به باریکی یک تار مو است. این فاصله ناچیز است که لزوم رعایت آداب نقد را بیش از ‏پیش ایجاب می‌کند. منتقد را به درستی به بندبازی تشبیه کرده‌اند که برای جلوگیری از سقوط از یک سوی بند، باید پای خود ‏را در مناسب‌ترین نقطه قرار دهد تا بر زمین نیفتد.‏

فرارسیدن سالگرد فاجعه 18 تیر 78 یکبار دیگر مجالی را فراهم آورد تا یاد و خاطره پاکترین و بهترین فرزندان این ‏مرزوبوم که با ایثار جان خود، یکی از عظیم‌ترین و باشکوه‌ترین جنبش‌های آزادی‌خواهانه تاریخ معاصر ایران و حتی جهان ‏را رقم زدند، گرامی داشته و مقاومت و ایستادگی آنها در راه آرمان‌هایی چون آزادی و حقوق بشر، ستایش شود.‏

در این میان اندک مطبوعات و رسانه‌های اصلاح‌طلب جسته از بند توقیف و تعطیلی، سال‌هاست که به علت جو سانسور و ‏خفقان حاکم بر عرصه خبری کشور، از انتشار هرگونه مطلب و نوشته‌ای درباره 18 تیر 78 محرومند و “مقامات و ‏نهادهای مسئول” ذره‌بین به دست در انتظار آن هستند تا در صورت بروز کوچکترین تخلفی حکم مرگ رسانه متخلف را ‏امضا و بدینسان حدیث مکرر توقیف و تعطیلی روزنامه‌ای و از کار بیکار شدن جماعت بی‌پناه روزنامه نویسی را یک بار ‏دیگر تکرار کنند.‏

در سوی دیگر اما رسانه‌های حکومتی و وابسته به اقتدارگرایان و در راس آنها صداوسیما قرار دارند که گویی اساسا تقویم ‏در برابرشان، صفحه‌ای به تاریخ 18 تیر ندارد و اگر هم دارد یا مناسبت درج شده در گوشه آن سالگرد خنثی‌سازی کودتای ‏نوژه را یادآوری می‌کند و یا اگر یادی از جنبش دانشجویی 18 تیر بر خود دارد، همانگونه تاریخ را روایت می‌کند که دیگر ‏جنبش‌های اجتماعی معاصر کشورمان را: سراسر دروغ، تحریف و قلب واقعیت…‏

می‌ماند احیانا چند زیرزمین و پارکینگ که به زیور سخنورانی آراسته می‌شوند و چند سایت و وبلاگ که عاشقانه از آن ‏روزها روایت می‌کنند و در آخر چند شبکه ماهواره‌ای که “انتظار” می‌رود به سبب آنکه مانند رسانه‌های اصلاح‌طلب ‏داخلی، جو سانسور را بر خود تحمل نمی‌کنند “منصفانه”، “آزادانه” و البته “واقع بینانه” به بیان جنبه‌ها و زوایای مختلف ‏فاجعه حمله ددمنشانه به کوی دانشگاه تهران و دانشجویان دانشگاه تبریز (که آنچه بر ایشان رفت در زیر سایه کوی دانشگاه ‏تهران فراموش شد) بپردازند و با دعوت از فعالان نحله‌های مختلف حاضر در آن وقایع، کمکی در راه روشن سازی اذهان ‏عمومی درباره واقعیت چگونگی شکل‌گیری پدیده 18 تیر و تبعات و حواشی ناشی از آن بنمایند.‏

اما دریغ و افسوس که وجود موهبت بی‌بدیل “آزادی بیان” در نزد ایرانیان نیز نمی‌تواند رویای “نقد پاکیزه و پالوده” را ‏تحقق بخشد و اینچنین آنچه می‌تواند با طرح درست بحث، مانند نوری بر تاریکخانه‌ ذهن باشد هم به محملی برای بیان ‏یکجانبه نظرات و عقاید بدل می‌شود و از پس آن هرآنکس و هرآنچه با “ما” مخالف باشد، چاره‌ای جز حذف و سانسور ‏ندارد.‏

برنامه چهارشنبه شب 19 تیرماه “میزگردی با شما” که از تلویزیون فارسی “صدای آمریکا” پخش می‌شود از این دسته آخر ‏بود؛ آنجا که مهندس “حشمت‌الله طبرزدی” و آقای “کوروش صحتی” میهمان این برنامه شدند تا دیدگاه خود درخصوص ‏چرایی رخداد 18 تیر و تبعات آن بر فضای سیاسی – اجتماعی کشورمان را تبیین نمایند اما بینندگان این برنامه با کمال ‏تاسف شاهد آن بودند که قسمت اعظم سخنان این دو عزیز به جای برملا ساختن نقش اقتدارگرایان و آمران و عاملان این ‏فاجعه، به تخریب دولت اصلاحات، مدیران ارشد آن از جمله شخص محمد خاتمی، احزاب و درنهایت مطبوعات ‏اصلاح‌طلب اختصاص داده شد.‏

نگارنده خود یکی از جدی ترین منتقدان عملکرد دولت خاتمی در حوادث 18 تیرماه 78 است و معتقد است که این دولت و ‏شخص خاتمی نه تنها آنگونه که باید و شاید در مقام دفاع از دانشجویان مظلوم کوی دانشگاه تهران و تبریز که بیشترین ‏آسیب را از این فاجعه متحمل شدند، برنیامدند بلکه در پاره‌ای از موارد “سهل انگاری” و “اهمال” ایشان در انجام وظایف ‏قانونی خود، جای هیچ دفاعی ندارد. اما این مسئله هرگز به معنای آن نیست که دولت خاتمی، اصلاح‌طلبان و مطبوعات ‏اصلاح‌طلب آن هنگام را در جایگاهی مشابه اقتدارگرایان در حوادث 18 تیر بنشانیم.‏

سخنانی مانند اینکه “دولت خاتمی در سرکوب دانشجویان نقش داشت”، “اصلاح‌طلبان هم دانشجویان را اراذل و اوباش و ‏آشوبگر بیان می‌کردند” یا اینکه “مطبوعات اصلاح‌طلب در انعکاس وقایع 18 تیر از دانشجویان استفاده ابزاری کردند” و ‏مانند اینها، با هیچ کدام از واقعیات متقن تاریخی، سنخیت ندارد. بیان این سخنان از جانب میهمانان تلویزیون صدای آمریکا ‏در حالی بود که مجری برنامه نیز (آقای احمدرضا بهارلو) نه تنها تلاشی برای ایجاد اعتدال در طرح مباحث انجام نمی‌داد ‏بلکه با طرح سوالات کاملا جهت‌دار حداکثر همکاری را با “متکلمان وحده” برنامه صورت می داد. ‏

در اینجا مجددا تاکید می‌کنم که عملکرد مجموعه حاکمیت در فاجعه 18 تیر و بخصوص رسیدگی قضایی بعدی به پرونده ‏آمران و عاملان این فاجعه آنقدر دردآور و درعین‌حال مضحک بود که هیچ جای دفاعی را باقی نمی‌گذارد و از این منظر ‏باید به آنهایی که به دنبال حوادث کوی دانشگاه، بی‌پناهانه مدت زیادی را در زندان سپری کرده، از تحصیل محروم شدند و ‏یا احیانا تحت انواع فشارهای جسمی و روحی قرار گرفتند، حق داد که به طور خاص دولت اصلاحات را به سبب ‏اهمال‌کاری‌ “مصلحت‌سنجانه” در دفاع از حقوقشان مورد نکوهش و مواخذه قرار دهند اما همانطور که اشاره شد این مسئله ‏نمی‌تواند و نباید باعث آن شود که اصلاح‌طلبان در کنار اقتدارگرایان قرار بگیرند و هردوی اینها به یک اندازه در آنچه بر ‏دانشجویان مظلوم رفت، گناهکار دانسته شوند.‏

حال که مهندس حشمت‌الله طبرزدی و آقای کوروش صحتی به یمن “سیاست‌های حاکم بر صدای آمریکا” توانستند “آزادانه”، ‏‏”بدون وجود مزاحم” و با “فراغ خاطر” هرآنچه دل تنگشان می‌خواست، درباره 18 تیر و نقش اصلاح‌طلبان در آن فاجعه! ‏بگویند، مناسب است به چند پرسش زیر نیز پاسخ دهند تا “میزان پایبندی این دوستان به قواعد و آداب نقد منصفانه” آشکار ‏گردد:‏

‏1 ) چه مدرکی دال بر شکنجه دانشجویان و بازداشت شدگان فاجعه 18 تیر توسط دولت خاتمی (به جز حرف خودشان) ‏وجود دارد؟ بعید است این آقایان اطلاع نداشته باشند که ساختار اداری و پرسنل زندان اوین، بازداشتگاه توحید و دیگر ‏مکان‌های نگاهداری بازداشت شدگان 18 تیر، هیچ ارتباطی به دولت ندارد و آنها زیرنظر قوایی دیگر اداره می‌شوند. با این ‏اوصاف اصرار به القای نقش دولت خاتمی در شکنجه دانشجویان به چه علت است؟

چرا آنهایی که مدعی می‌شوند اصلاح‌طلبان در سرکوب دانشجویان نقش داشتند، به حضور شبانه بسیاری از چهره‌های ‏شاخص این جریان و مدیران ارشد دولت خاتمی مانند مصطفی معین، محمدرضا خاتمی، عزت‌الله سحابی، مصطفی تاج‌زاده ‏و بسیاری دیگر در کنار دانشجویان کوی دانشگاه اشاره نمی‌کنند؟ آیا این افراد فراموش کرده‌اند که بسیاری از چهره‌های ‏شناخته شده اصلاح‌طلب و مدیران دولت خاتمی برای جلوگیری از ادامه تعرض و حمله به دانشجویان شب را در کنار آنها ‏به صبح رساندند؟

به خاطر دارم در گفت‌وگویی که سال گذشته با دبیرکل یکی از احزاب اصلی جناح راست داشتم، آن فرد شناخته شده در ‏پایان مصاحبه به من گفت که با توجه به مدارک موجود، تعجب می‌کند که چرا دستگاه قضایی چند تن از مدیران بلندپایه ‏دولت خاتمی در زمان 18 تیر (با ذکر نام) را به جرم همراهی با دانشجویان، محاکمه نمی‌کند؟! این شباهت مواضع در ‏برابر دولت اصلاحات چه توجیه و معنایی دارد؟‏

جالب آنکه تخریب شدید خاتمی و دولت او در تلویزیون‌های ماهواره‌ای همزمان شده با افزایش گمانه‌زنی‌ها درباره نامزدی ‏رئیس جمهور سابق در انتخابات آینده ریاست جمهوری و البته اگر مبنا را چند انتخابات گذشته و نگاه رسانه‌های اپوزیسیون ‏به اصلاح‌طلبان بدانیم، موضع صدای آمریکا درباره این انتخابات از هم اکنون مشخص است!‏

‏2 ) صرف بیان ادعا کافی نیست. آقایان باید به صراحت پاسخ دهند که کدام یک از شخصیت‌ها، فعالان و احیانا رسانه‌های ‏اصلاح‌طلب، پس از مدتی دانشجویان را آشوبگر خطاب کردند و خواستار مجازات آنها شدند؟ نام این افراد و مطبوعات ‏دقیقا چیست؟ چه سند و مدرکی برای اثبات این مدعا وجود دارد؟ این غیراخلاقی ترین اتهامی است که می‌توان متوجه ‏اصلاح‌طلبان اصلی (و نه اصلاح‌طلبان اسمی) نمود.‏

‏3 ) دردناک‌ترین و متاثرکننده‌ترین بخش سخنان آقایان طبرزدی و صحتی آنجا بود که این دوستان، با حمله به مطبوعات ‏اصلاح‌طلب عنوان کردند که کار این روزنامه‌ها تنها بهره‌برداری تبلیغاتی از فاجعه کوی دانشگاه بود. بی‌شک ناظران و ‏تحلیلگران منصفی که آن روزهای پرمخاطره را به خاطر دارند، به روشنی به یاد می‌آورند که نقش مطبوعات اصلاح‌طلب ‏در انعکاس اخبار و پشت‌پرده‌‌های 18 تیر چه بود؟ پوشش وقایع مربوط به آن روزها به گونه‌ای بود که تکرار تیترها و ‏مطالب منتشرشده در آن مقطع در شرایط کنونی را غیرممکن می‌سازد.‏

به راستی کدام انسان آزاداندیش و منصفی است که می‌تواند ادعا کند روزنامه‌هایی مانند صبح امروز، خرداد، نشاط و ‏همشهری در پوشش اخبار و وقایع پس از فاجعه کوتاهی کرده و یا قصد بهره‌برداری تبلیغاتی داشته‌اند؟ آیا “توقیف فله‌ای” ‏این روزنامه ها اندکی پس از 18 تیر، تاوان آن اطلاع‌رسانی‌ها و حمایت‌ها نبود؟ پاسخ آقایان طبرزدی، صحتی و موافقان ‏ایشان به این پرسش‌ها چیست؟ آیا بیان چنین مسائل خلاف واقعی درباره مطبوعات اصلاح‌طلب سربرآورده از دوم خرداد ‏‏76 که بهترین تجربه آزادی‌ رسانه‌ای در طول تاریخ ایران و مصداق بارز “دانستن حق مردم است” بودند، آنهم در غیاب ‏آنها و سانسور حاکم بر فضای مطبوعاتی امروز ایران که اجازه دفاع از نویسندگان و گردانندگانشان را سلب می‌کند، امری ‏اخلاقی و جوانمردانه است؟‏

برای بررسی جامع و کامل مسائل تاریخی حق آن است که از نمایندگان دیدگاه‌های گوناگون حاضر در مقطع مورد بحث ‏دعوت شود تا جنبه‌های مختلف مسئله مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و مخاطبان نیز درک درستی از چرایی وقوع حوادث ‏تاریخی به دست بیاورند. هیچ کس نمی‌تواند بگوید که میهمانان برنامه چهارشنبه شب صدای امریکا، برآیندی از تمام یا لااقل ‏بخش عمده جریانات دانشجویی حاضر در وقایع 18 تیرماه 78 بودند. ای‌کاش رسانه ای مانند “صدای آمریکا” که همواره ‏تاکید می‌کند در راستای “اطلاع‌رسانی آزاد” و “بدون سانسور” حتی از دولتمردان و مقامات رسمی ایران نیز برای حضور ‏در برنامه‌هایش دعوت می‌کند، جایی نیز برای صاحب‌نظران و تحلیلگران اصلاح‌طلب در برنامه‌های خود در نظر ‏می‌گرفت تا میزان ایستادگی بر این ادعایش اثبات می‌شد.‏