معاون وزیر کشور دولت اصلاحات در نشستی با عنوان کابینه متزلزل که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار کرد: در زمان انقلاب سه شعار اساسی مطرح شد. استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. در مورد استقلال باید گفت که در این سی سال خود ملت ایران مستقل از قدرت های خارجی در مورد سرنوشتش تصمیم گرفته است. البته بایستی این هشدار را داد که با روی کار آمدن دولت نهم و حاکمیت اقتدارگرا استقلال کشور تا حد زیادی خدشه دار شده است.
در مورد آزادی اما باید بگویم که نسبت این دولت با آزادی مثل نسبت جن با بسم الله است. یعنی نه تنها به هیچ وجه با آزادی سازگاری ندارند. بلکه دشمن آزادی و نهادهای مدنی و آزاد هستند. البته هر کجا که در مصاحبه رسانه های خارجی قرار می گیرند ایران آزادترین کشور دنیاست. اما در داخل با امنیتی کردن فضا همه چیز را کنترل و محدود کرده اند. عملکرد دولت در زمینه شاخص های آزادی احزاب و مطبوعات و دیگر نهاد های مدنی روز به روز در حال افول است.
شاخص سوم جمهوری اسلامی است که حتما می دانید به انتخاب امام صورت گرفت. چرا که تا پیش از آن شعار مردم حکومت اسلامی بود و سپس توسط امام به جمهوری اسلامی تغییر یافت و همان موقع هم تصریح کردند که این جمهوری مثل بقیه جمهوری هاست. امروز شعار اقتدارگرایان رسما این است که جمهوری اسلامی یک پدیده موقت است و ما باید به سمت حکومت اسلامی حرکت کنیم. تفاوت این دو چیست؟ تفاوت آنها در حاکمیت مردم و دموکراتیک بودن نهادهاست. به همین جهت باید گفت ساختار شکنان اصلی در ایران آقای جنتی و آقای مصباح و دیگرانی هستند که ساختارهای جمهوریت نظام را خدشه دار می کنند و می خواهند به جای آن یک حکومت طالبانی البته از نوع شیعی آن برقرار کنند. سوال اساسی ما از آنها این است که تفاوت مدل حکومتیشان با طالبانیسم در چیست؟ بنابراین کارنامه این دولت در رابطه با شعارهای اصلی انقلاب جز در مورد استقلال که آن هم خدشه دار شده مبارزه با دو مورد آخر است. دولت با سوء استفاده از مفهوم عدالت و شعارهای چپ گرایانه، آزادی را از مردم سلب نموده است.
تاج زاده ادامه داد: آن ها در دو گام با فقر مبارزه نموده و آن را محو کردند. در گام اول وزیر تعاون اعلام کرد که اعلام خط فقر در جمهوری اسلامی قانونی نیست چون ایجاد آزار روانی و ذهنی جامعه می شود. در گام دوم نیز گفتند که به جای واژه فقر از واژه قناعت استفاده کنید. این تنها دولتی است که در طول تاریخ بشریت در سه سال فقر را نابود کرده است. بنابراین معجزه هزاره سوم نیست و معجزه تاریخ بشری است. در زمینه تبعیض نیز دولت کارنامه درخشانی دارد. هیچ تبعیضی در کار نیست. تمام ملت ایران در نداشتن حق با هم برابرند.
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت یاداور شد: مشکل اول دولت بی کفایتی دولتمردان آن است. من در این مورد چند نمونه می آورم. یکی از اساتید اقتصادی که به احمدی نژاد نامه نوشتند و در مورد سیاست های دولت انتقاد کردند پس از جلسه مصاحبه ای کرد و گفت اگر آقای رئیس جمهور تنها و تنها بپذیر که اقتصاد یک علم است ما فکر می کنیم که نتایج جلسه مثبت بوده است. مورد دیگر نامه رئیس عزل شده بانک مرکزی و وزیر اقتصاد مستعفی آن است. پذیرش بدیهیاتی همچون رابطه میان نقدینگی و تورم در اقتصاد از سوی احمدی نژاد مایه خوشبختی در جامعه می شود.
تاج زاده با اشاره به مسئله کردان و وضعیت وزارت کشور در مورد انتخابات مجلس ششم گفت: من در آن زمان رئیس ستاد انتخابات کشور بودم و آن انتخابات را سالمترین انتخابات پس از انقلاب می دانم. چرا که هر جا دو جناح اصلی وارد انتخابات شوند و آزادانه نیروهایشان را بسیج کنند تا حد ممکن انتخابات باز و آزاد انجام می شود و رقبا مراقب همدیگر هستند. چیزی که در دولت کنونی شاهد آن نبوده ایم و نتایج آراء صندوق ها هیچگاه منتشر نشده است. اما با توجه به اینکه نتیجه آن انتخابات مطابق خواست اقتدارگرایان نبود دست به تخلفات آشکار زدند. آقای جنتی و همراهانشان هفتصد هزار رای تهران را غیر قانونی باطل کردند و آقای حداد عادل به ناحق وارد مجلس شد و آقای دکتر رجایی از لیست خارج گردید. این مجموعه را تیمی اداره می کرد که امروز خود را در دولت نهم بازسازی کرده است. دغدغه و حساسیت اصلی من این قضیه است. کسانی که سعی کردند انتخابات سال 76 و 78 را در تهران و شهرستان ها خدشه دار کنند، امروز بر مسند قدرت نشسته اند. بنده که توان کشاندن آقای جنتی و دوستانشان را به دادگاه نداشتم. شان آن ها اجل از این مسائل بود. حتی پیشنهاد دادم که دادگاه را به خدمت ایشان ببرند که مورد قبول واقع نشد. من به دو دادگاه دیگر امید بسته ام که یکی از آن ها دادگاه اخروی است که بالاخره باید حساب پس بدهند و یکی هم دادگاه مردمی است که باید کم کم تشکیل شود تا خائنان به رای و نظر مردم معرفی و افشا شوند.
در آن دوره ای که گفتم آقای جهرمی که اکنون وزیر کار است معاون آقای جنتی بود و این تیم را اداره میکرد. یکی از معاونینش هم آقای احمدی نژاد بود که به دستور ایشان به آذربایجان غربی رفت و در انتخابات خوی و ارومیه دست برد. یکی دیگر از معاونینش آقای محمد زاده بود که در انتخابات دوم خرداد استاندار لرستان بود. در شهرهای آن استان 180 در صد واجدین در انتخابات شرکت کردند و 130 درصد به رقیب آقای خاتمی رای دادند. هنگامی که به او کفتند چرا این این خیانت و نامردی را کردی گفت: بقیه استانداران نامردی کردند. چرا که آن ها هم قرار بود همین کار را بکنند. ایشان الان استاندار خراسان شده اند. مشاور این تیم آقای کردان بود. یعنی آنچه همه خوبان دارند این آدم یکجا دارد. همه جور فساد سیاسی و اداری و مالی. آقای شیخ عطار کسی بود که به اتفاق آقای مصطفوی و غفوری انتخابات تهران را شمردند و پیشنهاد ابطال 530 صندوق را دادند تا آقای حداد وارد مجلس شود و آقای رجایی به مجلس راه پیدا نکند. امروز آقای شیخ عطار معاون وزیر خارجه است. آقای مصطفوی هم معاون وزیر ارشاد است. یکی دیگر از آن ها هم آقای رحیمی بود که آن زمان استاندار کردستان بود و داستان برکزاری انتخاباتش شهره آفاق است. به نظر من این جریان باید افشا شود و از آنان اسم برده شود. البته بخش هایی از آن ها مثل کردان خود به خود افشا شدند. این ها دست های پاکی بودند که قرار بود با فساد مبارزه کنند.
در مورد مدرک آقای کردان باید بگویم که فارغ از این مباحث اگر کسی به شما بگوید یک مقاله بدهید تا من مدرکی از آکسفورد برایتان بگیرم این چه توجیهی غیر از این دارد که شما دارید یک مدرک می خرید؟ چه استنباطی غیر از این می شود کرد؟ بنابراین جعلی در کار نیست و فریب است. بعد با این مدرک حقوق بگیرد و در مقطع فوق لیسانس در دانشگاه تدریس کند؟ البته آقای کردان انصافا با استعداد است و حد او دکترا است. فقط رشته اش را اشتباهی رفته است. باید سیاست می خواند و ماکیاولیسم تدریس می کرد. چون گمان می کنم اگر ماکیاول زنده می شد می گفت حدی که این آدم پیش رفته است را من نرفته ام.
در مورد بقیه این دوستان هم به همین شکل است. چند وقت پیش شنیدم آقای باهنر گفتند همین که اصلاح طلبان زنده هستند، زنده بودنشان نشانه رافت نظام است. جالب است بدانید که اگر پرونده عصر عاشورا رو می شد امروز ایشان نمی آمد زنده بودن ما را نشانه رافت نظام بداند. بلکه بیرون بودن خودش از زندان را نشانه رافت نظام می دانست. بحث امروز بنده در مورد باندی است که این سوابقش است و کردان تجسمش.
تاج زاده در ادامه و در مراسم پرسش و پاسخ با اشاره به انتخابات پیش رو گفت: در صورت حضور خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری دهم، حول خاتمی برنامههای خود را ارائه خواهیم کرد و اگر نیاید، نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری معرفی نمیکنیم، مگر آن که با برنامه مشخص و روشنی باشد.
تاج زاده افزود: از آنجا که جامعه مدنی نهادینه نشده و مناسبات، حزبی و سیاسی نیست، گاهی تاثیرگذاری اشخاص در جامعه بسیار بیشتر از احزاب است، به همین دلیل تاکیدات ما به دلیل همین تاثیرگذاری بیشتر به اشخاص منوط میشود. وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر آن چه از طرف گروه اصلاحطلب پذیرفته شده آن است که هر گروه اصلاحطلب نامزد خود را معرفی و تبلیغات کند، سپس در بهمن یا اسفند ماه سال جاری در مکانیزمی محبوبترین نامزد اصلاحات معرفی و آن فرد در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام و خود را به عنوان نامزد اصلاحطلبان به مردم معرفی کند و نامزدهای انتخاباتی همهی گروهها به نفع این فرد کنار بروند.
تاجزاده ادامه داد: در این صورت اگر نامزد اصلاحطلبان رد صلاحیت شود ما در آن زمان به همه جامعه اعلام میکنیم که در انتخابات شرکت نخواهیم کرد. در چنین شرایطی هیچگاه نخواهند پذیرفت که کل اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند و بر این اساس نمیتوانند رد صلاحیت کنند.
ادامه تیتر یک- وی در بخش دیگر سخنانش خاطرنشان کرد: عبدالله نوری صلاحیت ریاستجمهوری را دارد اما دفاع ما از خاتمی به دلیل داشتن مجموعه شرایط و احتمال پیروزیاش است.
تاجزاده گفت: حرف ما با نخبگان این است که آنها شرایط دوران زنان در دولت خاتمی را با شرایط دوران کنونی مقایسه کنند و آنگاه دست به انتخاب بزنند.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که اگر شرایط کنونی مردم بار دیگر در رفراندومی شرکت کنند، فکر میکنید مجددا به این نظام رای خواهند داد یا خیر؟ گفت: امام در بهشت زهرا جملهای را فرمودند که اگر به آن عمل شود نجات کشور را شاهد خواهیم بود. این جمله این محتوا را داشت که هر نسلی حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند.
تاجزاده همچنین در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر این که اخیرا جورج بوش در سخنانی عنوان کرده اصلاحطلبان ایرانی هیچ پشتیبانی به جز بوش ندارند، گفت: یکی از مشکلات اصلاحطلبان در ایران و دموکراسیخواهان، بوش است؛ چرا که بوش دروغ میگوید که به اصلاحطلبان کمک میکند. منظور بوش از این سخنان همان سلطنتخواهان و اپوزیسیونهاست.
وی ادامه داد: در زمان دولت خاتمی بوش پس از اشغال افغانستان، ایران را محور شرارت عنوان کرد و به اصلاحطلبان ضربه زد.
تاجزاده افزود: در طول هفت سال گذشته یعنی از سال گفتگوی تمدنها به بعد، بنلادن بوش را و بوش بنلادن را تقویت کرد؛ به گونهای که بوش با عملکردش بندلان را که فردی تروریست است و باید منزوی باشد محبوب کرد و بن لادن هم باعث شد بوش که در انتخابات با 25 درصد رای آورد، محبوب شود.
وی در ادامه گفت: اگر بوش قصد داشت اصلاحطلبان را تقویت کند هیچگاه چنین سخنانی را بیان نمیکرد که این گونه تحت فشار قرار بگیرند، بلکه در دوران خاتمی تحریمها را علیه ایران برمیداشت. از آنجا که رفتار خاتمی صلحطلبی را در جهان تقویت میکند آنها با اصلاحطلبان مخالف هستند.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ادامه با تاکید بر این که اصلاحطلبی بدین معنی نیست که به هر قیمتی به قدرت دست یافت، بلکه به معنای تغییر رفتار است که نمونهی این تغییر رفتار را میتوان در دوران خاتمی مشاهده کرد، اظهار کرد: اگر در آمریکا صادقانهترین و مردمیترین رییسجمهور بر سر کار آید به دلیل آن که آنها سوگند خوردهاند تا از موضع مردمشان دفاع کنند، گاهی از شاه و گاهی از اقتدارگرایان و اصلاحطلبان دفاع میکنند.
تاجزاده در ادامه گفت: امروز کسانی که انتخابات گذشته را تحریم کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که نامزد مورد نظر خود را معرفی و برای پیروزیاش تلاش کنند، بر این اساس بهتر است آنها با معرفی نامزدشان به فعالیت بپردازند، آنگاه اگر نامزد مورد نظر آنها ردصلاحیت شد نظرشان را بگویند؛ چرا که اگر از ابتدا اعلام شود قصد حضور در انتخابات را ندارند به معنای خودکشی از ترس مرگ است. در این صورت برخی افراد امیدشان برای نابودی آنها بیشتر میشود.
وی افزود: اگر برخی بر این باور بودند که با آمدن خاتمی، وی با دیگران تعامل میکند مطمئنا برای خاتمی فرش قرمز پهن میکردند. آنها میگویند خاتمی رییسجمهور باشد اما روشهای آنها را اجرا کند؛ از این رو میتوان گفت هزینههایی که تاکنون خاتمی و اصلاحطلبان دادهاند به دلیل در پیش گرفتن روشهایشان است.
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی با بیان این که بیشترین تاکیدات در تقویت نهادهای مدنی مربوط به دوره خاتمی است، اظهار کرد: تلاش برای تقویت نهادهای مدنی، تلاش برای داشتن حداقل آزادیهای سیاسی است تا نخبگان در این زمینه نظریاتشان را اعلام کنند.
وی گفت که اگر خاتمی همزمان با یازده سپتامبر رییسجمهور نبود، آمریکا بعد از افغانستان به ایران حمله میکرد؛ چرا که در آن زمان آمریکا آن قدر مغرور بود و افکار عمومی را مستعد میدانست که چنین کاری را انجام میداد.
تاجزاده با بیان این که مردم در طول هشت سال اصلاحات احساس امنیت میکردند، گفت: با وجود مشکلات اقتصادی، اجتماعی و غیره مردم در این دوران احساس امنیت میکردند. از سوی دیگر هیچ دولتی نمیتواند در کوتاه مدت این مشکلات را حل کند.
تاجزاده همچنین در پاسخ به پرسش دیگری درباره تغییرات کابینه نهم گفت: مردم برایشان مهم نیست که چه کسی وزیر باشد؛ آن چه برای مردم مهم است وضعیت اقتصادی کشور نسبت به گذشته و داشتن چشمانداز بهتری در آینده است که در مورد وجود چنین چیزهایی پاسخ منفی است.
منبع: نشریه دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران