گپ 2

نویسنده
یوسف محمدی

گفت و گو با میکائیل شهرستانی

خانه اما دست صاحبخانه نیست…

همزمان با بر روی صحنه رفتن نمایش “ خانه برنارد آلبا ” همکارمان در تهران گفت و گویی داشته با میکائیل شهرستانی، کارگردان اثر… مشروح این گفت و گو را در ادامه از پی بگیرید…

 

آقای شهرستانی، مدت هاست که از عرصه تئاتر فاصله دارید. جریان چیست؟

متاسفم از اینکه می گویم در کشور ما برای خانواده ما(تئاتر)نه تنها امنیت شغلی بلکه حفظ حرمت ها هم از بین رفته است. شاید خوانندگان مطالب شما بگویند که ما تئاتری ها بسیار افراد کم تحملی هستیم ودربرابر مشکلات فقط حرف می زنیم و درونمان را تخلیه می کنیم. اما واقعیت حکم می کند که نباید در برابر بی ملایمتی سکوت اختیار کرد. چرا که من این را انجام دادم اما نتیجه نداد. همچنان از تئاتر دورم وخود را فاقد از تعاریف این چنین تئاتر در کشورمان می کنم. تا آنجا که شرایط مهیا باشد قطعا تئاتر کار می کنم اما تا زمانیکه بی حرمتی باشد به جنگ آن خواهم رفت.

 

 

وپس از سال ها “خانه برناردآلبا”…

بله. این نتیجه تلاش چندین ماهه من به همراه دانشجویانم است. قرار نبود این نمایش را به صحنه ی اجرای عمومی برسانیم اما پی گیری های آنان سبب شد تا بی انصافی را کنار بگذارم.

 

متنی که از خانه برنارد آلبا به صحنه آوردید تا چه اندازه با اثر واقعی تفاوت دارد؟

نمایش ما دراماتورژی شده از اثر فدریکو گارسیا لورکا است و البته فشرده شده و کوتاه تر از متن اصلی است. البته دراماتورژی نمایش هم به عهده خود هنرجویان بود. تقریبا از هم پرده های اصلی نمایش موقعیت های اصلی را استخراج کرده و به صحنه کشیدیم.



تمرینات این نمایش تا چه زمانی ادامه داشت؟

از زمان آغاز کلاس ها تا به صحنه آوردن این نمایش نزدیک به 12ماه تمرین کردیم.

 

پیش از این و در تجارب قبلی اتان درعرصه کارگردانی به سراغ نمایش های ایرانی رفتید. چه شد که این متن را برای اجرا انتخاب کردید؟

اصلا فکر می کنم اگر توانی در کارگردانی از من دیده شده است آن در نمایش هایی ایرانی بوده است. اما این متن اسپانیایی دارای زبان فاخر و شاعرانه ای در نوع نگارش است که به عنوان سرفصل دروس آموزشی من قرار دارد. بنابراین تا آنجا که می شد براساس شخصیت پردازی و اتمسفری که در متن وجوددارد هنرجویانم را هدایت کردم. به هرحال پیشرفت در کار تا آنجا رسید که کار آماده برای دیده شدن بود. با پی گیری های لازم به سمت مردم رفتیم و امروز نتیجه ان را می بینید.

 

درچنین تولیداتی شیوه کاری وتقسیم وظایف معمولا به چه شکل است؟

این نمایش به صورت تجربی و کارگاهی شکل گرفته و موسیقی آن نیز به طور زنده توسط دانیال صادقی اجرا می‌شود و مهشید بابایی، مهدیه کوهستانی، پوپک هیدجی، سیلوا فیروزی، افسانه قیدر، عسل خردیار، گلسا محرابی که همگی از شاگردان کلاس‌های مختلف بنده هستند در این نمایش ایفای نقش می‌کنند. طراحی صحنه و لباس کار را نیز خودم انجام دادم و همچنین مدیر صحنه کامران مجد، تدارکات حسین تفرشی و طراح بروشور و پوستر عمار عیسی‌پور است.

 

چرا درکارهایی که به عنوان کارگردان حضور دارید از بازیگران باسابقه استفاده نمی کنید؟

به دلیل اینکه جوانترها، هم دارای استعدادها فراوان هستند، هم برای خود شکل و قالب به وجود نیاوردند، هیجان وانگیزه زیادی دارند ودر ضمن کمتر غر می زنند.

 

اغلب نمایش هایی که باقطب الدین صادقی کار کرده اید موفق و چشمگیر بوده اند. فکر می کنید وقت آن رسیده تا دوباره با هم تجارب مشترک داشته باشید؟

همه کارهای ما در عرصه تئاتر مشترک است. چه آن زمان که به صورت مستقیم ودر مقام بازیگر با ایشان همراه باشم وچه نباشم. صادقی کارگردان بسیار باهوشی است وما با هم دوست هستیم.

 

ممکن است در آینده نمایشی را با هم به صحنه ببرید؟

دراین کشور هیچ چیزی بعید نیست.

 بسیار خوب، حالا خارج از فضای نمایش شما، لابد درجریان پلمپ تالار مولوی هستید… می خواستم بدانم نظرتان دراین باره چیست؟

روزی که این خبر را شنیدم بسیار شوکه شدم. این سالن برای همه تئاتری ها یک افتخار است ویک گنجینه. نمی دانم این افراد چه کسانی هستند و ازکجا آمده اند. تاسفم دراین مدت این بوده که اخباری مبنی بر تعطیلی همیشگی آن جا به گوش می رسد و هیچیک از هنرمندان تئاتر در عرصه کلان هم اعتراضی درتریبون های رسمی نمی کنند. امیدوارم به زودی این مشکل حل شود و قطعا ما هم پی گیر خواهیم بود. متاسفانه الان خانه ما به دست نامحرمانی است که خانواده تئاتر به آن ها روی خوش نشان نخواهند داد.