زبان، قدرت،جهان اجتماعی-2

اکبر گنجی
اکبر گنجی

» دشنام گویی:زبان اسلام فقاهتی بنیادگرایانه

ما به عملکرد محمود احمدی نژاد،مدعای منتخب امام زمان بودن او و نزدیکی اش با رهبر کاری نداریم. همه ی اینها بیرون از محل نزاع یادداشت حاضر هستند. مسأله ی ما زبان است. با اطمینان می توان گفت، که زبان احمدی نژاد، زبان مقبول رهبری است. آیت الله خامنه ای به صراحت به ناقدان زبان احمدی نژاد پاسخ گفته است. یعنی به آن “ به اصطلاح عقلا ” که مدعی اند تعابیر تند احمدی نژاد در روابط بین الملل پیامدهای ناخواسته ی خطرناکی برای ایران دارد. سلطان خطاب به آنها می گوید:

“می گویند: چرا جلب دشمنی آمریکا می کنید؟ مثلاً فرض کنید حالا رئیس جمهور تعبیر تندی می کند ، ناگهان آقایان به اصطلاح عقلا می گویند این تعبیر تند بود ، این دشمنی آمریکایی ها را جلب می کند، نه آقا! دشمنی آمریکایی ها تابع این الفاظ و تعبیرات نیست.دشمنی ، دشمنی اصولی است.این دشمنی در زمانهای مختلف بوده. از اول انقلاب تا حالا دشمنی بوده…حداقل در طول هجده سال اخیر، یعنی از بعد از پایان جنگ تحمیلی هشت ساله تا امروز، همیشه این خطر وجود داشته، یعنی همیشه ملت ایران تهدید می شده، که ممکن است اینها حمله ی نظامی بکنند، مال امروز نیست”[22].

محمود احمدی نژاد هم گفته است که در جلسات خصوصی با سلطان، به نادانی آن به اصطلاح عقلا می خندند. برای این که نمی دانند، مواضع هسته ای دولت، همان مواضع سلطان است:

“خیلی‌ها می خواستند القاء کنند که میان رئیس‌جمهور و رهبری در موضوع هسته‌ای اختلاف نظر است و در این زمینه خیلی طرح‌ها را اجرا کردند اما وقتی ما در کنار ایشان می‌ نشستیم و به طرح‌های آنها نگاه می ‌کردیم فقط به نادانی ‌شان می‌ خندیدیم “[23].

احمدی نژاد پس از بازگشت از سفر به کشورهای آمریکای لاتین، در تاریخ  10/9/88 طی یک مصاحبه ی تلویزیونی در باره ی دستاوردهای این سفر و مسائل هسته ای سخن گفت. وی مطابق معمول از زبان ویژه ی خود در روابط بین الملل استفاده می کند. اگر چه این زبان نمونه ی دومی در عرصه ی جهانی ندارد،اما سلطان هم تأکید کرده است که این زبان عواقب ناخواسته ای برای ایران ندارد. در متن نمونه ای که ارائه می شود، ما به منطق او - یعنی در شیوه ی نتیجه گرفتن از مقدمات- کاری ندارم،دشنام گویی های او مهم است:

“داریم دیگه، حالا داریم یعنی داریم… همش کشکه . طرف راه می رفت می گفت: “ ابرقدرت، قدر قدرت، آی زکی “. آخه نمی شه ، چی مسخره ، خودتونو مسخره کردید… اون که فکر می کنم معنای حرفشو متوجه نمی شه آقای کوشنر چی می گه، چون حرف زیاد می زنه، خود فرانسوی ها به ما می گن این یه ذره تعادل نداره در حرف زدنش، نمی دونه چی بگه…بالاخره این جوریس، گرفتار وزیر خارجه اشه،این خیلی متوجه ابعاد حرف هایی که می زنه، نیست،می زنه دیگه، حالا،فعلاً حرف مفته و، بعدش ام… یعنی کله شون کردن تو برف ، هی حرف می زنند…اصلا ملت ها اینارو قبول ندارن، حق وتورو قبول ندارن، شورای امنیت رو قبول ندارن، به خصوص درباره ی ایران. اصلاً کی می تونه ایرانو منزوی کنه،اصلاً نشدنی است. بنابراین این حرف یه حرف بسیار بی ربطه بر آمده از دماغ های باد دار مستکبرینه… همه ی نظام سلطه روی سه چهارتا پایه است،یک پایه ی  اصلی اش رژیم صهیونی است، یه قدرت مسلط اند و عقل درست و درمونی ام ندارن خیلی آ… اینا درشو می ذارن ،اجازه نمی دن نظر ملت ها، به خصوص در اروپا بیان بشه…در برزیل 180 میلیونی 50 نفرو جمع می کنن، منتها با دو تا بلندگوی دو در دو، بلندگوی دو متر در دو متر گذاشته بودن  رو یک وانت همین طوری فحش می دن: احمدی نژاد فلان، می رفت و می گفت، سر رو صدا می کرد،پنجاه نفر جمعه، چقدر خنده دار بود، اونها هم می خندیدند…به نظر من فریب خوردند، یعنی روسیه اشتباه کرد، روسیه به نظر من نمی دونه چی کار می کنه، تحلیل درستی نداره روسیه از شرایط امروز دنیا…شما حق ندارید شرط بگذارید، واقعاً مسخره ترین موضعی که آژانس در عمرش گرفته، می گه ما 20 درصدرو به شما می دیم به این شرط،، بی خود می کنی شرط می ذاری ، ما عضو آژانسیم، باید بدین، خب ندین ما می سازیم… به نظرم کارهای آقای اوباما چنگی به دل نمی زنه … شوخی نداره، حالا می گه چهارتا هو بکشند ، می گه ما می ترسیم؟ اولاً حمله ی نظامی را بذارین کنار، اینهایی که می گن اصلاً نمی فهمند چی می گن؟ هیچ کسی جرئت این کاررو نداره، جرئت فکر کردن این کارو هم نداره، ممکنه چارتا صهیونیست وحشی هم باشن، اما اینا خودشون نیستند، اینا سگ دیگرانن ، افسارشون دست دیگرانه، قلادشون دست دیگرانه … می گن آقا مواظب باش ما دیگه نمی تونیم اینارو کنترل بکنیم، می گیم اگر تو نمی تونی کنترل بکنی، پس تو چکاره ای؟ خب برو کنار ما خودمون اینارو کنترل می کنیم، هیچ اختیاری نداری، دست خودشونه… حالا این گاوهایی که زائیدند بزرگ کنن ، بزرگ کنن تا برسه به دیگران”[24].

خواننده باید بیندیشد که با این زبان چگونه می توان از منافع ملی ایران در قلمرو جهانی دفاع کرد؟ محمود احمدی نژاد پس از صدور قطعنامه 1737 شورای امنیت علیه ایران آن را “ کاغذ پاره ” خواند. وی در  ۲۳ اسفند 1385 در مورد قطعنامه ی بعدی شورای امنیت گفت:

“آنها قصدشان منزوی کردن ایران است، این در حالی است که خودشان در عرصه ی جهانی منزوی شدند. قدرت های زورگو در عرصه ی جهانی منزوی شدند و منفور ملت ها هستند.شما چه بخواهید و چه نخواهید ملت ایران راه عزت خود را شناخته است و آگاهانه در همه صحنه ها حضور دارد. حال شما بنشینید و دور هم کاغذ رد و بدل کرده و تصور کنید که دنیا از خواست و صحبت شما پیروی می کند”[25].

محمود احمدی نژاد از همین زبان در معرفی اعضای کابینه اش هم استفاده می کند. به عنوان نمونه،او با حضور درشبکه ی اول سیمای جمهوری اسلامی، درباره ی کابینه ی جدیدش گفت:

“از دکتر باقری لنکرانی تشکر و قدردانی می ‌کنم. ایشان از مدیران شایسته و زحمت کش است. علاقه ی ویژه ای به ایشان داشته و دارم. اصلاً مثل هلو می‌ ماند! آدم می خواد بخوره این جوان را “[26].

از همین زبان برای مقابله ی با مجلس سلطانی هم استفاده می کند. محمود احمدی نژاد در آخرین شب سال 88 در سیمای جمهوری اسمی درباره ی طرح هدفمند کردن یارانه ها خطاب به نمایندگان مجلس گفت:

“کسانی که تعمدانه در برابر اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها مانع‌ تراشی می ‌کنند، کار آنها بدور از جوانمردی است…ترساندن مردم از اجرای لایحه هدفمند سازی یارانه ها به عنوان یک برنامه اصلاحی و ضروری، خیانت است…نباید دولت را به انجام کاری که به ضرر مردم است مکلف کرد و دولت کاری را که به ضرر مردم باشد اجرا نمی کند…ما با استدلال و براساس قانون اساسی نتوانستیم حرف منطقی و علمی خود را به برخی دوستان منتقل کنیم و آنها را بباورانیم… آنهایی که اجرای این لایحه را خطرناک و بحران افرین می خوانند یا به دلیل نبود شناخت و یا ترس آنهاست و یا اینکه نمی خواهند این قانون اجرا شود…من نمی دانم که اینها کجا درس >“[27].

محمود احمدی نژاد،در مراسم جنش پیروزی خود در میدان ولی عصر تهران(24/3/88)،چند میلیون اعتراض کننده ی به نتایج انتخابات را خس و خاشاک خواند و گفت:“امروز خبرنگاری سوال کرد بعضی‌ها گوشه و کنار بعضی از کارها را انجام می‌ دهند اغتشاش است، شورش است، و واژه‌های تندی به کار برد. من یک مثال زدم و نتیجه ‌گیری کردم. ملت ایران یکپارچه است در یک مسابقه فوتبال 50 هزار، 70 هزار تماشاچی می ‌روند آن کسی که تیمش باخته عصبانی است و به هر دری می ‌زند، در ایران در انتخابات 40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین‌کننده ی اصلی بودند حالا 4 تا خس و خاشاک در این گوشه‌ها یک کاری می ‌کنند. بدانید که این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت”[28].

4-  مصباح یزدی: آیت الله خامنه ای،آیت الله مصباح یزدی را جانشین آیت الله مرتضی مطهری خوانده است. وی یکی از رادیکال ترین نظریه پردازان اسلام بینادگرایانه است. آیت الله مصباح یزدی در نقد هاشمی رفسنجانی گفته است:“کسانی[هاشمی رفسنجانی] با عنوان آیت الله می گویند ما بودیم که ولایت فقیه را درست کردیم تا بتوانیم با شاه مبارزه کنیم و کشور را حفظ کنیم، ما امام را به عنوان ولی فقیه در بین مردم ترویج کردیم و قائم مقام رهبری را ما درست کردیم، شورای رهبری را ما به رهبری فردی تغییر دادیم، بعد هم اگر دلمان بخواهد دوباره عوضش می کنیم… با این که عنوان آیت الله را دارند، متن مکاسب را درست نمی توانند معنا کنند”[29].

درست معنا نکردن مکاسب،دو علت می تواند داشته باشد، یکی ناشی از عدم تسلط بر زبان عربی است، و دیگری ناشی از عدم تسلط بر فقه است. اگر کسی فاقد این دو باشد، آیت الله - به معنای فقهی- نمی تواند باشد. نتیجه ی هر دو احتمال یکی خواهد بود: بی سوادی فرد. این نحوه ی رویارویی با هم لباسی است که گمان می رود مطیع محض سلطان نیست.

آیت الله به شمار آوردن خود و هم صنفی های خود، مدعایی بلادلیل است. برای این که همه ی موجودات آیت الهی اند،صدام حسین و بوش و تاچر و قذافی همان قدر آیت الله اند، که آقای خامنه ای و مصباح یزدی. همه ی اینها نشانه ی خداوند هستند. هیچ فردی نمی تواند مدعی شود که آیت ویژه ی خداوند است. نکته ی جالب توجه این است که به  شیخ انصاری و آخوند خراسانی آیت الله خطاب نمی شد. این عناوین برساخته های خودپسندانه ی اخیر حوزه های علمیه ی شیعیان اند. امام محمد غزالی حجت الاسلام خوانده می شد، اما اگر امروز یک طلبه حجت الاسلام  خوانده شود، او احساس خواهد کرد که دارند به او اهانت می کنند. بر روی رساله ی ایت الله بروجردی نوشته شده بود: حجت الاسلام والمسلمین، اما در روی رساله ی آقای مکارم شیرازی نوشته اند: آیت الله عالمین. یعنی وی به این قانع نیست که آیت الله روی زمین باشد، بلکه می خوهد آیت الله تمامی عوالم وجود باشد.

آیت الله مصباح یزدی اخیراً در یک جلسه ی پرسش و پاسخ،درباره ی هاشمی رفسنجانی گفته است:“ظاهراً این جریانات اخیر جز سیاهی رنگی باقی نگذاشته است و بالاتر از سیاهی هم رنگی نیست. همان طور که عرض کردم بعد از جریان عاشورا و عکس‌العمل‌هایی که انجام گرفت، ابهامی باقی نماند…هیچ ضمانتی ندارد که ما هم به آن دامی نیفتیم که کسانی که الان نسبت به آن‌ها نفرت داریم، افتاده‌اند. آنهائی که الان ما این‌ قدر نسبت به آنها نفرت داریم، در همین دام‌ها افتادند، جوان‌ترهایشان بیشتر دنبال شهوات و پیرترهایشان بیشتر دنبال مقام و موقعیت بودند؛ می ‌گویند :امر، باید امر ما باشد. هر چه ما دستور می ‌دهیم، عمل شود. این نوعی جنون است…می ‌گوید: تا آدم پول نداشته باشد نمی ‌تواند برای اسلام کار کند! جمع ثروت‌ها کم کم به جایی می ‌رسد که ثروت کل کشور باید در اختیار ما و بچه‌هایمان و باندمان باشد، تا بتوانیم برای اسلام خدمت کنیم”[30].وی در این جا اعتراف می کند که از هاشمی رفسنجانی و رهبران جنبش سبز نفرت دارد. وی هاشمی رفسنجانی را گرفتار جنون جلوه می دهد. جنونی که همه ی ثروت کشور را برای خود، فرزندانش و باندش می خواهد.5- آیت الله نوری همدانی: آیت الله نوری همدانی یکی از مراجع تقلید برساخته ی دستگاه رهبری است.او، پس از انتشار نظرات عبدالکریم سروش درباره ی کلام وحیانی، گفت:” در اروپا و آمریکا اهانت‌هایی به پیامبر اسلام می‌شود و قلم‌هایی شیطانی اقدام به این کار می ‌کنند. اما اخیرا یک نفر از ایران یعنی از مرکز تشیع و انقلاب، در آمریکا مقاله‌ای علیه قرآن و اسلام نوشته که بسیار تاسف‌آور است و دشمنان نیز به این مطالب پر و بال داده و آن را پوشش گسترده‌ای داده‌اند.کاری که این فرد[عبدالکریم سروش] انجام داده است از کار سلمان رشدی خیلی بدتر است، او فقط سب‌النبی کرده بود اما این فرد[سروش] ریشه قرآن و نبوت را زده و اظهار کرده که پیامبر در مطالب مربوط به این دنیا، جامعه‌ انسانی و عملیات زمینی خطا و اشتباه زیاد دارد. این‌ فرد همچنین مدعی شده قوانین جزایی که پیامبر آورده است مال زمان خود پیامبر بوده و در این زمان کارآیی ندارد. بنابراین به عقیده من این جریان از جریان سلمان رشدی بسیار شدیدتر است. کسی که ریشه‌ قرآن و نبوت را به این ترتیب بزند، مصیبتی بالاتر از سلمان رشدی است…اگر از روی عمد این سخنان را بیان کرده است باید فکر دیگری کنیم”[31].

این نحوه ی رویارویی یکی از مراجع تقلید است با نظریه ی دگراندیشانه در خصوص کلام وحیانی. سروش از سلمان رشدی بدتر است و باید فکر دیگری برای او کرد.آیت الله نوری همدانی پس از اعلام طرح وحدت از سوی برخی اصول گرایان به سرعت موضع گرفت و گفت:“چه طور می شود با کسانی که الان به نفع صهیونیست ها و علیه رهبری گام برمی دارند، وحدت ایجاد کرد یا با کسانی که اصرار دارند راه سارکوزی و اوباما را بروند چه طور می شود وحدت ایجاد کرد آنها هنوز نغمه ی مخالفت سر می دهند. اگر اعتراف به اشتباه کردند و از رفتن به مسیر دشمنان اسلام توبه کردند و در برابر رهبری سر تعظیم فرود آوردند می شود با آنها وحدت کرد.سکان این کشتی انقلاب در دستان با کفایت مقام معظم رهبری است. ایشان این کشتی را در تمام توفان ها و تلاطم ها حفظ کرده است… خداوند یک فقیه زمان شناس مدیر، مدبر و فریادگر با صلابت و بت شکن، مثل امام خمینی  را به ما داد تا با مجاهدات عظیم انشاءالله زمینه ظهور امام عصر را فراهم کنیم”[32].پس از تشیع جنازه ی آیت الله منتظری در شهر قم، که عاملان جنبش سبز در آن مراسم شعارهایی علیه آیت الله خامنه ای سر دادند، آیت الله نوری همدانی به جای آن که از ظلم هایی که آیت الله خامنه ای بر آیت الله منتظری روا داشت سخن بگوید، و از “سکوت همدلانه”ی با حبس کنندگان اظهار پشیمانی کند، در واکنش به افرادی که شعار “مرگ بر دیکتاتور” سر داده بودند، گفت:این نحوه ی رویارویی یکی از مراجع تقلید است با نظریه ی دگراندیشانه در خصوص کلام وحیانی. سروش از سلمان رشدی بدتر است و باید فکر دیگری برای او کرد.آیت الله نوری همدانی پس از اعلام طرح وحدت از سوی برخی اصول گرایان به سرعت موضع گرفت و گفت:

“چه طور می شود با کسانی که الان به نفع صهیونیست ها و علیه رهبری گام برمی دارند، وحدت ایجاد کرد یا با کسانی که اصرار دارند راه سارکوزی و اوباما را بروند چه طور می شود وحدت ایجاد کرد آنها هنوز نغمه ی مخالفت سر می دهند. اگر اعتراف به اشتباه کردند و از رفتن به مسیر دشمنان اسلام توبه کردند و در برابر رهبری سر تعظیم فرود آوردند می شود با آنها وحدت کرد.سکان این کشتی انقلاب در دستان با کفایت مقام معظم رهبری است. ایشان این کشتی را در تمام توفان ها و تلاطم ها حفظ کرده است… خداوند یک فقیه زمان شناس مدیر، مدبر و فریادگر با صلابت و بت شکن، مثل امام خمینی  را به ما داد تا با مجاهدات عظیم انشاءالله زمینه ظهور امام عصر را فراهم کنیم”[32].

پس از تشیع جنازه ی آیت الله منتظری در شهر قم، که عاملان جنبش سبز در آن مراسم شعارهایی علیه آیت الله خامنه ای سر دادند، آیت الله نوری همدانی به جای آن که از ظلم هایی که آیت الله خامنه ای بر آیت الله منتظری روا داشت سخن بگوید، و از “سکوت همدلانه”ی با حبس کنندگان اظهار پشیمانی کند، در واکنش به افرادی که شعار “مرگ بر دیکتاتور” سر داده بودند، گفت:این نحوه ی رویارویی یکی از مراجع تقلید است با نظریه ی دگراندیشانه در خصوص کلام وحیانی. سروش از سلمان رشدی بدتر است و باید فکر دیگری برای او کرد.آیت الله نوری همدانی پس از اعلام طرح وحدت از سوی برخی اصول گرایان به سرعت موضع گرفت و گفت:

 

“چه طور می شود با کسانی که الان به نفع صهیونیست ها و علیه رهبری گام برمی دارند، وحدت ایجاد کرد یا با کسانی که اصرار دارند راه سارکوزی و اوباما را بروند چه طور می شود وحدت ایجاد کرد آنها هنوز نغمه ی مخالفت سر می دهند. اگر اعتراف به اشتباه کردند و از رفتن به مسیر دشمنان اسلام توبه کردند و در برابر رهبری سر تعظیم فرود آوردند می شود با آنها وحدت کرد.سکان این کشتی انقلاب در دستان با کفایت مقام معظم رهبری است. ایشان این کشتی را در تمام توفان ها و تلاطم ها حفظ کرده است… خداوند یک فقیه زمان شناس مدیر، مدبر و فریادگر با صلابت و بت شکن، مثل امام خمینی  را به ما داد تا با مجاهدات عظیم انشاءالله زمینه ظهور امام عصر را فراهم کنیم”[32].

پس از تشیع جنازه ی آیت الله منتظری در شهر قم، که عاملان جنبش سبز در آن مراسم شعارهایی علیه آیت الله خامنه ای سر دادند، آیت الله نوری همدانی به جای آن که از ظلم هایی که آیت الله خامنه ای بر آیت الله منتظری روا داشت سخن بگوید، و از “سکوت همدلانه”ی با حبس کنندگان اظهار پشیمانی کند، در واکنش به افرادی که شعار “مرگ بر دیکتاتور” سر داده بودند، گفت:

“فتنه گران بدانند که مردم هوشیار و ولایتمدار دیگر اجازه چنین حرکاتی را به آنان نخواهند داد.به شما نصیحت می کنم، شما که مایه دلخوشی استکبار و دست نشاندگان شده اید و خود را خوراک تبلیغات مسموم رسانه های اجانب قرار داده اید وهمواره دم از اوباما و سارکوزی ومرکل ها می زنید، بدانید اینها دردی را برای شما دوا نمی کنند پس بهتر است که تا دیر نشده در مسیر صراط مستقیم قرار گیرید که مسیر اسلام، مردم و رهبر معظم انقلاب است…نهی از “چراغ سبز” نشان دادن به دشمنان و سوژه تبلیغاتی شدن برای آنها از موارد نهی منکر است که باید مورد توجه و تاکید افراد انجام دهنده آن، قرار گیرد…هم اصول دین و هم فروع آن منتهی به مساله ولایت [فقیه] می شوند وهیچ عملی ازعبادت بدون پذیرش این اصل مورد قبول درگاه خداوند نمی باشد”[33].

6-  ناطق نوری: علی اکبر ناطق نوری در خاطراتش، کتاب خاطرات آیت الله منتظری را بزرگترین خیانت و نشان سقوط به قعر جهنم به شمار آورده است. می گوید:

“اندازه ای که ایشان(آقای منتظری) با این ماجرا و دروغ پردازی ها و افشای مصالح کاملاً سری نظام، به کشور و انقلاب خیانت کرد، هیچ کس نکرده است و اگر می گذاشتند، این همه ضد انقلاب و وابستگان این ها این قدر جسور نمی شدند…امام قلباً از این کار راضی نبود و معتقد بود که باید افشا بشود. در آن نامه امام عبارتی به این مضمون آورده است که من می بینم جای تو را که اگر این کارها را نکنی، در قعر جهنم هستی. واقعاً با این کتاب خاطرات بعضاً دروغ که آقای منتظری نوشتند، من احساس کردم که همان جمله ی امام در مورد ایشان رخ می دهد و این حرف ها قعر جهنمی است”[34].

پاورقی ها:22-  سخنرانی رهبری در جمع دانشجویان دانشگاههای استان یزد، 1310 1386 ، پایگاه اطلاع رسانی  رهبری. 23-  کیهان، 22/8/1386. 24-  رجوع شود به لینک:  irannegah.com/Video.aspx .25-  رجوع شود به لینک:http://www.radiofarda.com/content/f3_ahmadinejad_sanction/382734.html26-  رجوع شود به لینک:   www.aftabnews.ir/vdce7w8o.jh8wwi9bbj.html.27-  رجوع شود به لینک های: rajanews.com/detail.asphttp://alef.ir/1388/content/view/66825/28- رجوع شود به لینک: www.khabaronline.ir/news-11009.aspx29-   گفتمان مصباح، صص 875- 874.30-   رجوع شود به لینک: noorportal.net/News/ShowNews.aspx 31-  رجوع شود به لینک:http://www.drsoroush.com/Persian/On_DrSoroush/P-CMO-Hamedani.html32-  کیهان، 12/7/88.33-  رجوع شود به لنک: www.irna.ir/View/FullStory/; خاطرات علی اکبر ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تدوین مرتضی میردار،جلد دوم، ص 68.