گپ 2

نویسنده
پیام رهنما

نمایش، بودجه حداقلی و انتظارات حداکثری…

 

مهدی کوشکی از بازیگران موفق تئاتر ایران است که این روزها درنمایش “به خاطر یک مشت روبل ” دراماتورژی  و بازیگری را در کنار هم تجربه می کند، با او هم کلام شده ایم تا از چند و چون نمایش  بیشتر بدانیم…

 

شما علاوه بر بازیگری، اغلب درماتورژی های اجرای نمایش های گروه تئاتر لیو را بر عهده دارید. لطفا به ما بگویید دراین مرحله چه وظایفی برعهده دراماتورژ است؟

عموما تعاریفی که از درامتورژی در ادبیات معاصر ایران داده شده است با جرح وتعدیل هایی همراه است که اغلب مخاطبان و کارکنان دراین حیطه را به بیراهه هدایت می کند. به طور مثال درتئاتر ایران رسم براین شده است که لقب دراماتورژ را به شخصی می دهند که نمایشنامه ای را پاره پاره کرده ودرعمل فقط دست به حذف واضافه هایی می زند که همان ساختار منسجم نمایشنامه را نابود می کند. البته این جریان مربوط به همه دراماتورژها نمی شود و دراین عرصه افرادی هستند که با شناخت مدونی که از آثار یک نویسنده همچون شکسپیر یا چخوف دارند به سراغ کار می آیند. عموما دراماتورژی یک تکنیک است ونیاز به تکنسین دارد. دراماتورژ وظایف یک جراح متخصص در اتاق عمل را به عهده دارد ونه مسئول یک تزریقاتی. به همین دلیل یک دراماتورژ در وهله نخست باید به آثار نویسنده ویا حال وهوای کارگردانی که با او دست به یک عمل مشترک می زند آشنایی داشته باشد.

 

بنابراین یک فرد نمی تواند به طور عمومی وگسترده در مورد جهان نمایشی چندین نمایشنامه با نویسنده مختلف کلنجار برود.

اگر براساس اصول و قواعد حرفه ای پیش برویم درست است. اما درایران ازآنجایی که بیشتر افراد درمورد همه چیز متخصص و صاحب نظر هستند همه کار می کنند واین فاجعه است. دراماتورژ وظیفه بازگرداندن قلب و مغزی را دارد که درحال مرگ است. مرگ از منظر نمایشی اتفاقی است که درراستای ارتباط مخاطب و اجرا شکل می گیرد. شما نمی توانید هم درباره آثار مولیر صاحب تخصص باشید و هم ایبسن واسترینبرگ ودیوید ممت. مگر اینکه یک استثناء باشید.

 

درنهایت مشخصه های اصلی شما برای دراماتورژی چیست؟

اصلی ترین امتیاز یک دراماتورژ تعامل مستقیم با کارگردان است. مفهوم این جمله این است که دراماتورژ باید سفارش کامل و مفید را از رییس نمایش دریافت وبا طرفندهای خود به پیکر نمایش تزریق کند. حالا این سفارشات می تواند درباره تغییر موقعیت یک نمایش بزرگ کلاسیک باشد یا بررسی وچیدمان طرح اصلی کارگردان و…

 

در اجرای نمایش “به خاطر یک مشت روبل “چگونه عمل کردید؟به نظر می آید نمایشنامه دارای پراکنده گی هایی بوده که در مرحله نهایی تلاش شده است به شکل کولاژ وار درکنار هم قرار گیرد.

رگه‌ی پیوسته‌ای در این اپیزودها وجود دارد که حسن معجونی در انتخابش آن را رعایت کرده و ما تلاش کرده‌ایم به نوعی این پیوستگی را داشته باشیم. ضمن این‌که در انتخاب اپیزودهای نمایشنامه‌ی”نیل سایمون” تلاش کردیم متن‌هایی را که متکی بر کلام هستند، کنار بگذاریم و بیشتر موقعیت‌های نمایشی برای ما مهم بود. البته فراموش نکنیم که در برخی جاها آثار چخوف کاملا موقعیتی نیستند، بلکه کاراکترهای او بسیار حرف می‌زنند.

 

حجم دراماتورژی معمولا چه زمانی به شکل مستقیم انجام می شود؟

این کار در سه بخش صورت می گیرد. اولین مرحله پس از انتخاب طرح یا نمایشنامه مورد نظر است. در این بخش دراماتورژ با کارگردان ویا نویسنده صحبت های نهایی را برای انتخاب و یا تعویض شکا نمایش انجام می دهد. دومین مرحله درحین تمرینات است. این بخش بسیار مهمی است و دراماتورژ می تواند براساس تمرینات وشگردهای بازیگران به سوژه های خود تلنگرهای اصلی را بزند. سومین مرحله هم در حین اجرا وبراساس اتفاقات بداهه ای است که در حین انجام برای اجرا می افتد.

 

درباره نقشی که دراین نمایش دارید توضیح بدهید. آیا انتخاب شما به عنوان ایفاگر نقش های متعددی که بازی می کنید بر اساس پیشنهادات کارگردان بوده و یا اینکه درهنگام دراماتورژی با کاراکتر ارتباط برقرار کردید؟

همه انتخاب ها براساس تصمیم مستقیم شخص کارگردان بوده است. البته یک جابه جایی هم داشتیم که براساس اجبار بود. اما انتخاب های در مرحله اول صورت گرفته واعلام می شد.

 

درحین بازیگری دراین نمایش چگونه دراماتورژی را هم انجام می دادید؟

از تمرینات واتفاقات فیلمبرداری می کردم وهرشب پس از پایان اجرا با معجونی به تماشای آن می نشستیم ونقطه نظرات خود را اعمال می کردیم.

 

تئاتر لیو یکی از گروههایی است که به تدریج تلاش می کند تا مسیر خود را از حمایت های دولتی وابسته به مرکز هنرهایی نمایشی تعویض کند وبه عبارتی تولیدات خود را با پایه وبرنامه ریزی درون گروهی شکل دهد. آیا این چنین است؟

بله. ما مدتی است که با چنگ و دندان تلاش می‌کنیم، حضور داشته باشیم و کار کنیم. در این مدت حتی یک ریال هم از مرکز هنرهای نمایشی نگرفته‌ایم و برای برگزاری رپرتوار مونولوگ قرارداد بسیار خنده‌داری با ما بستند، اما به هرحال شرایط همین است و در این نمایش هم قرارداد ما گیشه است. برای ما مهم این است که گروه دیده شود ما عادت کرده‌ایم که با پول اندک کار کنیم. تلاش ما حفظ وضعیت قبلی است و می‌کوشیم تا تماشاگرمان را از دست ندهیم از همین الآن می‌دانیم که فروش گیشه ما پاسخگو نیست، اما برای ما مهم است که همچنان دیده شویم. امیدواریم که تئاتر بتواند روزی خرج خود را دربیاورد و دستش را در مقابل کسانی که همان بودجه اندک را با تأخیرهای آن‌چنانی می‌پردازند دراز نکند.