نمایش ایران♦ پرونده اول/۲‏

نویسنده
پیام رهنما

‎ ‎دغدغه من فقر است‎ ‎

‏ برای اجرای این نمایش چه مدتی تمرین کردید؟ ‏
برای اجرا تمرینات بسیار طاقت فرسایی را متحمل شدیم. حدود سه دوماه تمرین که اغلب آن ها روزی 6 ساعت بود. ‏

‏ آقای نادری به نظر می آید در کوکوی کبوتران با نمایشنامه ای مواجه هستیم که به شدت رگه های رئالیستی ‏درآن قالب است و شما در کارگردانی سعی در انحرافات تعمدی دارید که برای مخاطب غیر قابل درک ‏است. ‎‏
من همچنان اعتقاد دارم که اساسا این یک نمایش رئوالیستی نیست. البته فراموش نشود که به دلیل بعد اومانیستی ‏تئاتر،این هنر ذاتااز نظر ریشه ای دارای مسئله رئالیستی است اما در نمایش من احساسات و تجربه های رئالیستی دیده ‏نمی شود. ما تجربه بسیار سختی را در این مسیر داشتیم و شما با نگاهی به نوعو چیدمان طراحی صحنه نمایش متوجه ‏خواهید شد که نمایش با آثار رئالیستی فرق دارد. ‏

‏ تعریف خودتان از این نمایش به چه شکل است؟ ‎
من تمام تعاریف خودم را روی صحنه و دربرابر دیده تماشاگران شکل داده ام. “کوکوی کبوتران حرم”تئاتری است که ‏به رنج ومشقت می پردازد. این متن درابره زنانی است که مردانی را پرورش می دهند که خودشان پرورش نیافته اند. ‏این زنان به تعداد 12نفر هستند که پابوس یک مرد می روند. ‏

koko1.jpg

‏ به نظر می آید با تاکید برمسائل زنانه در نمایشتان سعی کردیدکه چالش های مربوط به اقشار مختلف را با ‏بهانه ای نو بیان کنید؟ ‎
این چالش ها در جامعه موجود است و اتفاقا برای همه است. نه می توان گفت فقط مختص زنان و نه مختص مردان که ‏من گمان می برم با توجه به وضعیت موجود چالش های موجود برای زنان جامعه ما بیشتر است. اما ازاین بحث که ‏بگذریم نگاه من مربوط می شود به قشری از جامعه که شاید برای اغلب ماها کمترین بهانه ها دست آنهاست. منظور از ‏بهانه ها نگاه ها وتمرکزاست که روی آنها اتفاق می افتد. اغلب این زنان انسان های ناقصی هستند که همین نقص ها ‏است که باعث نابودی می شود. ‏

‏ مساله شما دراین نمایش چیست؟ ‎‏
یک بار دیگر هم درجایی گفته ام که این نمایشنامه کاری است درباره کامروایی آدم ها. بحث من این است که در این ‏کشور دوران و مراحل رسیدن به بلوغ به درستی و استانداردای زندگی رخ نمی دهد و اغلب ادای این را در می آورند ‏که نه چنین نیست. به نظرم در هیچ یک از دوران زندگی به درستی مسائل را هضم نمی کنیمو همه چیز برایمان علی ‏السویه شده و پز های روشنفکری نزدیک است اکثریت و درپی آن جمعه را به خفقان برساند. ‏

‏ نقص امرآموزش و پرورش در تعلیم این زنان و تاثیرات جنگ به وضوح در اغلب کارها یشما دیده می ‏شود. ‎‏
تمام سعی ام را کرده ام که دست به موضوعات کلیشه ای نبرم. ‏

‏ این اتفاق هیچ گاه در نمایشنامه هایتان رخ نداده است. اما به ظاهریکی از دغدغه های اصلی اتان همین ‏مسائل است. ‎‏
طبیعی است. من سال ها در آموزش و پرورش کار کرده ام و نقص آنها را به خوبی می دانم. بخش عمده ای از ‏مشکلات اجتماعی ما آموزش نادرست دردورانی است که ذهن و رح انسان مثل یک بوم سفید وخاکستری است. مساول ‏ویران کننده جنگ را هم که همه می دانیم. ویرانی های جنگ است که با گذشت سال ها هنوز دست از سرما برنمی ‏دارد و سال های آتی هم باید باآن مقابله کنیم. ‏

koko2.jpg

شکل اجرای نمایشتان و استفاده از گوشی و هدفون هم در نمایش جالب به نظر می رسید. لطفا از چگونگی ‏رسیدن به این ایده برایمان بگویید. ‎‏
خیلی ساده اتفاق افتاد. شیشه در این نمایش کنایه ای است از چیزهایی که نباید مشاهده شود ولی تماشاگر ماآن را می ‏بیند و گوشی چیزهایی که نباید شنیده شود. به هرحال تئاتر نوعی ایماژ است. (می خندد)‏

وسوال آخر اینکه منظور از چیدمان 12 زن کنار یکدیگر،بازگویی یک دوره زمانی است؟ ‎‏
کاملا درست ا ست. ‏