صفحه 20

نویسنده
کسری رحیمی

معرفی کتاب خدا “حفظتان کند دکتر که وارکیان” نوشته کورت ونه گات جونیور

بچه ها بزرگ می شوند تا فرشته باشند

خدا حفظتان کند دکتر که وارکیان

کورت ونه گات جونیور

ترجمه مصطفی رضیئی

نشر افراز

”… دکتر به همراه شواهد علمی تاثیرگذاری نتیجه گرفته بود که اطفال نیازمند پیوندی امن، با داشتن تصویر یک مادر در ابتدای زندگانی خود هستند، البته اگر قرار باسد تا در آینده به پیشرفتی در زندگی خود دست یابند. در غیر این صورت، برای همیشه مضطرب باقی خواهند ماند.

می خواستم با او درباره طبیعت در مقایسه با موضوع پرورش صحبت کنم، و همچنین درباره خود مادری که من در دوران طفولیت داشته ام حرف بزنیم – شاید راهی طولانی تا تشریح خود من هم در پیش نبود.

اما دکتر آینس ورث لبریز از هیجان سر این مسئله بود که تئوری هایش چقدر موثر در بهشت به تایید رسیده بودند. اصلا دیگر اهمیتی بر افتخاراتِ بر روی زمین دریافت کرده اش نمی داد. مشخص شده که پرستارها و مدرسه های پرستاری، و مهد کودک هایی در بهشت برای افرادی وجود دارند که در کودکی می میرند. مادرهای جانشین داوطلب، و البته بعضی وقت ها مادرهای واقعی خود بچه ها از آن ها نگهداری می کنند، البته اگر خود مادر هم مرده باسد. همه مثل خل و چل ها وابسته این روح های کوچولو می شوند، نازشان می کنند، لالا، لالا، لالا، بوس، بوس، بوس، گریه نکن کوچولو، مامانی دوستت دارد. شرط می بندم الان باد گلو داری. شرط می بندم الان خودت را خیس کردی. ببین، دیدی بهتر شدی؟ وقت خوابیدن شده، با بای. جی، جی، جی.

و بچه ها بزرگ می شوند تا فرشته باشند. پس فکر کردید فرشته ها ا کجا می آیند!

من کورت ونه گات هستم، برنامه ام را در بخش تزریق مرگ هانتس ویل تگزاس به پایان می برم. تا برنامه بعدی، جی، جی، جی و تا تا…”

 

بلی رسم روزگار چنین است!

کورت ونه گات جونیور نویسنده مشهور امریکایی در ۱۱ نوامبر ۱۹۲۲ در ایندایاناپولیس به دنیا آمد. در رشته زیست ‌شیمی از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد، در ارتش نام‌نویسی کرد و برای نبرد در جنگ جهانی دوم به اروپا اعزام شد. مادرش در سال 1944 خودکشی کرد. او خیلی زود به دست نیروهای آلمانی اسیر و در درسدن زندانی شد و در نتیجه شاهد بمباران این شهر توسط بمب‌افکن‌های متفقین بود که بیش از صد و سی و پنج هزار نفر کشته به جا گذاشت. رمان “سلاخ خانه شماره پنج” اثر ماندگار او، محصول همین آشنایی او با جنگ و لمس وحشت ناشی از آن بود. ونه گات پس از پایان جنگ و بازگشت به ایالات متحده ، در دانشگاه شیکاگو به تحصیل مردم‌ شناسی پرداخت و بعد به عنوان تبلیغاتچی برای شرکت جنرال الکتریک مشغول به کار شد. او تا سال ۱۹۵۱ با نهایی شدن انتشار اولین کتابش، “پیانوی خودکار”، این کار را ترک کرد و تمام‌وقت مشغول نویسندگی شد.

دانشگاه شیکاگو در سال 1971 رمان او گهواره گربه را به عنوان رساله انسان شناسی اش پذیرفت و به او فوق لیسانس داد.

ونه گات یک عالمه سیگار پال مال بدون فیلتر می کشید و خودش به این عادت، “یک روش باکلاس خودکشی” می گفت.

او در کنار نویسندگی، مدت‌ ها به عنوان گرافیست و طراح کار می ‌کرد. ونه ‌گات یک بار نمایشگاه نقاشی برگزار کرد که زیر نصف کارها اسم خورده بود؛ گیلگورتراوت. امضای ونه‌گات هم یک اثر گرافیکی است که کاریکاتور نیمرخ چهره خود او را نشان می‌دهد.

ونه‌ گات در چند فیلم که بر اساس آثار او ساخته شده بود، بازی کرد. در فیلم صبحانه قهرمانان و شب مادر بازی کرد. به جز این فیلم، سلاخ‌ خانه شماره پنج هم بر اساس آثار او ساخته شده است. او در فیلم صبحانه قهرمانان نقش کسی را بازی کرد که قرار بود خودش باشد. در صحنه ‌ای از این فیلم، یکی از بازیگرها به ونه‌ گات می‌ گوید: “این ‌ها چیه که می ‌نویسی؟! ونه ‌گات این‌ جوری نمی ‌نویسه!”

 ونه ‌گات بر خلاف خیلی از نویسنده ‌ها از ماشین تایپ استفاده نمی ‌کرد و با خودکار و کاغذ می‌ نوشت. هر روز هم وقت زیادی تلف می‌ کرد تا کاغذ بخرد. او با اینترنت هم میانه خوبی نداشت و سایت رسمی‌ اش را دیگران به ‌روز می‌ کردند. ونه‌ گات می ‌گفت: “اصلا از این چیز به اصطلاح اینترنت سر در نمی ‌آورم”.

 او مدرک مردم ‌شناسی ‌اش را به سختی گرفت و پایان ‌نامه‌اش با موضوع “نوسان بین خیر و شر در افسانه‌ های عام” بارها توسط دانشگاه رد شد.

کورت ونه گات جونیور در سال 2007 و در سن85 سالگی در نیویورک از دنیا رفت.

 

دکتر که وارکیان با ترجمه ای بد

“خدا حفظتان کند دکتر که وارکیان” مجموعه یادداشت های کوتاه ونه گات است. نویسنده این بار در نقش خبرنگار ایستگاه رادیویی WNYC خودش را به مهمترین زندان تگزاس می برد تا به لطف دوست واقعا صمیمی اش، دکتر که وارکیان، در سالن مجهز مرگ این زندان نیمه جان شود، از تونل آبی بگذرد و در آن دنیا با شخصیت های گوناگون، درست دم در بهشت مصاحبه کند و برگردد و سپس متن های کوتاه خود را در برنامه های نودثانیه ای این رادیو بخواند. در این 21 متن کوتاه می توانید مصاحبه هایی را با بزرگترین چهره های جهان بخوانید، از ویلیام شکسپیر و آدولف هیتلر گرفته تا آیزاک آسیموف و مری شلی؛ البته بقیه هم فراموش نشده اند، چهره های محبوب آمریکایی و آدم هایی ساده، همه در چهارچوب این تصویرها قرار می گیرند، تا ونه گات یک بار دیگر نبوغ خودش را نشان بدهد. متن های ونه گات، صرفا برای تفریح نوشته شده اند، بلکه هدفی جدی ورای این متن های شاد و شنگ.ل قرار گرفته است تا نشان بدهد که بهشت و جهنم دقیقا چیزی است که در همین دنیا برای مردمان زمین می سازیم.

ترجمه این اثر ونه گات بسیار دیریاب و پیچیده از آب درآمده است. کتاب با این پاراگراف آغاز می شود: “اولین تجربه تقریبا مرگ من تصادفی بود، بیهوشی الکی پلکی، وسط های یک عمل بای پس، روی سه تا رگ قلب. به حرف های آدم های گوناگونیِ در مصاحبه های تلویزیون گوش کرده ام، که در طول تونل آبی تا خود دروازه های مروارید رفته بودند، خوب آن ها این جوری می گفتند، و بعد هم یکدفعه به زندگی برگردانده گشته بودند. البته، من واقعا به چنین سفر خطرناکی به صورتی هدفمند دست نمی زدم، مگر با قبول این واقعیت که زنده از اولین سفر برگشته بودم، و همین طور این مسئله که همکاری دکتر جک که وارکیان و کارکنان بخش اعدام با جدیدترین فناوری های تزریق های کشنده در هانتس ویل تگزاس را داشتم، بعد از همه این ها نشستم و برنامه سفرهای بعدی ام را ریختم.” از همین آغاز کتاب، خواننده با نوعی بی دقتی از جانب مترجم در کاربرد افعال حال و گذشته رو به روست و مهمتر از همه این که او در انتقال صحیح متن اصلی به مخاطب کمترین تلاشی نمی کند. اگر مشکل فارسی نبودن و سره نبودن متن را هم به مکانیکی بودنش اضافه کنیم، تقریبا می شود طرحی کلی از فضای ترجمه این کار به دست داد. مصطفی رضیئی، مترجم جوان و پرکار این اثر، گویا تنها به دانستن زبان مبدأ بسنده کرده و به زبان مقصد که باید بسیار به آن پرداخت، بی توجه است. این نکته را کم و بیش می توان در دیگر ترجمه های رضیئی دید.

آثار ونه گات بعد از اقبال بی نظیر “سلاخ خانه شماره پنج” با ترجمه علی اصغر بهرامی به فارسی زبانان معرفی شد. بهرامی را می توان بهترین مترجم آثار ونه گات به زبان فارسی نامید.

ونه گات در سلاخ خانه شماره پنج می گوید: “از میان چیزهایی که بیلی قدرت تغییر آن را نداشت، گذشته، حال و آینده بود”.