کنفرانس گروه 20 در لندن، غایب بزرگی داشت، که به میهمانی 20 کشور معتبر جهان دعوت نشده بود. با وجود حضور کشورهایی مانند عربستان، ترکیه و اندونزی در جمع اقتصاد های معتبر جهان، ایران به دلیل کنار ماندن از مسیر اقتصاد آزاد و ادامه پایبندی به اقتصاد دولتی و جیره خواری از درآمد نفت، تنها در حاشیه سیاسی کنفرانس لندن مطرح شد و نه در متن تصمیم گیری های اقتصادی آن.
یک روز پس از پایان کنفرانس لندن، که طی آن رهبران گروه 20 در مورد روشهای خروج از بحران جاری در اقتصاد جهانی و همچنین قانونمند کردن نظام بانکی به توافق رسیدند، سازمان توسعه همکاری های اقتصادی، لیست های سیاه و خاکستری مراکز مالی و کشورهای متخلف در امور مالی را منتشر ساخت.
نام کشور فیلیپین در ردیف 4 کشوری قرار داشت که از آنها بعنوان متخلف بانکی یاد شده بود. سایر کشورهای متخلف از نگاه ( او-ئی-سی-دی) عبارت بودند از : مالزی، کاستاریکا و اروگوئه.
طی یک لیست خاکستری که در کنار لیست سیاه بانکی انتشار یافت، نام 38 منطقه و کشور دیگر ذکر شده بود، که گفته میشود، اجرای مقررات بانکی و مالیاتی جهانی را پذیرفته اند ولی این مقررات را هنوز بطور کامل بموقع اجرا نگذاشته اند.
در لیست اخیر نام کشورهایی مانند بلژیک، برونی، شیلی، جبل الطارق، لوگزامبورگ، موناکو، سنگاپور، سوییس، و جزایر کاراییب مانند: برمودا و باهاماس دیده میشود.
در ادامه لیست خاکستری، لیست دیگری منتشر شد که شامل 40 کشور دیگر جهان بود. در لیست اخیر، کشورهایی قرار گرفته بودند، که مقررات بانکی جاری را بطور کامل بموقع اجرا میگذارند. در “لیست خوبان بانکی جهان” نام بریتانیا، چین ( بدون هنگ کنک و ماکائو)، فرانسه، آلمان، روسیه و امریکا دیده میشود.
در اجلاس گروه بیست در لندن، تصمیم گرفته شد که تحریم های تازه ای علیه مراکز بانکی سیاهکار اتخاذ شود. بر اساس تصمیمات تازه که بخصوص مورد در خواست فرانسه و آلمان قرار داشت، با بانکداری محرمانه و نقل و انتقالات غیر قانونی در جهان مقابله خواهد شد.
بعد از انتشار “لیست خجالت “، گروهی از این کشورها و مناطق تلاش کردند که نام خود را سریعا از لیستهای سیاه و خاکستری خارج سازند. اروگوئه در کنار فیلیپین در زمره این کشورها قرار دارند. متقابلا کشورهای قدرتمند جهان متعهد شدند که در جهت توسعه اقتصادی آنها، کمکهای موثری در اختیارشان قرار دهند.
در سال 2000 نیز که لیست مشابه ای از سوی (او-ئی-سی-دی) انتشار یافته بود، بعضی از کشورهای کوچک و بزرگ جهان برای خروج از لیست سیاه اقدامات چشمگیری انجام دادند. نمونه موفق این گروه جزیره کوچک بحرین در خلیج فارس است که امروزه به یک مرکز بانکی معتبر و فعال در منطقه تبدیل شده است.
نکته جالب توجه، از نظر ایران، عدم اشاره به نام آن در لیست بدها، غیر بدها و خوبان جهان است! به همان سهولت که سازمان دهندگان کنفرانس گروه 20 از کنار نام و بضاعت اقتصادی ایران میگذرند، مراکز مالی و بانکی جهان نیز نظام بانکی ایران را ندیده میگیرند؛ انگاری ایران با اقتصاد کوتوله مانده ای که به آن تحمیل شده، فاقد نظام بانکی قابل رویت است!
انکار ایران و اقتصاد ایران، در نگاه اقتصاد جهانی، در شرایطی است که مطابق برنامه چشم انداز بیست ساله، مدعی شده ایم که اقتصاد ایران تا 15 سال دیگر میباید بعنوان بزرگترین، در راس قدرتهای منطقه قرار گیرد!
عقب گرد اقتصادی و مالی و بانکی ایران طی سالهای اخیر در شرایطی است، که زمینه واقعی تبدیل شدن به یک قدرت برتر منطقه ای را از هر لحاظ فراهم دارد.
سی سال پیش، ایران مطابق آمار سازمان ملل متحد، با 14.5 در صد رشد اقتصادی، بالاترین رشد اقتصادی جهان را بخود اختصاص داده بود. کره جنوبی، که پیش از سایر قدرتهای جوان شرق آسیا حرکت روبه توسعه اقتصادی را در آن زمان دنبال میکرد با فاصله ای قابل ملاحظه پشت سر ایران قرار داشت. ریال ایران در کنار 13 پول معتبر جهانی یکی از ارزهای رسمی بود که بر اساس آن ارزش پول سایر کشورها ارزیابی میشد. به این دلیل نرخ برابری ریال ایران در کنار 13 ارز معتبر دیگر، مانند ؛ فرانک سویس-دلار امریکا-مارک آلمان و پوند بریتانیا، همه روزه در لیست شعب معتبر بانکی در سراسر دنیا اعلام می شد. ریال ایران را آنروزها در هر ده کوچک اروپا که شعبه بانکی داشت با مبادلات ارزی، میپذیرفتند.
امروزه از لحاظ دارا بودن اقتصاد غیر آزاد و دولتی، برخورداری از تورم بالا، سیستم بانکی بسته، ایران در ردیف ده کشور دنیا قرار دارد. با این انتظار که مقام ایران از لحاظ رشد تورم-پس از اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها- در رقابت برای رسیدن به بالاترین میزان تورم در جهان، تنها رژیم موگابه در رودزیا را در مقابل داشته باشد.
این نحوه برخورد جهانی با اقتصاد رشد نیافته ایران در حالی است، که از لحاظ ذخایر نفت و گاز ایران در ردیف دو کشور بزرگ دنیا قرار دارد. از لحاظ دارا بودن مواد معدنی متنوع در ردیف 10 کشور بزرگ جهان قرار دارد. استعداد کشاورزی ایران، با بر خورداری از گسترش خاک، علیرغم کوهستانی بودن، قادر به تغذیه 150 تا 200 میلیون نفر است. ایران از لحاظ وسعت در ردیف 14 کشور بزرگ دنیا است. با این حال ایران بعلت کوچک ماندن در هیچ یک از گروههای اقتصادی و یا مالی معتبر جهان به بازی گرفته نمی شود.
به دلیل خارج ماندن از مسیر متعارفی اقتصاد آزاد، نام ایران حتی در لیست متخلفین هم ذکر نمیشود. انگاری حضور ایران در اقتصاد و امور مالی دنیا کاملا بی تفاوت شده است.
سرنوشت امور بانکی و اعتبار اقتصادی ایران امروز برایم حکایتی را تداعی کرد از روزهای قبل از انقلاب.
در زمانی که حزب ایران نوین هنوز وجود داشت، سه نشریه منتشر میکرد، که من هم ضمن درس خواندن در دبیرستان، برای هر سه آنها مینوشتم: جوانان، که شرفشاهی آن را اداره میکرد، مجله کارگران که محمد علی سفری سردبیر آن بود، و روزنامه ارگان حزب که نجفقلی پسیان (از تبار کلنل محمد تقی خان پسیان) سردبیری آنرا داشت.
در ضلع شمالی خیابان سپند – بین فیشر آباد و ویلا- انتشارات حزب ساختمانی داشت. درطبقه هم کفت آن پسیان می نشست وتحریریه روزنامه کار میکرد. مجله کارگران و هفتگی جوانان در طبقات بالاتر بودند. کار هفتگی ها از بعد از ظهر شروع میشد و چند ساعتی ادامه داشت. من هم اغلب روزها به انتشارات میرفتم و معمولا نفر اخری بودم که ساختمان را همراه با یکی از آنها ترک میکردم. پاتوق آخر ما اتاق پسیان بود.
در ایام انتخابات مجلس، شبی بعد از پایان کار، سفری و شرفشاهی و من در اتاق پسیان نشسته بودیم. پسیان برای انجام دیدار روزانه و نشان دادن تیتر های روزنامه فردا به سمت دیگر خیابان رفته بود که در آن عباس فروتن، رییس انتشارات حزب می نشست.
آن شب بازگشت پسیان طولانی تر از معمول شد. بعد از آمدن، توضیح داد که در اتاق فروتن به انتظار باز گشتن او از اتاق عطا خسروانی نشسته بوده. عطا خسروانی وزیر کشور بود و دبیر کل حزب (پیش از آنکه منوچهر کلالی به آن مقام برسد).
چند روز پیش از آن و در اوج فعالیتهای تبلیغاتی برای انتخابات مجلس، یکی از جناحهای حزب لیستی را بصورت شبنامه منتشر کرده بود که در آن نام تعدادی از وزرای کابینه و اشخاص مهم حزبی دیده میشد. این لیست منسوب به فراماسونها بود و آنها را وابسته به انگلیس معرفی میکرد.
چند روز بعد لیست دیگری ( باز هم بصورت شبنامه ) منتشر شد که ظاهرا از سوی جناح اسیب خورده تنظیم شده بود. لیست دوم که در آن نام تعداد دیگری از وزرا، سناتورها، و نمایندگان بر جسته و غیر برجسته مجلس قرار گرفته بود، منسوب به امریکا و نزدیکان به واشنگتن بود.
نکته خوشمزه در این لیست ، اسم بردن از گودرزی نامی، در کنار نام وزرا و اشخاص معروف کشور بود. گودرزی در حزب ایران نوین شغل دربانی داشت و همیشه نزدیک درب اصلی ساختمان حزب می ایستاد و وزرا و دبیرکل را از پای اتومبیل تا درب آسانسور بدرقه میکرد. او همیشه فوکل و کراوات میزد و لباس او مرتب تر از بسیاری از نمایندگان مجلس، بخصوص وکلای گروه کشاورزان و کارگران بود.
آن شب، بعد بازگشت پسیان به اتاق و دیدن جمع سه نفری ما، او خنده آرامی کرد و گفت که عباس فروتن را خسروانی به اتاق خود احضار کرده، و او مجبور بوده تا بازگشت فروتن منتظرش بماند.
پسیان، که روابط بسیار خوبی با فروتن داشت و مورد اعتماد او بود، آنگاه از قول فروتن، داستانی را برای ما نقل کرد که در آن شب مابین عباس فروتن و عطا خسروانی گذشته بود.
به نقل از پسیان، خسروانی آن شب از فروتن میپرسد که لیست (شب نامه) حاوی نام انگلوفیلها را دیده است؟ فروتن جواب میدهد بله! خسروانی میپرسد اسم من در آن هست؟ فروتن میگوید خیر! خسروانی میپرسد اسم تو چی؟ فروتن میگوید خیر! خسروانی آنگاه میپرسد لیست امریکوفیلها را هم دیده ای و اینکه اسم من آنجا قید شده؟ فروتن میگوید دیده ام و نام شما در آن لیست هم نیست. خسروانی میپرسد نام تو چی؟ فروتن میگوید خیر و لی نام گودرزی در آن هست! آنگاه خسروانی با خنده میگوید، من و تو نه قاطی انگلوفیلها هستیم و نه امریکوفیلها ! من و تو قاطی چوسو فیلها هم نیستیم!