سال گذشته سال تغییرات برای ایران بود. مردم ایران حسن روحانی را به ریاستجمهوری انتخاب کردند و پس از هشت سال، اصلاحطلبی را به کشور بازگرداندند. خوشرویی دیپلماتیک روحانی، مکالمه تلفنی با اوباما و توافق هستهای وجهه بینالمللی جدیدی از ایران ارائه داد. اما اقدامات داخلی روحانی نیز به همان اندازه مهم است.
در دوران ریاست جمهور محمود احمدینژاد، سپاه پاسداران قدرت سیاسی و اقتصادی فراوانی پیدا کرد. بیش از هر زمانی در تاریخ جمهوری اسلامی، نمایندگان مجلس، فرمانداران و معاونان فرمانداران، وزرا و معاونان وزرا از نیروهای سپاه پاسداران انتخاب و منصوب شدند. احمدینژاد نیز خود اولین رئیسجمهوری بود که به جای حلقه روحانیون انقلابی، مشروعیت خود را از مدت سپری شده در جنگ دریافت میکرد.
چالش اینجاست که: در حالیکه انتظارات فراوانی وجود دارد که روحانی بتواند جمهوری اسلامی را در داخل کشور و در خارج تغییر دهد، هنوز روشن نیست که میتواند یا اصلا میخواهد این کار بکند یا نه. روحانی آهسته نفوذ سپاه را در سیاست کاهش داد اما به جای سربازان سپاه، اعضای نیروهای اطلاعاتی را بر سر کار آورد که برای ایرانیان به همان اندازه منفور هستند.
دور کردن سپاه از اقتصاد سخت خواهد بود. قرارگاه خاتمالانبیاء که شاخه اقتصادی سپاه است بیش از ۴۰ درصد اقتصاد کشور را در دست دارد. در دوران احمدینژاد میلیاردها دلار قرارداد در بخش انرژی با آنها بسته شد. این قدرت اقتصادی به سپاه پاسداران نوعی خودمختاری میدهد.
روحانی باید تجربه خاتمی را به خاطر داشته باشد. در سال ۱۹۹۷ مردم ایران به وعدههای خاتمی برای اصلاحات امید بستند. در سال ۱۹۹۹ پس از توقیف فلهای روزنامهها و حمله نیروهای امنیتی به خوابگاه دانشجویان، اعتراضات خیابانی شکل گرفت که از آغاز انقلاب سابقه نداشت. پس از خشونتهای نیروهای امنیتی مردم انتظار داشتند آیتالله خامنهای، رهبر ایران، از آنها حمایت کند و نیروهای امنیتی را مورد اعتراض قرار دهد، اما او در عوض تماما از نیروهای امنیتی حمایت کرد. پس از آن مردم امیدوار بودند خاتمی مدافع حقوق آنها باشد اما رئیسجمهور خندان اصلاحات، سکوت کرد و تعداد بسیاری زندانی و سرکوب شدند. مردم فهمیدند که انتظار بیهوده ای از او داشتهاند.
خاتمی مانند احمدینژاد به حاشیه رانده شد. رهبر ایران ترجیح میدهد رقیبان را از بین نبرد بلکه آنها را آنقدر تضعیف کند که به نقطه بیعملی برسند. زمان روحانی هم محدود است.
ممکن است ایرانیان از روحانی حمایت کرده باشند اما این حمایت ابدی نیست. در حالیکه روحانی تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرده اما نیروهای امنیتی تعداد دیگری را دستگیر کردهاند. اعدامهای در ملاء عام بیشتری انجام شده تا به مردم فهمانده شود پیشرفتهای دیپلماتیک باعث نمیشود ایدئولوژی باصطلاح انقلابی در داخل فراموش شود. رژیم اجازه نداد خاتمی در مراسم تدفین ماندلا شرکت کند و نشان داد که او هنوز ممنوع الخروج است.
ایرانیها منتظر اصلاحات اقتصادی روحانی هستند. طبق گزارش مرکز آمار ایران اقتصاد این کشور در سال گذشته ۵.۴ درصد منقبض شده است. تورم حدود ۳۰ درصد است. کاهش تحریمها ممکن است انتظارات مورد نظر مردم را برآورده نکند. با اینکه تحریمها تاثیر گذار هستند اما عموم ایرانیها دلیل ضعف اقتصادی را سیاستهای دولتی، سوء مدیریت و سیاست سوبسید پوپولیستی میدانند.
سال آینده نشان خواهد داد که روحانی چقدر در مورد وعدههای خود جدی است. ممکن است صادق باشد و ممکن است واقعا بخواهد مشکلات داخلی و بحرانهای خارجی کشور را حل کند، اما روسای جمهور در روز تحلیف قویترین شخص هستند اما به مرور زمان قدرت خود را از دست میدهند.
ممکن است مردم ایران و جامعه بینالمللی امید به تغییر داشته باشند اما سال ۲۰۱۴ ممکن است سالی باشد که آنها نتیجه بگیرند فقط ظاهر چیزها تغییر کرده است.
منبع: سیانان -23 دسامبر 2013